تب عجیب خرید در آخرین جمعه ماه نوامبر
جمعهای که سیاه نیست
جامعه
81485
پشت درهای فروشگاه کنار زنان و مردان سیاه و سفیدپوست منتظر ایستاده است. بزرگترین تخفیف برند معروف اسپانیایی پوشاک و زیورآلات به مناسبت جمعه سیاه در راه است و مثل همه اهالی شهر «لاهه» که منتظر باز شدن درهای فروشگاه هستند، خوب میداند که این تخفیف دیگر تکرار نخواهد شد.
به گزارش گروه اجتماعی ایران آنلاین، سال قبل سوغاتیهای باکیفیت و خوشقیمتی را در جمعه سیاه این فروشگاه خرید و اینبار هم تخفیفهای واقعی و اجناس مرغوب توجیه منطقی برای منتظر ماندن در این صف طولانی است.
درست نقطه مقابل تجربه خریدی که از جمعه سیاه ایران دارد؛ بیشتر از ۲۰ روز قیمت تلفن همراه را در یک فروشگاه اینترنتی دنبال کرد و منتظر رسیدن Black Friday ماند تا با تخفیف خوبی خریداریاش کند.
هرچه به روز موعود نزدیکتر شد قیمتهای فروشگاه مدنظر بالاتر رفت تا اینکه در روز جمعه قیمت آن کالا به چندین میلیون گرانتر از قیمت ۲۰ روز پیش رسید و یک خط قرمز روی آن خورد تا با وجود ۳۵ درصد تخفیف به قیمت ۲۰ روز پیش فروخته شود.
در جمعه سیاه به تقلید از این مناسبت فرنگی در واپسین روزهای مانده تا آخرین جمعه ماه نوامبر، تب و تاب آن در ایران نیز بالا میرود، موضوعی که نشان میدهد مناسبتهای خارجی چند سالی است در تقویم ایران برای خودشان جا باز کردهاند.
واقعیت این است که جمعه سیاه (یا همان Black Friday) در بستر اقتصادی جوامع غربی معنادار است چرا که در فروشگاه این کشورها اختلاف ۲ یورویی بین دو مرغ بستهبندی مشابه به دلیل زمان کشتار است و طبیعتاً در ساختار اقتصادی که به جزئیات و رضایت مشتری اهمیت میدهد تخفیف شور و حال بازار را بالا خواهد برد یا اینکه آن دسته از افرادی که توان خرید عادی را ندارند در فروشهای فوقالعاده راحتتر خرید میکنند.
«این واقعیتی است که در اقتصاد معیوب مبتنی بر رانت وجود ندارد و در بستر چنین اقتصادی، سودجویی تحت عنوان زرنگی تعبیر و صادقانه کار کردن یک عیب محسوب میشود.»
دکتر علیرضا شریفی یزدی - جامعه شناس - با بیان این مقدمه به بررسی بستر اقتصادی ایران پرداخت و گفت: «در کشورهای مختلف رفتارهای اقتصادی در چهارچوب قواعد استخواندار انجام میشود، در حالی که در ایران اغلب صاحبان کسبوکار به هر شکلی که صلاح میدانند رفتار میکنند و به جای پاسخ به نیاز مردم به سمت مقوله نیازسازی پیش میروند.
به گفته این روانشناس اجتماعی، تقلید و تلقین دو فاکتور اثربخشی است که در این شرایط از آنها به حد کفایت سوءاستفاده میشود و با القای این دیدگاه که در این روز خاص قرار است یک اتفاق مهم اقتصادی برای مصرفکننده رخ دهد که اگر خرید نکند ضرر خواهد کرد، احساس نیاز را در او زنده میکنند.
البته در این بین شبکههای اجتماعی بسیار به کمک میآیند و به دلیل ضریب نفوذ بالایی که این رسانههای نوپدید دارند این احساس نیاز در خانهها و بین شهروندان به طور ملموستری جریان پیدا میکند و با کمترین دردسر اهالی کسبوکار سودجو را به هدفشان میرساند.»
با افتخار ارزانفروشم
«۲۰ سال کارمند بخش مالی شرکتهای معدنی و خودروسازی بودم و در نهایت دو سال قبل در حالی که مدیر مالی یک شرکت اسم و رسمدار بودم استعفا دادم. حتی برای یک لحظه از این تصمیم سختی که گرفتم پشیمان نیستم. بالاخره با فراغ بال وارد سرزمین رنگارنگ پوشاک کودک شدم که از سالها قبل و به دلیل دوشغله بودن، با چالشهای بسیاری در آن فعالیت میکردم. از زمانی که وضعیت اقتصادی خانوادههای ایرانی روزبهروز نابسامانتر شد دلم میخواست یک فروشگاه لباس کودک داشته و با افتخار ارزانفروش باشم و حالا که همه تمرکز من روی این کار است به جرأت میگویم در فروشگاه ما اکثر روزها شبیه بلک فرایدی است، اما آخرین جمعه نوامبر برای من، همکاران و پدر و مادرانی که مشتریهای ثابت فروشگاه هستند یک چیز دیگر است.»
«سمیه» بانوی جوانی است که در شرق تهران مدیریت این فروشگاه لباس را بر عهده دارد. به قول خودش به خاطر داغی که از Black Friday چند سال قبل بر دلش مانده، برای سومین سال است که به واسطه تخفیفهای واقعی، از یک هفته مانده به جمعه سیاه فروش اینترنتی و حضوری فروشگاه او به اوج میرسد.
از تجربه به یادماندنیاش در جمعه سیاه میگوید: «چند سال قبل تصمیم گرفتیم تلویزیونمان را عوض کنیم. چند روز مانده بود تا بلک فرایدی و به پیشنهاد یک دوست صبر کردیم تا در فروش فوقالعاده خرید کنیم.
بعدها که متوجه شدم تلویزیون را به قیمت چند روز پیش و با دروغ تخفیف ۴۰ درصدی خریدیم احساس بسیار بدی به من دست داد و فکر اینکه فروشنده چه ذوقی کرد وقتی منت تخفیف بر سر ما گذاشت و کالا را به قیمت قبل از جمعه سیاه لعنتی به ما فروخت تا مدتها آزارم میداد. همان موقع بود که به خودم قول دادم به مشتریهایم احترام بگذارم و تا جایی که ممکن است صادقانه برخورد کنم.»
سمیه به بازار پُرنوسان و عجیب پوشاک در ایران اشاره میکند و ادامه میدهد: شرایط بازار لباس کودک به شکلی شده که هرچه جلوتر میرویم برخورد صادقانه با مشتری سختتر میشود، اما من همچنان سعی میکنم با آنها صادق باشم برای همین در فروشگاهم دو سری لباس فراهم میکنم؛ یکسری لباسهای تولید داخل که به ستهای اقتصادی معروف هستند و با سود خیلی پایینتری نسبت به بقیه همکاران میفروشم تا خانوادههای بیشتری توان خرید داشته باشند. با این حال در فروش فوقالعاده جمعه سیاه روی همین لباسها هم تخفیف جزئی لحاظ میکنم.
سری دوم اما لباسهای وارداتی هستند که قیمت بالاتری دارند و در طول سال سعی میکنم روی همین لباسها هم سود کمتری بگیرم ولی معمولاً در فروش فوقالعاده دستم برای تخفیف بیشتر روی این لباسها بازتر است و خدا را شکر میکنم که صداقت در فروش به کارم آمده و مشتریهای ثابت و راضی زیادی دارم.
تقلید از جمعه فرنگی
«در اقتصادهای مبتنی بر تولید، امکان دلالی و سودجویی بسیار محدود است، چرا که بین عرضه و تقاضا توازن برقرار است و بازار به لحاظ قیمت و کیفیت کالا تنظیم خواهد شد، به همین دلیل در مناسبتهایی که به فروش فوقالعاده اختصاص دارد اختلاف قیمت قبل و بعد از اعمال تخفیف به قدری زیاد است که افراد حاضر میشوند شب تا صبح را در صف انتظار بایستند و از تخفیف ویژه کالای مدنظرشان استفاده کنند.
در این بین این نکته را هم باید در نظر داشت که اخلاق در اقتصاد مدرن تعریف چندانی ندارد چرا که اعداد این اخلاق و بیاخلاقی را رقم میزند؛ موضوعی که البته همچنان در اقتصاد سنتی ایران وجود دارد و نمونه آن در بازارهای سنتی و میان کاسبان معدودی دیده میشود که به عنوان یک افتخار برای فرهنگ ما به حساب میآید، اما واقعیت این است که سودجویی محصول یک اقتصاد رانتی و معیوب است که از قضا تحت عنوان زرنگی تعبیر میشود و صادقانه کار کردن در این شرایط یک عیب محسوب میشود.»
دکتر علیرضا شریفی یزدی در حالی به این موضوع بااهمیت اشاره میکند که برخی از خانوادههای ایرانی به این نکته فکر نمیکنند و برای کسب منزلت و جلب توجه اطرافیان و به قولی باکلاس جلوه کردن، تحت هر شرایطی میخواهند از قافله خرید جمعه سیاه عقب نمانند.
به اعتقاد این روانشناس اجتماعی، فرهنگ به مثابه موجود زندهای است که همواره در حال زایایی و میرایی است و از آنجا که در ایران، هنجارها و ارزشها مطابق با نیازهای روز جامعه تعریف نشده است، شاهد گرایش عجیب و غریب به فرهنگهای غربی هستیم، در حالی که اگر درست سراغ فرهنگ برویم، به ما پاسخ درست خواهد داد.
جمعه سیاه در آن سوی آب
این فرهنگ همان حلقه مفقودهای است که «مریم» به خوبی آن را درک کرده است؛ چند سال پیش به هلند مهاجرت کرد و سال گذشته که هدیه دوستان و خانوادهاش در ایران را در تخفیف بلک فرایدی یک فروشگاه سرشناس خرید، تفاوت بین فروش فوقالعاده ایران و خارج از کشور را به چشم دید.
«مریم» در مورد این تفاوتها میگوید: همین حالا بعضی از فروشگاهها، تخفیفهای بلک فرایدی را اعمال کردهاند، اما فروشگاههایی مثل «زارا، برشکا و ماسیمودوتی» فقط در همان آخرین جمعه ماه نوامبر، روی اکثر اجناسشان تخفیف ۴۰ درصدی میگذارند و فردای آن روز تخفیف را برمیدارند برای همین مردم از صبح زود روز جمعه پشت در منتظر میمانند تا فروشگاه باز شود و مقرونبهصرفهترین خریدشان را انجام دهند.
البته در همین مناسبتها هیچوقت روی اجناس پرطرفدار و کلاسیک تخفیف اعمال نمیشود بلکه همیشه اجناس «تِرند» که معمولاً خیلی سریع و با تغییر فصل پرطرفدار میشوند تخفیف میخورند یا کالاهای برقی و لوازم خانگی که Black Friday بهترین زمان برای خرید آنهاست زیرا شامل تخفیفهای خوب و ارزندهای میشوند.
«مریم» که چند سالی است تجربه خرید در بلک فرایدی را دارد به تخفیف صادقانه در فروشگاههای برند در هلند اشاره میکند و میگوید: اینجا بهرغم تورم پساکرونا و کاهش قدرت خرید مردم، قبل از جمعه سیاه قیمت اولیه کالا را بالا نمیبرند و بعد با تخفیف دروغین یک بازی روانی به راه نمیاندازند تا مشتری جذب کنند، بلکه برای مردم و نیاز به خرید آنها احترام قائل میشوند.»
خبرنگار: سهیلا نوری
انتهای پیام/