کمالی در گفتوگو با ایران آنلاین عنوان کرد؛
دیپلماسی هوشمند؛ کلید حضور ایران در آینده سوریه / آینده روابط ایران و سوریه؛ فرصتها و چالشهای پیش رو

کارشناس ارشد مسائل راهبردی و سیاست خارجی گفت: یکی از مهمترین رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه باید بهرهگیری از دیپلماسی رسانهای و برجستهسازی خدمات و دستاوردهای ایران در سوریه و در مسیر خدمت به این ملت سوریه باشد.
گروه بین الملل ایران آنلاین، تحولات موجود در سوریه و فرار بشاد اسد از این کشور اوضاع این کشور را با بحرانی جدی روبرو کرده است به همین دلیل و برای بررسی بیشتر این موضوع گفتوگویی داشتیم با نوید کمالی، کارشناس ارشد مسائل راهبردی و سیاست خارجی که در ادامه میخوانید:
ارزیابی شما از اتفاقاتی که در سوریه رخ داده چیست و چه شد که کار به اینجا رسید؟
سقوط ناگهانی نظام سیاسی سوریه، پس از بیش از پنج دهه حکومت خاندان اسد بر این کشور، نقطه عطفی در تاریخ معاصر خاورمیانه محسوب میشود. این رویداد که با سرعتی غیرمنتظره و تنها کمتر از دو هفته رخ داد، معادلات منطقهای را دستخوش تغییرات اساسی کرده و چشمانداز جدیدی را پیش روی بازیگران منطقهای و بینالمللی قرار داده است. آنچه در دمشق اتفاق افتاد، نه تنها پایان یک حکومت طولانیمدت را رقم زد، بلکه آغازگر دورهای از عدم قطعیت و چالشهای جدید در منطقه است که میتواند تأثیرات عمیقی بر آینده خاورمیانه داشته باشد.
این تحولات هر چند برای ما ایرانیانی که شاهد سالها جان فشانی مدافعان حرم در پاکسازی سرزمین شام از حضور گروههای تکفیری و تروریست بودهایم بسیار سخت است اما بایستی مبتنی بر منافع ملی و مصالح مقاومت به این تحولات پرداخت و به واقعیت جدید حاکم بر سوریه سلام کرد تا در فرای آن امکان ممانعت از قطع پیوندها و روابط دو ملت ایران و سوریه و صیانت از سرمایههایی مانند هزاران ایرانی مقیم سوریه ممکن گردد.
تحولات اخیر سوریه را میتوان نتیجه همگرایی چندین عامل کلیدی دانست. درگیری روسیه در جنگ اوکراین و کاهش چشمگیر حمایتهای نظامی و سیاسی مسکو از دمشق، تضعیف موقعیت حزبالله لبنان در پی درگیریهای اخیر با اسرائیل، و حمایت قاطع ترکیه از گروههای مخالف سوری اعم از گروهای تروریستی و معارضین سیاسی، همگی در کنار وجود غیر قابل انکار نارضایتی عمیق مردمی از شرایط اقتصادی حاکم بر سوریه، زمینهساز این تغییر بنیادین شدند. این عوامل در کنار فرسایش تدریجی نیروهای وفادار به حکومت، شرایطی را ایجاد کرد که گروههای مخالف توانستند با سرعتی غیرمنتظره کنترل پایتخت را به دست گیرند.
سوریه به سمت تقسیم غیررسمی به سه منطقه نفوذ عمده پیش میرود
آینده سوریه پس از اسد به چه سمتی می رود آیا شاهد تقسیم سوریه خواهیم بود؟
سوریه پس از سقوط رژیم اسد با واقعیتی پیچیده و چندوجهی روبرو شده است که آینده این کشور را در هالهای از ابهام و عدم قطعیت فرو برده است. تحلیلهای کارشناسان و شواهد میدانی خصوصاً اظهار نظرهای نخبگان غربی و خاصه صهیونیستها نشان میدهد که این کشور به سرعت به سمت تقسیم غیررسمی به سه منطقه نفوذ عمده پیش میرود، وضعیتی که میتواند پیامدهای گستردهای برای کل منطقه خاورمیانه داشته باشد.
در منطقه مرکزی سوریه، گروههای مخالف سنی با حمایت مستقیم و همهجانبه ترکیه، کنترل بخش قابل توجهی از خاک سوریه را در دست گرفتهاند. این گروهها که طیف متنوعی از نیروهای میانهرو تا تندرو را شامل میشوند، اکنون با چالش مدیریت مناطق تحت کنترل و ایجاد ساختارهای حکومتی مواجه هستند. حضور و نفوذ ترکیه در این مناطق میتواند به تثبیت قدرت این گروهها کمک کند، اما همزمان خطر وابستگی بیش از حد به آنکارا را نیز برایشان به همراه دارد.
در شمال شرقی سوریه، کردها با پشتیبانی ایالات متحده آمریکا، منطقهای خودمختار ایجاد کردهاند. این منطقه که از منابع نفتی قابل توجهی نیز برخوردار است، میتواند به الگویی برای خودمختاری کردها در سایر نقاط منطقه تبدیل شود. با این حال، موقعیت کردها با چالشهای جدی از سوی ترکیه مواجه است که هرگونه خودمختاری کردی را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند. مناطق ساحلی غربی نیز که عمدتاً محل سکونت علویان و شیعیان است و شامل بندر استراتژیک لاذقیه و طرطوس میشود، میتواند ظرفیتی استراتژیک در اختیار شیعیان و علوییان قرار دهد.
این تقسیمبندی سهگانه، پتانسیل ایجاد درگیریهای طولانیمدت را در خود دارد. مرزهای نامشخص بین مناطق نفوذ، اختلافات بر سر منابع طبیعی، و رقابت قدرتهای منطقهای میتواند به تنشهای مداوم منجر شود. همچنین، این وضعیت میتواند الگویی برای تجزیه سایر کشورهای منطقه باشد و موجی از بیثباتی را در خاورمیانه ایجاد کند.
همانگونه که مشخص است موازنه قدرت در منطقه نیز به شدت تحت تأثیر این تحولات قرار گرفته است. ترکیه به عنوان یکی از برندگان اصلی این تغییرات، اکنون در موقعیت بهتری برای اعمال نفوذ در سوریه قرار دارد. این در حالی است که محور مقاومت به رهبری کشورمان بایستی برای مواجهه با تهدیدات جدیدی که احتمالاً به زودی از طرف ترکیه و دیگر کشورهای رقیب و دشمن در حوزه پیرامونی کشورمان شکل خواهند گرفت بایستی ظرفیتها و رویکردهای خود را متناسب با تحولات روز بروزرسانی کند.
تجزیه عملی سوریه خطرات امنیتی قابل توجهی برای کشورهای همسایه - ترکیه، عراق، اردن و لبنان - ایجاد میکند
تجزیه عملی سوریه خطرات امنیتی قابل توجهی برای کشورهای همسایه - ترکیه، عراق، اردن و لبنان - ایجاد میکند. جریان پناهندگان، خشونتهای فرامرزی و تنشهای فرقهای احتمالاً افزایش خواهد یافت. ترکیه که هماکنون میزبان بیش از سه میلیون پناهنده سوری است، امیدوار است با سقوط دولت اسد، این پناهندگان به کشورشان بازگردند. برای عراق و لبنان نیز این بیثباتی میتواند وضعیت شکننده سیاسی و اقتصادی آنها را وخیمتر کند.
در شرایط کنونی، جامعه بینالمللی باید نقش فعالتری در مدیریت بحران سوریه ایفا کند. عدم وجود یک دولت متحد و مورد شناسایی بینالمللی در سوریه، احتمالاً به معنای تداوم تحریمها خواهد بود که میتواند بحران انسانی را تشدید کرده و زمینه را برای رشد افراطگرایی فراهم کند. در این شرایط، تلاش برای ایجاد یک ساختار حکومتی فراگیر که منافع تمام گروههای قومی و مذهبی را در نظر بگیرد، ضروری به نظر میرسد.
اگرچه سقوط نظام سابق و رها کردن قدرت توسط بشار اسد با شادی و خرسندی سوریهای ناراضی از وضع موجود مواجه شد، اما بعید است که این تغییر سیاسی به سرعت منجر به بهبود شرایط اقتصادی این کشور شود و شاید در ماههای آینده در پی بروز عوارض پیچیده این نابسامانی شاهد ایجاد احساسات مثبت و نوستالوژیک نسبت به دوران حکومت بشار اسد و آرزوی بازگشت وی به قدرت باشیم! به طور کلی آینده سوریه و منطقه به نحوه مدیریت این دوره گذار و همکاری بازیگران منطقهای و بینالمللی بستگی دارد. موفقیت در این مسیر نیازمند درک عمیق از پیچیدگیهای موجود و اتخاذ رویکردی واقعبینانه و همهجانبه است.
ایران در برابر گروه های جدیدی که در حال قدرت گرفتن درسوریه هستند چگونه باید برخورد کند؟
کشورمان به عنوان یکی از متحدان اصلی ملت و نظام سیاسی سابق سوریه، به طور طبیعی از تحولات دمشق متاثر میشود با این حال، کشورمان همچنان میتواند با تاکید و برجسته سازی بر نقاط اشتراک بین دو کشور بخشی از منافع خود را در این کشور حفظ کند. البته در این مسیر چالشهای زیادی وجود دارد که مهمترین آن جنگ روانی و رسانهای دشمنان مقاومت است که تلاش خواهند کرد تصویر نامطلوبی از ایران را در افکار عمومی سوریه شکل دهند و اینگونه مانع از حفظ و توسعه پیوندهای ملت سوریه و ایران شوند؛ از این رو یکی از مهمترین رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه باید بهرهگیری از دیپلماسی رسانهای و برجسته سازی خدمات و دستاوردهای ایران در سوریه و در مسیر خدمت به این ملت سوریه باشد. بایستی در این مسیر به این واقعیت دقت کنیم که سوریه امروز دیگر سوریه دوران بشار اسد نیست و طبیعتاً رویکردهای و سیاستها و حتی انتظارات ما از این کشور بایستی متناسب با شرایط زمانه تنظیم گردد.
شخصا بر این باورم که در این دوره جدید بایستی دیپلماسی فرهنگی و رسانهای کشور به شکل جدی متمرکز بر ارائه تصویری روشن از نقش تاریخی ایران در سوریه باشد.
انتهای پیام/