ناگفتههای سینما از زبان یک روحانی که با نقد فیلم تبلیغ دین میکند
حاج آقا؛دوربین؛حرکت
فرهنگ
83900
با لباس روحانیت جلوی دوربین میآید و از آثار «یاسوجیرو اُزو» کارگردان و فیلمنامهنویس ژاپنی صحبت میکند. روحانی سینمایی کاراکتری است که چشم بسیاری از ما به آن عادت ندارد و به همین خاطر گروهی او را برنمیتابند و با ادبیات تند به دنیای متفاوت این روحانی جوان حمله میکنند. حجتالاسلام مصطفی یوسفزاده منتقد سینماست. تحصیلات سطح ۳ حوزه علمیه خراسان را در کارنامه دارد و نویسنده مقالات و نقدهای سینمایی در نشریات تخصصی سینما و روزنامههای مشهد است. او با تبحر و سواد سینمایی جلوی دوربین میآید و با ادبیات عامهپسند از سینما میگوید.
به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، وقتی به دنیا آمد، پدرش به خدمت سربازی رفت و همین باعث شد کودکی او در کنار داییهایش سپری شود که اهل فیلم و سینما بودند. اوایل دهه 70 بود که با آنها ساعتها در صف میایستاد تا بلیت فیلم بخرند. آن زمان سینما رقیب نداشت و همیشه این علامت سؤال در ذهن «مصطفی» بود که سینما چه چیزی دارد که مردم حاضرند برای رسیدن به آن ساعتها منتظر بایستند. به نوجوانی که رسید به موضوع دین و فقاهت علاقه زیادی پیدا کرد. باید تصمیم میگرفت سینما را انتخاب کند یا وارد دنیای دین شود. مصطفی یوسفزاده از تصمیم سختی که در آغاز نوجوانی گرفت چنین میگوید:«مثل همه آدمها شخصیت من هم از دوره نوجوانی آرامآرام شکل گرفت و از آنجا که دو موضوع دین و سینما از همان نوجوانی تا حالا که 40 سالگی را پشتسر میگذارم مرا رها نکرده است، تصمیم گرفتم برای تحصیل حوزه را انتخاب و در کنار آن سینما را به طور جدی دنبال کنم. کلاس، کارگاه و دورههای مختلف مرتبط با کارگردانی و فیلمنامهنویسی را گذراندم و اواسط دهه 80، بسیار جدی جلسات و حلقههای نقد فیلم تشکیل دادیم تا اینکه بالاخره به کمک تعدادی از دوستان علاقهمند و گروه ایدهنگاری ثمر، صفحه مجازی «چینما» را راهاندازی کردیم.»
روحانی سینمایی
اینکه بهرغم تمام کلیشههای موجود، یک روحانی کاملاً سینمایی است، بخش جالبی از زندگی حجتالاسلام یوسفزاده را تشکیل میدهد. او بهروزترین فیلم و سریالهای داخلی و خارجی را رصد کرده و برای آثاری که با اهداف او و همراهانش همخوانی دارد، محتواهای تأملبرانگیز تولید میکند. از او میپرسم آیا تمام فعالیتهای سینماییاش در مشهد است و او با یک پاسخ کوتاه، شخصیت متفاوت و تلاش مستمر برای رسیدن به نقطه فعلی را عیان میسازد:«در طول زندگیام بیشتر از 3 یا 4 بار از استان خراسان خارج نشدم. از سال 93 که به لباس روحانیت ملبس شدم در جلسات نقد سینمایی شرکت میکنم.»
او سریال و فیلمهای داخلی و خارجی، از بازی مرکب 2 ، گلادیاتور 2، «نامه زنی ناشناس» اثر «مکس اوفولس» گرفته تا سریالهای بازنده و قهوه پدری را از زاویهای متفاوت مورد نقد و بررسی قرار میدهد. دیدن فیلم و سریال از دریچه نگاه این روحانی جوان عالم دیگری دارد، شاید به این خاطر که میگوید:«خانواده مذهبی به معنای عرفی آن ندارم. پدربزرگم کدخدا بود و اقبال بلندی داشتم که از همان ابتدا چندان با جنبه تجاری و عامهپسند سینما رفیق نشدم، بلکه جنبه هستیشناسی سینما برای من جذاب بود.»
معجزه کلام
شاید اغلب کسانی که یوسفزاده را در لباس روحانیت میبینند ابتدا به یاد احکام و مصادیق حلال و حرام بیفتند و تنها در صورت گذر زمان و همراهی با او، الگوی فکری و عملی این روحانی را بشناسند. یوسفزاده این موضوع را تأیید میکند و معتقد است برخی از هملباسهای او تصویری ارائه دادهاند که چنین پیشفرضهایی در ذهن افراد ساخته است. او با بیان اینکه همراه شدن با معممیکه از دل دین و روایات دینی آمده کار راحتی نیست، ادامه میدهد:«قبول دارم که بخش عمدهای از جامعه به شرایط اقتصادی و سیاسی موجود نقد دارند و از آنجا که دستشان به بالاتریها نمیرسد به کسانی مثل من حمله میکنند ولی واقعیت این است که اغلب این گروه هم پس از مدتی که با من همراه میشوند و دغدغههایم را میشناسند، دست از توهین برمیدارند. چند وقت پیش یکی از مخاطبانم که ساکن سوئد است از من حلالیت طلبید و گفت روزهای اول که من را در اینستاگرام دید فحش نثارم کرد ولی از آنجا که فعالیت من برای او جذاب بود، مدتی دنبالم کرد و به قول خودش از وقتی متوجه شد یک تیم حرفهای پشت این کار است با افتخار به یکی از طرفدارها تبدیل شده است.»
«رواداری» برگ برنده مصطفی یوسفزاده است. به مخاطبانش حق میدهد در نگاه اول نتوانند یک روحانی دغدغهمند در حوزه سینما را بپذیرند به همین دلیل با ظرافتی مثالزدنی با مخاطبان خود برخورد میکند؛ چندی پیش یکی از کسانی که صفحه اینستاگرامیاین روحانی را دنبال میکرد با شوخی یا طعنه برای او نوشت: حاجآقا قبل از دیدن فیلمها وضو هم میگیرید؟ حجتالاسلام یوسفزاده که از روزهای کودکی و نوجوانی مسحور جادوی سینما شده بود و همین علاقهمندی باعث شد زیر و بم سینما را زیر ذرهبین ببرد و با مطالعه و دقت بسیار این دنیای جذاب را دنبال کرده است، در کمال آرامش و با چهرهای متبسم، چشم در چشم لنز دوربین در جواب آن مخاطب گفت:«اگر بخواهم برای دیدن فیلمهای یک نفر وضو بگیرم، او «یاسوجیرو اُزو» است. به تعبیر حاجآقا، «اُزو» ژاپنیترین یا حتی بهترین فیلمساز تاریخ سینماست که فیلمهای او در مورد زندگی و تنهایی انسان و پر از سادگی و مینیمالیسم است و همین سادگی مدخل ورود من و همکارانم به جهان ساده و بیآلایش یاسوجیرو اُزو شده است. فیلمهای او مثل شعر میماند؛ تطهیرکننده است و به همین خاطر به مخاطبانم پیشنهاد میکنم پیش از دیدن آثار «اُزو» وضو بگیرند.»
مشق طلبگی
«باشو غریبه کوچک، اجارهنشینها
هامون، بایسیکلران، دونده، پرده آخر، خانهای روی آب، آژانس شیشهای، درباره الی، هشت بهشت، پهلوانان نمیمیرند، هزاردستان، روزی روزگاری، سرگیجه هیچکاک» و فیلم و سریالهای پرشماری در وجود او غوغایی به پا کردند که سبب شد به طلبگی در قالب یک شغل نگاه نکند، بلکه طلبگی را یک رسالت ببیند و آن را به شکلی نو مشق کند. او شیوه سنتی تبلیغ دین را نمیپسندد و با اینکه امام جماعت است و از حضور در مراسم مذهبی و سخنرانی با فراغ بال استقبال میکند، برایش مهم است که روحانیت، این مدیوم را به رسمیت بشناسد؛ میگوید:« گمان میکنم آنهایی که فعالیتهای من را برنمیتابند نگاه تکبعدی دارند و سینما را با جنبههای تجاری و بازاری آن دریافت کردهاند، در حالی که من همچنان در کلاسهای معارف از سینما وام میگیرم و سعی دارم بر جنبه زیباییشناسی اخلاق و وجوه هستیشناسی دین که به سینما بسیار نزدیک است، نور بیشتری بتابانم. واقعیت این است که مخالف سینمای تجاری و البته طرفدار سینمای دینی نیستم، اما از آنجا که سینمای اگزیستانسیالیستی و جنبه اندیشهورز سینما خیلی زود خودش را به من نشان داد، وقتی فیلمهایی از «آلفرد هیچکاک» یا آثار «روی اَندرسون» کارگردان موفق سوئدی را میبینم یا حتی در آثار فیلمسازان برجستهای مثل «ترنس فردریک مالیک» و «کریستوفر نولان» دقیق میشوم، شباهت آثار آنها را با آموزههای دینیام پیدا میکنم؛ آنها هم بر این باورند که انسان مدرن تنها و سرگشته است و اخلاق در اولویت قرار دارد.»
طلبهای که انیمیشن میبیند
حاجآقا یوسفزاده که در دنیای ژرف تصویر دستی بر آتش دارد و «کوروساوا» کارگردان، نویسنده و تهیهکننده ژاپنی بر شکلگیری شخصیت سینمایی او تأثیر بسیاری داشته است، اهل انیمههای جذاب هم هست؛ با فرزندانش که خلوت میکند انیمیشن میبیند و در صورتی که گمان کند علاقهمند هستند، بدون اینکه آنها را مجبور کند، سعی میکند انیمیشن را از زاویه نگاه آنها ببیند و با پرسیدن سؤالهای ساده اما پرمغز، برداشت آنها را بداند. این بخشی از باور او است و همواره در کلاسها و کارگاههایی که برگزار میکند، پیشنهاد میدهد فیلمسازان و کارگردانان گاهی آثارشان را به اتفاق کودکان و نوجوانان ببینند چراکه این قشر از منظر نو و متفاوتی به اثر نگاه میکنند و آفریننده اثر را برای کارهای بعدیاش مجهزتر خواهند ساخت.
از او میپرسم آیا برای انتخاب فیلم و سریالهایی که میبیند پیشزمینه ذهنی دارد و او پاسخ میدهد:«از نظر من باید با آثار هنرمندان مواجهه بکر و بدون پیشفرض داشت. باید وارد جهان هنرمند شد و اگر اثر او کشش داشت، در مورد آن بیشتر گفت و شنید. این نکته مهمیاست که تاکنون در بیش از 20 دوره درک و نقد فیلم که در مشهد برگزار کردم به آن تأکید داشتم.»
همه ژانرهای سینما را دوست دارد و طرفدار فیلم خوب است تا آن را ترویج کند، برای همین از سریالهای روز «اپل تیوی» و «نتفیلیکس» و ترکیه تا آثار سینمای کره را که معتقد است اگر با همین کیفیت ادامه دهد در سالهای آینده بر عالم سینما سلطنت خواهد کرد و بسیاری از عرصهها را میگیرد، تماشا میکند.
از او در مورد برخورد هملباسهایش با فعالیت سینماییاش میپرسم و در جواب میگوید:«برخورد خیلی خوبی دارند و همواره باعث پیشرفت من هستند؛ بجز یک مورد که درباره «رقص در سینمای ایران» محتوایی تولید کردم و رقاصهای را نشان دادم که سالها نماد رقص و آواز در فیلمها و جزو جداییناپذیر سینمای فارسی بود. واقعیت این است که باید از این طریق نشان میدادم در یک دورهای جامعه برای فروش بیشتر، سلیقه مخاطب را آنقدر نازل تربیت کرده بود که صحنهای از رقص و آواز را نشان میداد تا تضمینی برای فروش بیشتر باشد؛ واقعیت تلخی که امروز هم در سینمای کشور شاهد آن هستیم و در هر فیلم کمدی، برای فروش بیشتر صحنهای از رقص مردان وجود دارد.»
سهیلا نوری
خبرنگار
انتهای پیام/