«ایران» بررسی می کند

ضرورت شناسایی مسأله‌های امروز ایران

سیاست

84022
ضرورت شناسایی مسأله‌های امروز ایران

هنوز نوعی غفلت یا نوعی تفاوت نگاه میان حوزه سیاسی و مسأله‌های واقعی کشور و مردم دیده می‌شود. انگاری حوزه سیاسی، یعنی آنچه به رقابت‌ها و ستیزهای سیاسی معروف است، به یک سو نگاه می‌کند و مسأله‌های واقعی کشور و مردم در سوی دیگر قرار دارند.

به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، برونداد این وضعیت تفاوت و ناهماهنگی، فاصله گرفتن مردم از حوزه سیاست است. وقتی رنج‌های واقعی و دغدغه‌های عینی مردم کمتر در حوزه سیاست دیده شود، چرا باید وقت و توجه خود را معطوف به فعل و انفعالات حوزه سیاسی بکنند؟ یا اینکه وقتی حوزه سیاسی در تکاپوی خود، اهداف دیگری غیر از حل مسأله‌های عینی مردم را دنبال می‌کند، چرا باید خود را دخیل فرآیندهای سیاسی بکنند؟ یک علت این وضعیت ناهماهنگ و فقدان پیوند پایدار میان حوزه سیاست و حوزه عینی زندگی و مسأله‌های واقعی مردم را باید در این حقیقت جست و جو کرد که هنوز برخی جریان‌های سیاسی همان روش‌ها، رفتارها و ملاک‌های قدیمی سیاست ورزی خود را دنبال می‌کنند. هنوز معیار برخی جریان‌ها برای قضاوت یا درستی و نادرستی یک دولت یا یک تصمیم مدیریتی، اصلاح‌طلب یا اصولگرا بودن آن دولت یا آن مدیر است. به این ترتیب اگر مدیری اصلاح‌طلب باشد و تصمیمات و رفتارهای او در مجموعه فرهنگ سیاسی اصلاح‌طلبانه تعریف شود، حمایت بخش‌های بیشتری از طیف همسو را خواهد داشت. در مقابل برخی از طرفداران جریان های اصولگرا نیز بدون بررسی اینکه تصمیم یا رفتار سیاسی آن مدیر چه بوده است، علم مخالفت را برمی دارند. البته اگر مدیر مورد نظر اصولگرا باشد، تصمیمات او از همه لحاظ خوب است و حمایت سیاسی و رسانه‌ای از او واجب. در این شرایط یا بستر کنش ورزی‌های سیاسی، پاسخ‌ها از قبل معلوم است. یعنی وقتی گرایش سیاسی دولت یا مدیری مشخص باشد،  می‌توان از قبل قضاوت کرد که آن دولت یا مدیر خوب است یا بد و نیازی به ارزیابی سیاست‌های او نیست. چیزی که در این میان نادیده گرفته شده یا قربانی می‌شود، مردم و مسأله‌های واقعی مردم، ایران و مسأله‌های واقعی ایران است.

دعوا سر چیست؟
بروز و ظهور این نوع مواجهه با حوزه سیاست را می‌توان در رسانه‌های دو طیف عمده سیاسی در ایران مشاهده کرد. به عنوان مثال می‌توان رسانه‌ای را پیدا کرد که با چشم بستن بر همه واقعیت‌های تلخ ناترازی‌ها، دولتمردان را متهم می‌کند که برخی اطرافیان درحال سیاه نمایی هستند تا دولتمردان فعل «نمی توانیم» و «نمی شود» را صرف کنند. البته باید پرسید در میان این همه ناترازی‌ها، از ناترازی انرژی که ممکن است سال‌های بعد به وارد کننده نفت و گاز تبدیل شویم، یا ناترازی حوزه ارزی و رانت سالانه 700 همتی، ناترازی آب و ناترازی صندوق‌های بازنشستگی که باعث شده دولت هم حقوق کارمندان را بدهد و هم حقوق بازنشسته‌ها، چطور می‌توان بی‌محابا و بدون ارزیابی داشته‌های خود، صرفاً و صرفاً از «می توانیم» گفت؟! امروز اگر قرار است «می توانیم» در میان باشد، باید توانستن برای حل این ناترازی‌ها باشد، نه بیشتر از آن.
هر نوع توانایی ملی باید خود را در حل ناترازی‌ها نشان دهد. اما اگر ناترازی‌ها، کمبودها و مشکلات سنگین حوزه‌های مختلف نادیده گرفته شود و همچون دهه سرشار از منابع 1380 سوداهای دیگری در میان باشد، ناترازی‌ها عمیق‌تر و با شکاف‌های مدیریت وضع موجود عمیق‌تر می‌شود.
در طیف مقابل هم این ناترازی‌ها به گونه دیگری نادیده گرفته می‌شود. به این معنی که به جای توجه دادن مردم و نظام تدبیر به مسأله‌های عینی، موضوعات سیاسی که در دهه‌های 70، 80 و 90 شمسی در جامعه مطرح بود، همچنان برجسته می‌شود. بسامد دادن به آن موضوعات سیاسی درحالی است که وضعیت جامعه به مرحله‌ای رسیده است که مسائل سیاستی (POLICY) را در صدر قرارداده و به طور موقت (تأکید می‌شود که به طور موقت) مسائل سیاسی( politics)  را در حاشیه قرار داده است. در صدر قرارگرفتن مسائل سیاستی و در ذیل قرارگرفتن مسائل سیاسی به این معنی نیست که باید دومی را به نفع اولی ذبح کرد. مراد این است که مسأله‌های ایران دگرگون شده است.

همه چیز سیاسی است
هر مسأله‌ای از آب و برق و گاز تا استخدام و مانند اینها در هر جامعه‌ای سیاسی است. براساس آنچه «اسلاونکا دراکولیچ» گفت، حتی کیفیت دستمال کاغذی هم به سیاست مربوط است. اما مسأله این است که سیاست باید در خدمت حل مسأله باشد، آن هم حل مسأله‌های واقعی و عینی مردم. سیاست به معنی نتیجه یا بروز بیرونی رقابت گروه‌ها، جریان‌ها، طبقات اجتماعی و مانند آنها، باید مبتنی بر حل مسأله باشد، نه تداوم مسأله. اکنون نیز مسأله‌های ایران کاملاً متفاوت شده است. امروز ناترازی در صدر قرار گرفته، کسری بودجه وخامت خود را عیان کرده، مهابت معضل صندوق‌های بازنشستگی آشکار شده و آب و محیط زیست هم در معرض اضمحلال است. از این رو دیگر نمی‌توان با موضوعات و با رویکردهای دهه‌های 70 و 80 شمسی کنش‌های سیاسی را صورت بندی کرد یا رقابت‌های سیاسی را حول آن موضوعات سامان داد.
امروز سیاستمدار خوب، حزب پیشرو و رسانه متعلق به جامعه امروز، سیاستمدار و حزب و رسانه‌ای است که درباره این مسأله‌های عینی نگاه و راه داشته باشد. تکرار بازی سیاسی مانند دهه‌های گذشته فقط مهیاکردن کسب صندلی مدیریتی برای کسانی است که درکی از مسائل ایران ندارند و می‌خواهند با بازی در چهارچوب قدیمی در صحنه باقی بمانند. صحنه را باید تغییر داد تا اوضاع کشور و مردم هم تغییر کند.

مرتضی گل پور
روزنامه نگار


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست