۳۷۰ محکوم به قصاص با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران آزاد شدند

مادر صلح

جامعه

84371
مادر صلح

زندگی برای خانواده محکومان به قصاص بر مدار بیم و امید می‌چرخد. هر لحظه که به روزهای اجرای حکم نزدیک می‌شوند در دلشان غوغایی برپاست.

به گزارش گروه اجتماعی ایران آنلاین، روز اجرای حکم پشت دیوار زندان به تنها کسانی که امید دارند صلح یارانی است که در غیاب خانواده‌های محکوم به قصاص تلاش می‌کنند از اولیای دم رضایت بگیرند؛ صلحیارانی که برای گرفتن رضایت به همه چیز چنگ می‌زنند و تلاش می‌‎کنند تا زندگی دوباره به فرزند یک مادر چشم انتظار در آن سوی دیوار زندان ببخشند. روی میز صلحیاران پر از پرونده‌هایی است که برای رضایت ارجاع شده و همیشه مشغول تماس با خانواده اولیای دم برای گرفتن رضایت هستند. آنها از هر فامیل نزدیک‌تر هستند و مانند خواهر و برادر خونی‌شان با خانواده محکومان به قصاص و خانواده‌های اولیای دم همدردی می‌کنند. خانم « آذر شهسواری» یکی از همین صلحیارانی است که به اولین مادر صلح ایران مشهور شده است. او به همراه تیم واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران در مدت ۹ سال توانسته‌ است ۳۷۰ نفر از زندانیان محکوم به قصاص نفس را با گرفتن رضایت از خانواده‌های اولیا دم به زندگی بازگرداند.

مادرانه‌ای برای غریبه‌ها
مصمم و پرشور از نحوه رضایت گرفتن از خانواده‌های اولیای دم می‌گوید. متولد دشتستان است و به گفته خودش کارهای خیری که پدر انجام می‌داد مسیر زندگی و آینده‌اش را جهت داده و بذر علاقه به امور خیریه را در نهادش کاشته است. حضور پررنگ او در عرصه‌های اجتماعی در دوره‌های مختلف مثل پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و بعد از آن در خیریه شهسواری، شبکه سازمان‌های غیردولتی زنان، واحد صلح و سازش دادسرای جنایی و... نه تنها هیچ موقع متوقف نشد بلکه هر روز پررنگ‌تر می‌شود. در سال‌های اخیر حضور این بانوی شیرازی به عنوان رئیس کمیته سفیران صلح و دوستی انجمن حمایت از زندانیان کشور و عضو فدراسیون بین‌المللی مددکاران جمهوری اسلامی ایران و فعال واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران ویژه قتل بیشتر از همه تأثیرگذار بوده است. می‌گوید: «هر وقت کسی برای ارتکاب قتل محکوم به قصاص می‌شود، انگار که خودم محکوم به قصاص هستم. برای همین همه تلاشم را می‌کنم تا از اولیای دم رضایت بگیرم چون این کار از زمینه بزهکاری فرزندان محکومان به قصاص پیشگیری می‌کند. در دنیا برخی ایران را به‌عنوان کشوری می‌شناسند که اعدامی زیاد دارد اما این فرضیه کاملاً اشتباه است چون فقط پرونده‌هایی حکم اعدام دارند که در حوزه مواد مخدر یا موارد دیگری باشند که شاکی خصوصی ندارد. حکم اعدام با قصاص نفس متفاوت است؛ کار ما جلوگیری از اجرا شدن قصاص است و ما با اولیای دم طرف هستیم.»
این فعال مدنی و اجتماعی معتقد است با انرژی که خداوند در وجود و لحن صحبتش گذاشته می‌تواند خانواده‌های اولیای دم را راضی کند. شهسواری از تجربه‌اش در این سال‌ها درباره رضایت گرفتن از خانواده‌های مقتول می‌گوید: «این خانواده‌ها روح بزرگ و قلب بسیار مهربانی دارند. وقتی می‌خواهیم با خانواده اولیای دم قرار ملاقات رسمی بگذاریم حتماً با حکم و هماهنگی انجمن حمایت از زندانیان کشور و با برگه مأموریت زیرنظر دادستان مرکز این کار را انجام می‌دهیم. اما خودم وقتی وارد خانه خانواده اولیای دم می‌شوم احساس می‌کنم می‌خواهم به خانواده خودم سر بزنم و این حس را به آنها هم منتقل می‌کنم. پس از اولین ملاقات، هربار که با آنها تماس می‌گیرم و یا خودشان به من زنگ می‌زنند فرقی نمی‌کند زن باشد یا مرد و چه سنی داشته باشد، همه مرا به عنوان مادر می‌شناسند و در اولین تماس می‌گویند: «سلام مادر خوبی؟» ارتباط بین ما برقرار می‌شود اما بسته به موضوع هر پرونده مدت زمان‌های متفاوتی برای آنها وقت می‌گذاریم، ممکن است رضایت گرفتن برای پرونده‌ای یک یا دوسال زمان ببرد یا اگر موضوع پرونده پیچیده باشد و یا قتل طایفه‌ای باشد باید رضایت افراد زیادی را بگیریم و به همین دلیل زمان طولانی‌تری نیاز است. مثلاً پرونده‌ای داشتیم که بعد از 8 سال موفق شدیم رضایت خانواده اولیای دم را بگیریم. ما تا زمانی که کلمه «رضایت» را از زبان خانواده اولیای دم نشنویم دست از تلاش بر نمی‌داریم.
شهسواری با بیان اینکه عنوان اولین مادر صلح ایران مسئولیت او را سنگین‌تر کرده است می‌گوید: «فکر می‌کنم برای خیلی از افرادی که از زندگی ناامید شدند مادری کرده‌ام و با گرفتن رضایت توانسته‌ام آنها را دوباره متولد کنم و به زندگی تازه‌ای برگردانم. از 370 نفری که برای هرکدام‌شان روزها و حتی سال‌ها تلاش کردم و حتی شده برای جمع‌آوری دیه مجبور شدم فیش حج تمتع‌ام را بفروشم اما فقط 3 یا 4 نفر هستند که پس از آزادی سراغم را می‌گیرند. در هر صورت چیزی جز نتیجه کار که گرفتن رضایت اولیای دم است برای تیم ما مهم نیست و زمانی که قتلی صورت می‌گیرد، از ریش سفیدان، شورای حل اختلاف، ستاد ملی صبر، واحد صلح و سازش دادسرای جنایی، قوه قضائیه و خانواده محکوم... همه تلاش می‌کنند تا از اجرای یک مورد قصاص نفس جلوگیری شود.»

شیرینی بخشش
خاطرات روزهایی که برای گرفتن رضایت به خانه‌های اولیای دم می‌رود بسیار شنیدنی است. خاطراتی از جنس بخشش و مهربانی خانواده‌هایی که با وجود داغ سنگین حاضر می‌شوند از قصاص قاتل گذشت کنند. مادر صلح ایران از این خانواده‌ها این‌گونه می‌گوید: «وقتی وارد خانه اولیای دم می‌شوم احساس می‌کنم به خانواده خودم سر می‌زنم و این حس آنقدر واقعی است که به آنها هم منتقل می‌شود و هیچ‌کدام نسبت به هم احساس غریبی نمی‌کنیم. پرونده قتلی مربوط به روستای جنت‌شهر شهرستان داراب استان شیراز بود که جزو پرونده‌های سخت به شمار می‌آمد. اولیای دم آقای شیردل سن و سال بالایی داشت و پسرش را از دست داده بود. می‌گفتند به هیچ عنوان رضایت نمی‌دهد. گفتم اجازه بدهید من هم امتحان کنم. با ایشان قرار گذاشتم و به استان فارس رفتم. در اولین جلسه صلح و سازش بعد از صحبت کردن موفق شدم از او فرصت دو ماهه بگیرم تا به تهران برگردیم و بازهم برای گرفتن رضایت تلاش کنیم. در همان فرصت دوماهه با من تماس گرفت و گفت: «پس فردا خانه من باش!» پرسیدم چه اتفاقی افتاده که اینطور من را احضار کردی؟» گفت: «الان چیزی نمی‌گویم تا شما را روز جمعه برای ناهار اینجا ببینم.» به همراه تیم صلح و سازش دادسرای جنایی دوباره راهی داراب شدیم. بعد از اینکه از ما پذیرایی کرد کاغذ و خودکاری آورد و دست من داد و با همان لحن جدی‌اش گفت: «بنویس رضایت!» گفتم: «چی شد آقای شیردل؟» گفت: «شما دفعه قبل از اینجا رفتید، خواب پسرم را دیدم که گفت: خواهرت آمد؟ گفتم: من که خواهر ندارم! گفت: من را از دست دادی اما حالا یک خواهر پیدا کردی.» خوابش را که تعریف کرد، گفت: «این را هم بنویس که حتی یک ریال هم از خانواده قاتل دیه نمی‌خواهم.»


نور امید
«نمی‌دانم تاریخ انسان‌ها بدون جوانمردان چه شکلی می‌شود؟ همان‌هایی که به دیگران فکر می‌کنند. کسانی که فراموش نمی‌کنند در همسایگی‌شان زیر سایه بلند برج‌های شهر در کوچه پس کوچه‌های دور و نزدیک آدم‌هایی نیازمند حمایت هستند.» این را مادر یکی از محکومان به قصاص که از نزدیک شاهد تلاش صلحیاران بوده است، می‌گوید و تأکید می‌کند آنها به معنای واقعی انسان هستند: «صلحیاران کسانی هستند که در داخل زندان نقش پدر و مادر، خواهر و برادر و فرزند منتظر را دارند، آنها حتی برای گرفتن رضایت به پای اولیای دم می‌افتند و قسم‌شان می‌دهند تا ببخشند و بگذرند و تمام توهین و ناملایمات و خشم اولیای دم را به جان می‌خرند تا دل آنها نرم شود و رضایت دهند.»
او از تجربه روزهای سختی که گذرانده اینطور می‌گوید: «لحظه‌ای که سرباز بیرون زندان اسامی زندانیانی که از محل اجرای حکم به سالن زندان برگشته‌اند (یا فرصت گرفته‌اند یا رضایت) با صدای بلند می‌خواند، برای مادری که اسم فرزند او نیز خوانده می‌شود مثل لحظه تولد فرزندش می‌ماند و سوگ سنگین در یک لحظه به شادی وصف ناپذیر تبدیل می‌شود. همه دستشان را بالا رو به آسمان می‌برند و از ته دل خدا را شکر می‌کنند. به نظرم زندگی صلحیاران مثل بقیه آدم‌ها نیست. به گفته خودشان در شب‌های اجرای حکم و جلسات صلح و سازش و رضایت گرفتن از اولیای دم تجربه‌هایی از جنس معجزه می‌بینند. آنها حتی در تاریک‌ترین لحظات که اولیا دم حاضر به بخشش نمی‌شوند و بر قصاص اصرار دارند امیدشان را از دست نمی‌دهند و به تلاش‌های‌شان برای رضایت ادامه می‌دهند حتی تا آخرین لحظه اجرای حکم.»
 این مادر یادآور می‌شود: «در این لحظات صلحیارانی مثل آذرخانم به ما از هر دوست و آشنایی نزدیک‌تراست. در اتاق آنها در دادسرا همیشه باز است و روشنایی نور امید برای زندگی دادن دوباره به یک زندانی محکوم به قصاص در این اتاق کوچک و ساده همیشه در جریان است.»

 

مرجان قندی
خبرنگار


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار جامعه