«۷۰ سی»؛ طنزی شیرین اما با طعمی نیمهتمام از واقعیت
سیاست
84840
فیلم سینمایی «۷۰ سی»، اولین تجربه کارگردانی بهرام افشاری، نه تنها فرصتی برای نمایش تواناییهای این بازیگر پرطرفدار در پشت دوربین است، بلکه تلاشی است برای ورود به قلمرو کمدیهای اجتماعی-خانوادگی که پیش از این سریالهایی چون «پایتخت» در آن موفق بودهاند.
صفیه رجائی هرندی - ایران آنلاین: این فیلم، با طرحی از خود افشاری، زندگی سه خانواده آسیبپذیر را به تصویر میکشد که در آستانه یک تحول مالی عظیم، در تلاشند تا به مبلغی سرنوشتساز معادل **۳۰ میلیارد تومان** پول نقد دست یابند.
ساختار و لحن: تقلیدی دلنشین از «پایتخت»
یکی از موفقترین وجوه فیلم، لحن کمدی آن است. «۷۰ سی» تلاش میکند تا همانند سریال محبوب «پایتخت»، دغدغهها و مشکلات قشر فرودست جامعه را در قالب طنزی باورپذیر ارائه دهد. این رویکرد، به مخاطب اجازه میدهد که با وجود سختیهای مالی شخصیتها، لحظاتی از یاد بردن دغدغههای خود و خندیدن به موقعیتهای خلقشده را تجربه کند.
بهرام افشاری در اولین تجربه کارگردانی خود، به طرز قابل توجهی موفق شده است که بدون اتکا به شوخیهای جنسی یا ناهنجار، فضایی خانوادگی و سالم خلق کند که برای هر سلیقهای قابل تماشا باشد. این پرهیز از ابتذال، یک امتیاز مثبت بزرگ برای این اثر در گیشه خانوادهمحور محسوب میشود.
نقاط قوت: بازیگری، گریم و کمدی کلامی
کمدی بدون ابتذال: همانطور که اشاره شد، توانایی کارگردان در برانگیختن خنده تنها از طریق موقعیتهای کمیک و دیالوگهای هوشمندانه، اثبات میکند که کمدی ایرانی همچنان میتواند بدون لغزش به ورطه سخیفگویی، سرگرمکننده باشد.
طراحی بصری: گریمها و لباسهای متفاوت بازیگران در طول فیلم، یکی از برجستهترین نقاط قوت بصری «۷۰ سی» است. این تغییرات نه تنها جنبه سرگرمی دارند، بلکه به باورپذیری مسیر تحول شخصیتها کمک شایانی میکنند.
اشارات تصویری: صحنههایی مانند حضور دو مرد میانسال با کت و شلوارهای کهنه بر روی استیج پارتی، باز شدن گاوصندوق پر از اسکناس و شادی در مینی بوس آبی که نویدبخش یک سفر خوش است، تصویری کمدی و در عین حال نمادین از آرزوهای محققنشده یا به دست آمده را ترسیم میکنند.
گرههای فیلمنامه: قربانی شدن پیام در پای تجارت
بزرگترین چالش «۷۰ سی» در عمق محتوایی آن نهفته است. فیلمنامه، اگرچه ریشههای عمیق اجتماعی دارد (فقر، معضلات طبقاتی)، اما در نهایت تحت سلطه تجاریسازی قرار گرفته است.
این رویکرد تجاری باعث شده است که:
۱. پیام اصلی گُم شود: دغدغه اصلی فیلم یعنی فقر و معضلات اجتماعی، در زیر لایههای شوخیها و تلاش برای جذب حداکثری مخاطب، به درستی منتقل نمیشود.
۲. سوالات بیجواب: چرایی وضعیت نابهسامان شخصیتها به صورت صریح و عمیق واکاوی نمیشود. فیلم به جای پرداختن به ساختارهای مولد فقر، ترجیح میدهد بر لحظههای زودگذر و کمدی تمرکز کند.
۳. تغییر مسیر نابهنگام: برجستهترین نماد این تجارتزدگی، تبدیل شدن فیلم به فضایی برای تبلیغ مستقیم نوشابه انرژیزا و تالار مجلل عروسی است. پرداختن به مسائلی چون **بورس و سیاستگذاریهای نادرست اقتصادی که علت حاشیهنشینی برخی شخصیتهاست، سطحی باقی میماند و در نهایت، فیلم به جای نقد اجتماعی، به معرفی محصولات تبدیل میشود.
جمعبندی
«۷۰ سی» یک کمدی سرراست و خانوادگی است که با بازیهای خوب و لحظات خندهدار، به وظیفه اولیه خود یعنی سرگرم کردن مخاطب عمل میکند. بهرام افشاری نشان میدهد که پتانسیل بالایی در کارگردانی کمدی دارد، بهویژه با درک او از نیاز مخاطب به طنزی فارغ از شوخیهای زننده.
با این حال، فیلم در مرز میان «سرگرمی صرف» و «نقد اجتماعی» سرگردان باقی میماند. مخاطبی که به دنبال درکی عمیقتر از معضلات طبقاتی نمایش داده شده است، با فیلمنامهای روبهرو میشود که ترجیح داده است به جای عمق، به سمت گیشه متمایل شود. نتیجه، یک اثر خوشساخت از نظر فنی و بازیگری است که از تبدیل شدن به یک اثر اجتماعی ماندگار، صرفاً به خاطر ملاحظات تجاری، باز میماند.
انتهای پیام/