میراثفرهنگی به «تاراج» نیاز دارد
فرهنگ
84936
از قاچاق آثار تاریخی و میراثفرهنگی یک ملت، خائنانهتر و کریهتر نداریم، از افزایش سواد میراثی دم میزنیم، اما به جز چند جشنواره سالانه چیز دیگری نمیبینیم، میراث فرهنگی کشور به «تاراج» نیاز دارد.
به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، «آرزو میکنم او را بفرستند بالای دار ... صحبت از یک آدم نیست، صحبت از یک قاچاقچیه، یک قاچاقچی با یک آدم فرق میکنه؛ یک قاچاقچی حیوان متعفنه، اگر نابودش نکنی دنیایی را به لجن میکشه...» این جملات ابتدایی ستوان احمد در فیلم سینمایی «تاراج» است.
حس تنفر از قاچاق و قاچاقچی مواد مخدر و لزوم مقابله با این پدیده شوم را در دهه ۶۰ ، فیلم سینمایی «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری به جامعه تزریق کرد و تا همین امروز چهره و نام «زینال بندری» نماد مطلق پلیدی در جامعه شد، قاچاقچی با سر تراشیده که «جمشید هاشمپور» شخصیت آن را با قدرت تمام به تصویر کشید، تا همین امروز هم اگر اسم مواد مخدر و قاچاق و قاچاقچی به میان میآید، «زینال بندری» نماد کامل یک قاچاقچی است.
زینال بندری، قاچاقچی سابقهدار تریاک و حشیش است که توسط ستوان احمد، رئیس اداره مبارزه با مواد مخدر، دستگیر و روانه زندان میشود، اما با پرداخت رشوه محکومیت خود را به حبس تقلیل میدهد و پس از یک سال، بهدلیل خوشرفتاری، آزاد میشود. بار دوم، پس از درگیری و برداشتن جراحت، در ملاقاتی که با عوامل شبکه گسترده توزیع مواد مخدر دارد، خام حرفهای آنها میشود و تصمیم میگیرد ستوان احمد را در دستگیری قاچاقچیان یاری دهد. او با کمک احمد، شبکه توزیع تریاک را متفرق میکند؛ ولی در عوض، توزیع گسترده هروئین رونق میگیرد. دوستی گرمی بین احمد و زینال برقرار میشود. احمد درمییابد که پسر زینال نیز معتاد به هروئین است. زینال پسرش را در زیرزمین خانه حبس میکند تا اعتیادِ او را ترک دهد…» این خلاصه داستان تاراج است، شرارتی که دامن خانواده زینال را هم میگیرد.
کدام فیلم و رسانه در چند دهه اخیر توانسته مانند تاراج، پدیده شوم حفاریهای غیرمجاز، عتیقه فروشی، حراج میراث فرهنگی، و غارت و قاچاق میراث فرهنگی توسط قاچاقچیان را به تصویر بکشد و موجی در جامعه ایجاد کند؛ اصلا سینمای امروز ما تا چه اندازه به میراث فرهنگی اهمیت میدهد که سراغ قاچاق آن برود، آثار چند سال اخیر نشان می دهد که «میراث فرهنگی» فقط یک جذابیت برای تهیهکنندگان و کارگردانها دارد، اینکه لوکیشنهای فیلمهایشان را به کاخها، خانهها و اماکن تاریخی ببرند که البته همیشه صدای دوستداران میراث فرهنگی را در میآورند و کم هم خسارت نزدهاند، کدام فیلم به توانسته به نقش یگان حفاظت در مبارزه با قاچاق میراث فرهنگی بپردازد و مردم را همراه کند.
وقتی فرمانده یگان حفاظت میراث فرهنگی از بازداشت بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ متهم به جرائم مرتبط با میراث فرهنگی فقط در یک سال گذشته خبر میدهد باید عمق فاجعه را درک کرد. ۲۵۰۰ زینال بندری، یعنی ۲۵۰۰ تاراج داریم، اما متاسفانه هنوز در سطح جامعه هیج واکنش عمومی شکل نگرفته است، وقتی حدود ۲هزار پرونده قضایی میراث فرهنگی در یک سال ایجاد شده، اما هیچ هشتگ و پویشی در میان فعالان میراث فرهنگی و جامعه فرهنگی شکل نمیگیرد یعنی رسانه نتوانسته است دغدغهای برای قاچاق میراث فرهنگی ایجاد کند، یعنی سینما توان یا علاقهای به تولید یک «تاراج» و یک «زینال بندری» دیگر برای میراث فرهنگی ندارد.
«تاراج» را دوباره ببینیم، اگر چه مافیای مواد مخدر قدرتمند، اما یک استوار و یک خبرنگار نقطه کانونی فیلم هستند و در نهایت پیام فیلم در جان جامعه نشست، اعتیاد را خانهمانسوز و نزدیکتر به خانواده خود قاچاقچی را نشان داد، میراث فرهنگی هم همین است، اگر در مقابل تاراج آن سکوت کنیم، روزی میرسد که جامعه، خانواده و فرد هم احساس تهی بودن میکنند، انگار ایستادهایم و تماشا میکنیم و دزد فرش زیر پایمان را میبرد و ما مستاصل هستیم.
آمار نگرانکننده است، دستگیری ۲هزار و ۵۶۴ متهم جرائم میراث فرهنگی، تشکیل یکهزار و ۷۹۶ پرونده قضایی در یک سال، کشف یکهزار و ۳۴۰ دستگاه فلزیاب، کشف بیش از ۲۷ هزار شیء تاریخی قاچاق، فقط در یک سال گذشته، نشان میدهد که باید رسانه در همه ابعاد آن اثرگذارتر اقدام کند.
بیش از ۴۱ هزار اثر ثبت ملی نیازمند مراقبت شبانهروزی است، در کنار آن، ۲۵۹ موزه و بیش از ۵۰ اثر ثبت جهانی داریم که باید از آن حفاظت، صیانت و پاسداری کرد، ۴۲۰ پایگاه تاریخی داریم اگر چه یگان حفاظت در آن مستقر است، اما چشم بینای مردم و دوستداران میراث فرهنگی باید یاری کند.
سینمای ایران باید دوربین خود را به سمت میراث فرهنگی بچرخاند، معرفی زیبایی و شگفتی های تمدنی ایران سر جای خود، روزنامهنگاران و خبرنگاران ما باید بار دیگر نوع نگارش خود را به سمت چالشهای میراث فرهنگی با رویکرد حفاظت از میراث و هویت فرهنگی ایران تغییر دهد. از قاچاق میراثفرهنگی یک ملت کریهتر و خائنانهتر نداریم، از افزایش سواد میراثی دم میزنیم، اما به جز چند جشنواره سالانه چیز دیگری نمیبینیم، ما برای حفاظت از فرهنگ و تاریخ ایران برای مقابله با قاچاق به تولید آثار سینمایی مانند «تاراج» نیاز داریم.
انتهای پیام/