گفتوگوی «ایران» با هادی پورعطایی به بهانه انتشار اثر جدید «لیلیها»
موسیقی نواحی نمادین نیست
فرهنگ
85773
در میان گستره فرهنگهای مختلف کشورمان که از هزاران سال قبل تا امروز باقیمانده، موسیقی نواحی ایران بخشی جداییناپذیر و متصل به فرهنگ و هنر این مرزوبوم است که طی سالیان قبل همراه با زندگی و آداب و رسوم اقوام ایرانی پدید آمده و رشد کرده است.
به گزارش گروه فرهنگی اریان آنلاین، اگرچه به دلیل صیانت نشدن آن طی زمان، بسیاری از این گنجینههای ارزشمند، بدون آنکه ثبت و ضبط شوند آرامآرام از بین رفتند و این میراث گرانبها با خالقان آن در زیر خروارها خاک پنهان شد و گسترش نیافت. البته این کمتوجهی و نامهربانیها در روزگار امروز هم دیده میشود و در حال حاضر کمتر اجرایی در قالب موسیقی نواحی روی صحنه میرود و کمتر آلبومی با این موضوع تولید و منتشر میشود. اما چندی پیش در هیاهوی موسیقیهای امروزی که مخاطبان نسل امروز را به خود جلب کرده است، آلبومی منتشر شد که شنیدن آن خالی از لطف نیست. «لیلیها» یکی از آثار خوب و قابل توجه در ژانر موسیقی فولک ایران است که به همت فرزندان استاد پورعطایی منتشر شده است.
همنشینی دوتار و سازهای کوبهای
هادی پورعطایی نوازنده دوتار در گفتوگو با «ایران» گفت که تولید این آلبوم به سال 98 برمیگردد و در قالب مجموعهای با عنوان «آن دگر» است. در این آلبوم جمشید پورعطایی با (آواز و دوتار خراسان)، هادی پورعطایی (دوتار)، علی پورعطایی (دوتار) و هنرمندان دیگری همچون کامبیز گنجهای (تنبک)، حسن خدایینیا (کمانچه)، حسین رضایینیا (دف) و همایون نصیری (سازهای کوبهای) به هنرنمایی پرداختهاند. هادی الحق پورعطایی نوازنده دوتار شرق خراسان و فرزند پنجم زندهیاد استاد غلامعلی پورعطایی نوازنده دوتار و یکی از خنیاگران موسیقی اقوام ایران است. موسیقی در خانواده پورعطایی، نسل به نسل منتقل شده و استاد پورعطایی این هنر را از پدر و مادرش به میراث گرفته است. او با آوای جادوییاش و نوای سحرانگیز سازش، قطعه «نوایی نوایی» را بر دل همگان نشاند و مانا و ماندگار شد. استاد پورعطایی که دلبستگی ویژهای به دوتار دارد درباره این ساز میگوید: «دوتار ساز دل است. هیچکس از عبارت دوتارنوازی استفاده نمیکند و همه میگویند دوتارزنی. دوتار را میزنند، ولی بقیه سازها را مینوازند. دوتار یک جور فریاد است اما این فریاد زدن به معنای خشونت نیست؛ بیشتر جوشش و عصیان روح است.» او درباره این آلبوم گفت: «انتخاب نام این آلبوم برگرفته از یکی از قطعات خراسانی است. «لیلیها» سومین اثر از مجموعه «آن دگر» با روایت برادرم جمشید پورعطایی و تنظیم مرتضی و مجید یگانهراد و سوگند عباسی است که اواخر سال 1400 ضبط آن در تهران انجام و به سرپرستی مرتضی و مجید یگانهراد تولید شد.»
پورعطایی در ادامه صحبتهایش اظهار کرد: «از سال 89 با گروه رادها آشنایی و همکاری دارم و این آلبوم در قالب سومین اثر از مجموعه «آن دگر» است که سالها پیش مرحوم پدرم در این مجموعه همکاری داشت. اولین اثر این مجموعه سال 1389 ضبط شد و پدر پیش از انتشار آن، تمامی قطعات را شنید و این کار مجوز گرفت اما 4 سال بعد (1394) رونمایی شد که متأسفانه آن زمان پدرم در قید حیات نبود. همان سال با برادران رادها در تالار وحدت کنسرتی برگزار کردیم و یک سال بعد از آن هم در تهران و شیراز این آلبوم را روی صحنه بردیم و این باب همکاری از آن زمان شکل گرفت.»
سازهای موسیقی نواحی ایران مهجور ماندهاند
پورعطایی درباره تولید یک اثر تلفیقی در موسیقی فولک ایران گفت: «قطعاً این شیوه تولید در بهتر شنیده شدن و شناختهتر شدن موسیقی نواحی ایران بسیار تأثیرگذار است. اگرچه تأکیدی بر همنشینی این سازها در کنار دیگر گونههای موسیقایی ندارم. به این دلیل که سازهای موسیقی نواحی ایران مهجور ماندهاند و اغلب مردم بویژه نسل امروز، با این سازها آشنایی ندارند. اگر هم تا امروز جشنوارهای با عنوان موسیقی نواحی برگزار شده یا جشنوارههایی از این دست که هنرمندان موسیقی نواحی در آن شرکت داشتهاند، بیتردید هدف تنها معرفی این موسیقی نبوده است و بر این باورم برخی دوستان به دنبال منافع خود بودهاند تا منافع موسیقی نواحی ایران. جالب اینکه شخصاً دیدهام در اکثر همین جشنوارهها، اتفاقاً به این موسیقی لطمه هم وارد شده است. در واقع باید بگویم حمایت چندانی از هنرمندان و پیشکسوتان این موسیقی صورت نمیگیرد یا گاهی حرمت هنرمندان و بزرگان موسیقی اقوام نگاه داشته نمیشود. شاید هم هدف برخی از این دوستان جمعآوری آرشیوهای شخصی خودشان است! سؤال من این است، آیا با دیگر اساتید موسیقی ایران هم چنین برخوردی میشود؟»
پورعطایی درباره راهکارهای بهتر دیدهشدن هنرمندان در جشنواره موسیقی نواحی ایران، اظهار کرد: «اولین نکته این است که صرفاً به برگزاری یک جشنواره بسنده نشود و تنها از یک تعداد موزیسین دعوت به عمل آید. نکته دیگر اینکه حرمت موزیسینهای نواحی نگاه داشته شود و به این موسیقی ارج نهند. اما مسأله مهمتر تبلیغات گسترده برای موسیقی اقوام ایران است که تا امروز نه از تبلیغات شهری برخوردار بودهاند و نه در رسانه ملی به آن توجه شده است و ضرورت دارد شبکهای در تلویزیون به نام موسیقی و معرفی موسیقی نواحی ایران راهاندازی شود. مدتها قبل در یکی از برنامههای تلویزیونی با نام «خودمونی» به زندهیاد استاد سهراب محمدی توهین شد و این نشان از ناآگاهی و عدم شناخت مسئولان رسانه ملی از موسیقی است. استاد بیبدیل سهراب محمدی یکی از خنیاگران و بخشیهای موسیقی شمال خراسان است. کارشناسان صداوسیما شناختی از موسیقی ندارند و جاهایی هم شاید تعمدی کاری انجام میدهند. توهین به یک موزیسین، توهین به تاریخ، فرهنگ و جامعه است. البته هر کاری دلشان میخواهد انجام میدهند و در آخر میگویند ببخشید!
موسیقی اقوام برگرفته از زبان، آیین، فرهنگ و سنن یک ملت است و این موسیقی دربرگیرنده آن جامعه و منطقه و کد ملی هر ناحیه است. بار دیگر تأکید میکنم، موسیقی نواحی نماینده زبان، رفتار، گفتار، آداب، رسوم و سنن مناطق مختلف کشورمان است و نباید بهصورت نمادین به آن پرداخته شود بلکه لازم است نهادهای مربوطه برای حمایت از موسیقی نواحی اقدام جدی انجام دهند.»
نسل بعد از پدرانمان روی لبه تیغ حرکت میکنیم
هادی پورعطایی در ادامه افزود: «من بر این نظرم که موسیقی نواحی ایران بسیار به کلیشه دچار شده و در طول این سالیان هیچ حرکت مثبت و مثمرثمری در رابطه با این گونه موسیقایی انجام نگرفته است. سالها پیش پژوهشگران بزرگی همچون استاد فوزیه مجد یا پروفسور محمدتقی مسعودیه کارهای بزرگی برای این موسیقی انجام دادند، اما بعد از آن اتفاق جدی در این رابطه صورت نگرفت و این دیدگاه موجب شده موسیقی نواحی آرامآرام از بین برود.»
او درباره فعالیت میراثداران موسیقی نواحی همچون خانواده پورعطاییها در حفظ این موسیقی، بیان کرد: «نسل بعد از پدرانمان روی لبه تیغ حرکت میکنیم. در مثالی دیگر باید بگویم، فعالیت ما مانند بیمار در حال کماست که با اکسیژن تنفس میکند. ما در موسیقی نواحی در آن کما قرار داریم و نفسهای آخرمان است. ما میخواهیم میراثدار پدرانمان باشیم، اما شاید خیلیها با این موضوع موافق نباشند. به عنوان مثال، 20 سال است در تهران ساکن هستم و دوتار تدریس میکنم، اما بهندرت سراغ این ساز گرفته میشود. بنابراین بار دیگر تأکید میکنم، اگر مخاطب امروز با ساز دوتار آشنایی ندارد بیتردید یک دلیل آن نشان ندادن آن از سوی رسانه ملی است. سؤال من این است، در این چند سال در رابطه با موسیقی نواحی چه تعداد آلبوم ضبط و منتشر شده است؟ چه تعداد کنسرت برای موسیقی نواحی اجرا شده است؟ چه تبلیغاتی برای این موسیقی انجام گرفته است؟ چرا هیچ اسپانسری برای حمایت از موسیقی اقوام همکاری نمیکند؟ جالب اینکه ما برای دریافت مجوز این نوع موسیقی باید هفتخوان رستم را بگذرانیم و از چندین نهاد درخواست مجوز داشته باشیم؛ آن هم برای موسیقیای که کلام و ملودی آن مشخص است و تنها یک فرصت زمانی برای پروسههای اداری و استعلام طی میشود؛ اینها سؤالهایی است که باید متولیان فرهنگی پاسخگو باشند.»
هنرمندان موسیقی نواحی راوی یک فرهنگ و زبان هستند
او درباره تغییر ذائقه نسل جوان و روی آوردن به موسیقیهای امروزی، گفت: «جای تأسف است که بگویم، موسیقی خوبی به نسل امروز ارائه نمیشود و کار خوبی گوش نمیدهند. روایتهای موسیقی نواحی به سالهای کهن برمیگردد و حتی بر این نظرم که یک موزیسین نواحی، هنرمند یا آرتیست نیست، او راوی یک فرهنگ و زبان است؛ یک ماجراجو در دل تاریخ باستانشناسی.»
موسیقی نواحی از چه نهادی باید مجوز بگیرد؟
این نوازنده دوتار درباره استقبال از کنسرتهای موسیقی نواحی بیان کرد: «در شهر مشهد که زادگاه ماست، کنسرت ممنوع است. جالب اینکه مجوز کنسرتها از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر میشود، بلیتفروشی انجام میگیرد اما یک نهاد دیگر آن را لغو میکند. فرقی هم ندارد چه ژانر از موسیقی باشد. این موضوع برای گروههای موسیقی فشار روانی است و هنرمندان سالها با این معضل روبهرو هستند.»
هنرمندان موسیقی نواحی؛ بیادعا و بیتکلف
فرزند استاد پورعطایی پایان صحبتهایش را با نقل از پدر به آخر رساند و گفت: «پدر پیش از انقلاب فعالیت هنری داشت و بعد از انقلاب کنسرتهایی در خارج از کشور برگزار کرد. البته این اجراها در داخل کشور بسیار بیشتر بود. اگرچه طی دهههای آخر عمرشان در انزوای هنری بود، چرا که نه کنسرتی بود و نه جشنوارهای؛ مرحوم پدرم از سرشناسان موسیقی مقامی است و بسیاری از عزیزان و همدورهایهای پدرم دیگر بین ما نیستند. این موزیسینها و بزرگان با جان و دل و خلوص کار کردند و عمرشان را پای موسیقی گذاشتند، اما طی این سالیان بیمهری دیدند. هنرمندان موسیقی نواحی بیادعا و بیتکلف هستند و از کسی انتظار ندارند و با همان سختیهای زندگی سازش کردند و جان دادند و مردند.»
از بزرگان موسیقی نواحی تهی شدهایم
او درباره تعهد به حفظ میراث پدر از سوی فرزندان افزود: «مسئولیت خیلی سنگینی است به این دلیل که شما راوی یک تاریخ، یک سرزمین و قوم هستید. من شخصاً تمام زندگیام را گذاشتهام تا بتوانم در این مسیر یک راوی باشم و این جوی باریک را تا همین اندازه هم که هست نگاه دارم. اما با شرایطی که هست فکر نمیکنم بتوانیم به پایان برسانیم. حاج قربان سلیمانی، سرور احمدی، سهراب محمدی و... که هر کدام نگین الماس این سرزمین بودند دیگر بین ما نیستند، تهی شدهایم و نباید بگذاریم این موسیقی از بین برود.»
بــــرش
آلبوم «لیلیها» همنشینی دلنشین دوتار و سازهای کوبهای است و به گفته این نوازنده، «بخشی از این آلبوم اجرای سازهای کوبهای مرتضی و مجید یگانهراد با همراهی همایون نصیری است.»، «کبک دری» یکی از قطعات این آلبوم از زیرشاخههای مقام اهوراست که با تنظیم گروه کوبهای رادها ساخته شده است. همچنین قطعه دیگر این آلبوم «دل آرام» نام دارد که با صدای جمشید پورعطایی همراه میشود.
نداسیجانی- خبرنگار
ایران آنلاینانتهای پیام/