بیاعتمادی به سوت داور و سرنوشت محتوم پیش رو

سیامک رحمانی معاون سردبیر در یادداشتی نوشت: خواهشها و فریادهای گزارشگر بازی هم بیهوده بود. تمناهای دیگر و توقعات ما برای استفاده از فرصت بزرگی مثل دربی هم راه به جایی نخواهد برد. تیمی برده و تیمی باخته است، اما این بازی لذت و هیجانی را که باید به همراه نداشته.
گروه سیاسی ایران آنلاین، خواهشها و فریادهای گزارشگر بازی هم بیهوده بود. تمناهای دیگر و توقعات ما برای استفاده از فرصت بزرگی مثل دربی هم راه به جایی نخواهد برد. تیمی برده و تیمی باخته است، اما این بازی لذت و هیجانی را که باید به همراه نداشته. اگر جمع کوچکی از هواداران افراطی را که به چیزی جز فوتبال و نتیجه آن فکر نمیکنند کنار بگذارید، حاصل این مسابقه حساس و بزرگ، خشم بیشتر و التهاب بیشتر و جدایی بیشتر بوده. کسی قصد فریب ندارد. فوتبال قرار نیست هواداران و رقبای ابدی ازلی را به هم نزدیک کند. کسی که شعارهای متظاهرانه و غیرواقعی رسانه و گزارشگرش را جدی نمیگیرد. اما فوتبال و بازی گرم و هیجانانگیزش، به خصوص حالا که با گل و برد و باخت همراه بود، میتوانست فضای اجتماعی را کمی از سیاستزدگی دور کند و برای مدت کوتاهی هم شده ادبیات متفاوت و دیالوگ دیگری را رواج دهد. اما این اتفاق نمیافتد. حالا بازنده و حتی بخشی از هواداران تیم برنده شاکی و معترضاند. هواداران تراکتور در شمالغربی کشور و چه بسا هواداران سپاهان هم میتوانند اتفاقاتی را که افتاده دلیلی برای نارضایتی ببینند. ممکن است عصبانی باشند و این عصبانیت را در آینده با پرخاش و درگیری بیشتر بروز دهند. مهمترین دلیل این فضا هم عدم مفاهمه است. ناباوری. بیاعتمادی. تقریباً بازی سرنوشتساز و حساسی در سالهای اخیر نبوده که حاشیه بر متن آن غلبه نکند. که همه نتیجه داخل میدان را بپذیرند. که فوتبال و حوادث طبیعی و نتیجه پس از سوت داور را باور کرده باشند. اگر این ناباوری، این عدم اطمینان فقط در عرصه فوتبال دیده میشد، میتوانستیم آن را پدیدهای ورزشی قلمداد کنیم و امیدوار باشیم با توجه، اصلاح، آموزش و فرهنگسازی، اوضاع رو به سامان برود. اما مشکل اینجاست که بیاعتمادی ریشه کرده و اجازه همدلی و همراهی را در بسیاری از حوزهها نمیدهد. به هر طرف نگاه کنید با پروندهها و داوریهایی مواجه میشوید که بسته نشدهاند و همچنان با ابهام و تردیدهای ادامهدار اذهان را آزار میدهند. میخواهد افزایش قیمت طلا و دلار باشد یا آلودگی هوا و قطعی برق. مردم، قریب به اتفاق مردم، اظهارات کارشناسی، نظر مدیران و حرفهای رسانههای رسمی را با دیده تردید نگاه میکنند و در این وضعیت انتظار تحمل و همراهی از آنان غیرمنطقی است. مردمی که به سخنرانان اعتماد ندارند، معتقدند بخشی از مدیران منافع آنان را نمایندگی نمیکنند و به درست یا غلط تئوریهای توطئه و «کار خودشان است» را باور دارند، کسانی نیستند که در بلند مدت بشود بهشان دل بست که سیاستگذاریها را بپذیرند و تحمل بالایی برای عواقب تصمیمات داشته باشند. این بیاعتمادی مدام فاصله میان بخشها و طبقات مختلف مردم با هم و با مدیران کشور را بیشتر میکند. اینکه دوستداران فوتبال زیر بار تصمیمات داوری نمیروند و دستهای پشت پرده و نیات پنهان را در نتیجه یک مسابقه دخیل میدانند، هم معلول فضای شک و بیاعتمادی است و هم این فضا را تشدید میکند. این بدبینی نه از فوتبال شروع شده و نه در فوتبال تمام میشود. برای باورپذیر بودن هم نیاز به صداقت و شفافیت داریم. مردانی که واقعیت را به مردم بگویند و حل مسائل را از پشت صحنه به جلوی روی مردم بیاورند. مهم نیست پرسپولیس برده یا استقلال، مهم نیست سپاهان قهرمان میشود یا تراکتور، اگر سوت داور را باور نداشته باشیم، اگر مرجعیت و رسمیت را به نهادهای مسئول برنگردانیم، این بردها و قهرمانیها طعم شیرینی نخواهد داشت. دیگر حرف و تصمیمی قابل اتکا نخواهد بود. بدون احترام و اعتقاد به قانون و در نبود نهادهای مورد اقبال و پذیرش عمومی، سنگ روی سنگ بند نمیشود.
انتهای پیام/