نگاهی به سریال «ذهن زیبا»
عطر زندگی بهاری
هنر
90743

آثار نمایشی که به موضوعات علمی یا زندگی دانشمندان میپردازند معمولا سرد ، خشک و کلیشهای هستند. به همین دلیل هم این نوع تولیدات -غیر از موارد استثنایی- معمولا محبوب و مخاطبپسند نیستند. اما سریال «ذهن زیبا» با اینکه زندگینامه دانشمندی به نام حسین بهاروند و فعالیتها و اکتشافات او را محور قرار داده، از این بلیه فاصله گرفته است.
گروه هنر ایران آنلاین-به طور طبیعی وقتی موضوع یک سریال، درباره یک نخبه علمی اعلام میشود، احتمالا این تصور اولیه برای خیلیها بوجود میآید که بناست یک آدم عصاقورت داده و جدی را ببینند که با عینک قاب مشکی ته استکانی در گوشه یک آزمایشگاه یا کتابخانه نشسته و تمام وقتش مشغول تحقیق و اکتشاف است! اما «ذهن زیبا» دقیقا برخلاف این ذهنیت است و ما زندگی یک انسان معمولی و از طبقه محروم را می بینیم که به معنای واقعی کلمه زندگی میکند و تجربیات مختلفی را می گذراند و در این مسیر به شکوفایی میرسد؛ از تجربههای کودکانه دوران بچگی گرفته تا مشقت کارگری برای تأمین معاش خانواده در غیاب پدر بستری در بیمارستان و مشقِ عشق و درد عاشقی، تا تبدیل شدن به یکی از قلههای دانش در عصر حاضر.
این گزاره قطعا تکراری است اما باید یادآوری کرد که متأسفانه یکی از کمبودهای عرصه فرهنگی ما کم توجهی به بزرگان علمی و مقام و منزلت آنهاست، درحالی که قرار گرفتن این قهرمانان گمنام در مرکز آثار هنری، علاوه بر اینکه ادای دین به ایشان است، موجب الگوسازی و الهامبخشی و همچنین بازتولید درامهای اجتماعی پویا و امیدبخش میشود. «ذهن زیبا» نمونه چنین محصولاتی است که با اقتباس از یک کتاب، به زندگی دکتر حسین بهاروند، محقق برجسته ایران در حوزه سلولهای بنیادی و عضو پژوهشگاه رویان پرداخته است. همان پژوهشگاهی که حیات بخش است و به خیلی از خانوادههایی که با مشکل فرزندزایی مواجه بودند، کمک کرد تا صاحب فرزند شوند. دکتر بهاروند در کنار برخی دیگر از دانشمندان ازجمله دکتر سعید کاظمی آشتیانی -که در این سریال به او نیز پرداخته شده- نقش موثری در پیشبرد اهداف و برنامههای این پژوهشگاه داشته اند. جالب اینکه برخلاف موارد مشابه که درباره شخصیتهای علمی فقید، فیلمی ساخته میشود، این بار قهرمان داستان، در قید حیات است و دوران میانسال را سپری میکند.
«ذهن زیبا» از فیلمنامهای پرملات و غنی از موقعیتهای مختلف دراماتیک، تراژیک و بعضا کمدی برخوردار است و این باعث تنوع و رنگارنگی فضای روایت در این مجموعه شده است. محمدرضا خردمندان، کارگردان این سریال، با فیلم «ناتور دشت» که در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت نشان داد که علاقه زیادی به درامتیزه کردن حوادث واقعی با یک قصه پرتلاطم اجتماعی و انسانی و بهره از طبیعتی زیبا و چشمنواز و ترسیم روابط و مناسبات انسانی خاص، به ویژه «پدرانگی» دارد. این ویژگی ها در «ذهن زیبا» نیز جاری هستند. چون در این أثر هم ماجرا و آدمهایی واقعی را با روایتی پر فراز و نشیب و در متن اجتماع و در شبکهای از روابط انسانی میبینیم که البته چشماندازهایی از طبیعت بکر ایران هم چاشنی بصری این سریال شده است.
برای تعریف قصه زندگی دکتر بهداروند در «ذهن زیبا» منازل و مراحل مختلفی طراحی شده است. ترجیعبند این قصه، زمان حال و همزبانی این دانشمند با دخترش است. ابتدای هر قسمت، این دو در جغرافیایی باصفا مشغول طبیعتگردی و گفتوگو و نقل خاطرات هستند؛ محیط زیبای پیرامون دکتر بهداروند، بازتابی از درون و ذهن اوست. اما بعد از این مقدمه چشم نواز و دلربا، ما به گذشته این نخبه علمی سفر میکنیم و در هر چند قسمت، مقطعی از زندگی او به تماشا درمیآید. از مزیتهای این مجموعه، یکی این است که نحوه طراحی قصه طوری است که مخاطب از هر جا شروع کند، می تواند با روایت همراه شود و گویی هر قسمت، یک شروع تازه است.
گفتیم که «ذهن زیبا» بااینکه در رده آثار بیوگرافیک دانشمندمحور قرار دارد برخلاف خیلی از نمونههای مشابه، محدود به چنین موضوع و فضایی نشده است؛ این سریال عطر زندگی میدهد و گرمای دراماتیک دارد، هر چند که گاهی ریتم سریال کند و یکنواخت میشود اما پرداختن به زندگی خصوصی و پرچالش حسین بهداروند و مبارزه او برای تبدیل شدن به یک کاشف و چهره علمی و کشف راز آرامش او در زمان حال، به فضای این سریال تحرک بخشیده است.
خانواده در این سریال جایگاه ویژهای دارد و انواع روابط تعمیق یافتاند. مثل رابطه حسین بهاروند با پدرش در کودکی و جوانی و متقارن آن، رابطهاش با دخترش به عنوان یک پدر، که پدرانگی را در دو موقعیت و زمان متفاوت، عینیت بخشده است. همچنین روابط خواهر و برادری که بین حسین و خواهرش برقرار است و از محورهای جذاب داستان این سریال است و البته رابطه دکتر بهاروند با همسرش قابل تأمل است.
یکی از نقدهایی که به این سریال وارد است، طراحی شخصیت و چهرهپردازی حسین بهاروند در در مقطع کارشناسی ارشد (وقتی 24 -25 سال دارد) است. چون آنچه ما میبینیم، هیچ شباهتی به یک جوان در آن سن ندارد و بیشتر به یک مرد کامل 40 ساله میماند. به نظر می رسد، امیرعلی دانایی، کمی زود نقش را به عهده میگیرد و باید بازیگری با ویژگیهای ظاهری جوانتر برای این مقطع از زندگی بهاروند انتخاب میشد.
درمجموع، سریال «ذهن زیبا» قدمی مهم در جهت ترویج فرهنگ علمی و الگوسازی از دانشمندان ایرانی در رسانههای داخلی است. با به تصویر کشیدن زندگی حسین بهاروند، این مجموعه توانسته است تصویری جذاب و انسانی از یک دانشمند ایرانی به نمایش بگذارد. در عین حال، این سریال بهعنوان یک نقطه آغازین در عرصه تولید آثار علمی در تلویزیون ایران، نشان میدهد که میتوان زندگی شخصیتهای علمی را بهگونهای دراماتیک و جذاب روایت کرد. امیدواریم که در آینده شاهد تولید آثار مشابه بیشتری در این زمینه باشیم که تأثیرات جهانی و چالشهای علمی شخصیتهای اصلی را نیز به شکلی برجسته و اثرگذار نشان دهند.
آرش فهیم، روزنامه نگار
انتهای پیام/