شهرهای بیهویت: زوال نمادهای تاریخ و فرهنگ ایرانی در گرافیک شهری
جامعه
93412

امروز اگر از خیابانهای شهرهای بزرگ ایران عبور کنید، ممکن است به سختی باور کنید که در کشوری با بیش از سه هزار سال تاریخ ایستادهاید، نمای شهرها و عناصر بصری آنها بهجای آنکه بازتابدهنده شکوه و هویت تاریخی ایران باشد، به نسخهای بیروح از کلانشهرهای جهانی بدل شدهاند.
ایران آنلاین: امروز اگر از خیابانهای شهرهای بزرگ ایران عبور کنید، ممکن است به سختی باور کنید که در کشوری با بیش از سه هزار سال تاریخ ایستادهاید. نمای شهرها و عناصر بصری آنها بهجای آنکه بازتابدهنده شکوه و هویت تاریخی ایران باشد، به نسخهای بیروح از کلانشهرهای جهانی بدل شدهاند. نمادها و معماری سنتی که روزگاری زینتبخش شهرها بود، اکنون جای خود را به برجها و ساختمانهایی داده که در هر کجای جهان میتوان یافت. این روند، زنگ خطری است برای گم شدن هویت ایرانی در دل معماری و گرافیک شهری مدرن.
در دهههای گذشته، ایران تجربیات موفقی در گرافیک شهری داشت. از میدان نقش جهان اصفهان تا کاشیکاریهای مساجد یزد و تبریز، معماری و شهرسازی همواره بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی ما بوده است. این بناها نهتنها از نظر زیباییشناسی منحصربهفرد بودند، بلکه نمادهایی از هویت جمعی ایرانیان به شمار میآمدند. اما در سالهای اخیر، این الگوها جای خود را به معماری بیروح و بیهویت دادهاند که هیچ پیوندی با تاریخ و فرهنگ ایرانی ندارد.
این تغییر در نتیجه عدم توجه به اهمیت هویت در توسعه شهری و ترجیح منافع اقتصادی بر ارزشهای فرهنگی رخ داده است. معماران و طراحان شهری با هدف جذب سرمایهگذاری و همگام شدن با الگوهای جهانی، دست به طراحیهایی میزنند که اگرچه ممکن است از نظر اقتصادی سودآور باشند، اما هیچ اثری از اصالت ایرانی در آنها دیده نمیشود. این روند باعث شده است که شهرهای ما از پاریس، نیویورک یا دبی قابل تشخیص نباشند. بهعبارتی دیگر، شهرهای ایرانی از یکدیگر متمایز نیستند و از هویت اصیل خود فاصله گرفتهاند.
نتیجه این غفلت، چیزی جز انزوای فرهنگی و گم شدن در سیل جهانیسازی نیست. شهروندان ایرانی که روزگاری با خیابانها، میدانها و معماریهایی که بخشی از هویت ملیشان بود، زندگی میکردند، اکنون در شهرهایی زندگی میکنند که هیچ نشانی از فرهنگ بومی ندارند. نبود نمادها و گرافیک شهری مناسب، منجر به بیتفاوتی نسبت به گذشته شده و حس تعلق به شهر و کشور در میان مردم کمرنگتر شده است.
سوال اساسی اینجاست: چرا این اتفاق رخ داده و چه باید کرد؟ پاسخ این سوال نه تنها در دست مدیران شهری، بلکه در دست جامعه معماران و سیاستگذاران فرهنگی است. نهادهای مرتبط باید راهبردهایی برای احیای هویت شهری تدوین کنند. این شامل سیاستهای تشویقی برای حفظ و بازطراحی عناصر سنتی در معماری و گرافیک شهری است. باید دوباره به اصالت و تاریخ این سرزمین بازگردیم و شهری بسازیم که در عین مدرن بودن، بر پایه هویت تاریخی و فرهنگی خود استوار باشد.
در نهایت، بازگرداندن نمادهای تاریخی و فرهنگی به گرافیک شهری تنها یک نیاز زیباییشناختی نیست؛ بلکه یک ضرورت اجتماعی است. شهری که هویتش را از دست بدهد، شهروندانش را نیز از خود دور میکند.
سجاد بهرامی کارشناس و پژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی
انتهای پیام/