ماجرای قتل یک پسر به دست مادر و خواهرش چیست؟

سه روز مانده به عروسی یک پسر ۳۱ ساله در شاهین دژ آذربایجان غربی، جنایت هولناکی در خانه پدری و مادری آنها اتفاق افتاد.
بهار خسروی - ایران آنلاین: «قتل پسر جوان به دست مادر و خواهرش ۳ روز قبل مراسم عروسی!» خبر هولناکی بود که این روزها در رسانهها و فضای مجازی وایرال شده است. فضای عمومی جامعه متاثر از شنیدن این خبر قرار گرفته و سوالات زیادی همچون «چطور یک مادر میتواند با فرزند خود چنین کاری کند؟ انگیزه این قتل چه بوده؟ دلیل مخالفت مادر با این ازدواج چه بوده؟ و ...» وجود دارد. ما تلاش کردیم با اعضای خانواده مقتول صحبت کنیم ولی متاسفانه آنها پاسخگوی ما نبودند و از این رو این روایت را از مجموعه آنچه در فضای مجازی بود به خصوص از دل محتواها و کامنتهای صفحات اینستاگرامی محلی استخراج کردیم. البته که همچنان این آمادگی را داریم که روایت اعضای خانواده و نیز روایت مقامات رسمی در این خصوص را نیز منتشر کنیم.
۱۸ فروردینماه ۱۴۰۴ قرار بود مراسم عروسی «میلاد ایمانیان» برگزار شود. کارت عروسی هم به دست اقوام و آشنایان رسیده بود، همه افرادی که میلاد را میشناختند منتظر روز عروسیش بودند اما با شوک خبر قتل او مواجه شدند! دامادی که ۳ روز مانده به مراسم ازدواجش، به جای پوشیدن لباس دامادی کفنپوش شد.
مادر و دختر اهل روستای قازانلو شاهیندژ (در فاصله حدودا ۲۰۰ کیلومتری ارومیه، مرکز استان آذربایجان غربی است) که با ازدواج «میلاد ایمانیان» مخالف بودند، جوان ۳۱ ساله را با خوراندن قرص خواب و پس از آن با ضربات متعدد قمه به قتل رساندند. پدر و برادر کوچکتر میلاد برای شرکت در مراسم عروسی یکی از اقوام خود به شهرستان بوکان رفته بودند، غافل از اینکه جنایت خونینی در خانه آنها رخ داده است.
بهمن ایمانیان، پسرعموی میلاد در مورد این جنایت گفته است که «میلاد تازه چند ماهی بود که نامزد کرده و در حال آمادهسازی مراسم ازدواج خود بود. مادر میلاد از اول با ازدواج پسرش مخالف بود و میگفت دختر دیگری را برای پسرم در نظر گرفتهام و اجازه نمیدهم این عروسی سر بگیرد. او فکر میکرد با ازدواج میلاد، عموی من او را طلاق میدهد و از خانه بیرون میاندازد. آنقدر این موضوع را برای خودش بزرگ کرده بود که به یک نفرت عمیق از میلاد و نامزدش تبدیل شده بود. زن عمویم گفته بود اگر این ازدواج سر بگیرد یا خودم را میکشم، یا میلاد یا شوهرم را. هیچکس حرف او راجدی نگرفت. همه تصور میکردند درحد حرف است. در نهایت کمی در برابر این ازدواج مقاومت میکند و بعد همه چیز به روال عادیاش برمیگردد، اما کسی فکرش را نمیکرد مخالفت او با این ازدواج به آدمکشی آن هم به این شکل ختم میشود.»
مادر و خواهر پس از قتل، جنازه بی جان و تکه تکه شده میلاد را در تخت اتاقش قرار میدهند. آنها به خیال خود برای پاک کردن آثار جرم لباسهای خونی خود را در لباسشویی میاندازند و خود را بی اطلاع از همه اتفاقات بی رحمانه چند ساعت پیش نشان میدهند. اما پدری که از سفر برگشته و از همه چی بی اطلاع است، صبح روز بعد برای بیدار کردن میلاد به سمت اتاقش میرود تا او را از خواب بیدار کند و خانه را برای برگزاری مراسم آماده کنند اما با جسد غرق در خون میلاد و دیوارهای آغشته به خون روبهرو میشود. به گفته پسرعموی میلاد «صحنه جنازه قتل در خون میلاد آنقدر فجیع بود که خودم داشتم از حال میرفتم.»
ماموران آگاهی در محل وقوع قتل حاضر میشوند تا تحقیقات صورت بگیرد، مادر و خواهر هم گریه و زاری سر دادهاند تا همه چیز را طبیعی جلوه دهند. اما بوی خون و لباسهای خونی درون ماشین لباسشویی دست آنها را رو میکند. اما این تنها سرنخ این پرونده هولناک نبود، بلکه جای یک دست خونی هم روی در اتاق خواب مانده بود. این اثرانگشت پس از بررسی و ارسال برای پزشکی قانونی شک را به یقین تبدیل کرد، چرا که اثر انگشت برای مادر میلاد بوده است. مادر میلاد و خواهرش برای ادامه تحقیقات دستگیر میشوند.
در بازجوییها خواهر میلاد این قتل را گردن گرفته، شاید که با گذشت زمان داغ دل پدر داغدیدهاش کمی آرام بگیرد و به خاطر دخترش دلش به رحم بیاید و تن به رضایت بدهد. اما اثر انگشت پیدا شده در محل وقوع قتل متعلق به مادر خانواده است. در حال حاضر اطلاعات دیگری از این پرونده در دست نیست و پدر میلاد هم به دلیل شرایط خاص و وضعیتی که دارد هنوز مشخص نیست چه تصمیمی در مورد همسر و دخترش بگیرد.
انتهای پیام/