فوتبال ایران
16045
فوتبال ما متولی از این جنس میخواهد
آلن دوباتن نویسنده سوییسی معتقد است یک نقطه از زندگی، باید دست از کمالگرایی بردارید و قدردان «به اندازه کافی خوب بودن» شوید.
باور کنید این چند خط را نه از سر کینه که از سر دلشکستگی مینویسیم. برای اینکه همان به انداره کافی خوب بودن را هم نمیبینیم. یعنی حداقلها را هم نه میبینیم نه احساسش میکنیم.
به این دلیل بزرگ، باید نکاتی را یادآوری کنیم.
1- تیم ملی بسکتبال قزاقستان قرار بود برای بازی در چهارچوب کاپ آسیا به تهران سفر کند؛ اما ناامنی تهران را بهانه کرد و به ایران نیامد. فدراسیون بسکتبال میتوانست تماشاگر بازی رسانهای شود و به حرف زور قزاقستان تن دهد؛ اما ایستاد، منطق و دلیل آورد و آرامش تهران را به ناظر و نماینده فیبا نشان داد و آخر هم حرفش را به کرسی نشاند. نتیجه این حرکت منطقی، باخت فنی قزاقستان بود.
2- مهدی تاج در صحبتهای انتخاباتیاش در مجمع شهریور 1400 فدراسیون فوتبال علاوه بر حل مشکل تیمهای ایرانی از آزاد شدن پولهای بلوکه شده فوتبال ایران در کنفدراسیون فوتبال آسیا و فدراسیون جهانی گفت. او به هیچ یک از این وعدهها عمل نکرد. نه تنها این کار را نکرد که میزبانی را هم از کف داد.
3- کنفدراسیون فوتبال آسیا به بهانه دو شب لغو پروازهای بینالمللی تهران، میزبانی را از ایران گرفت و فدراسیون فوتبال هم فقط یک تماشاگر خوب بود. نه فشاری، نه اصراری، نه تلاشی. از رابطه صمیمانه رئیس فدراسیون فوتبال با رئیس AFC و فیفا هم خبری نبود. فقط روزی که رئیس فیفا عکسی از زمین فوتبال شمال ایران که در میان شالیزارها محصور شده بود را در صفحه اجتماعیاش گذاشت، به رئیس فیفا نامه زدیم که مناطق دیدنی در ایران زیاد داریم؛ روزی به ایران بیا تا با هم به این زمین برویم...
4- فوتبال ایران متولی میخواهد که به این ورزش اعتبار بدهد، از حقش دفاع کند، برای حقوق قانونیاش بجنگد. فوتبال ایران پناه میخواهد نه آنکه در پناهش آرام بگیرد. این همه هزینهای که تیم ملی و تیمهای باشگاهی برای بیپناهی متحمل شدند و بیسامان از این کشور به آن کشور رفتند، در کنار همه پولهای زبان بستهای که به ویلموتس دادیم و ساختمان فدراسیون را هم ضمیمهاش کردیم، همه برای این است که فوتبال ما دلسوز ندارد. عشقی که تمام سلولهایت را در بر بگیرد و به آتش بزنی برای آنکه پاره وجودت را نجات دهی. فوتبال ما متولی از این جنس میخواهد.
انتهای پیام/
باور کنید این چند خط را نه از سر کینه که از سر دلشکستگی مینویسیم. برای اینکه همان به انداره کافی خوب بودن را هم نمیبینیم. یعنی حداقلها را هم نه میبینیم نه احساسش میکنیم.
به این دلیل بزرگ، باید نکاتی را یادآوری کنیم.
1- تیم ملی بسکتبال قزاقستان قرار بود برای بازی در چهارچوب کاپ آسیا به تهران سفر کند؛ اما ناامنی تهران را بهانه کرد و به ایران نیامد. فدراسیون بسکتبال میتوانست تماشاگر بازی رسانهای شود و به حرف زور قزاقستان تن دهد؛ اما ایستاد، منطق و دلیل آورد و آرامش تهران را به ناظر و نماینده فیبا نشان داد و آخر هم حرفش را به کرسی نشاند. نتیجه این حرکت منطقی، باخت فنی قزاقستان بود.
2- مهدی تاج در صحبتهای انتخاباتیاش در مجمع شهریور 1400 فدراسیون فوتبال علاوه بر حل مشکل تیمهای ایرانی از آزاد شدن پولهای بلوکه شده فوتبال ایران در کنفدراسیون فوتبال آسیا و فدراسیون جهانی گفت. او به هیچ یک از این وعدهها عمل نکرد. نه تنها این کار را نکرد که میزبانی را هم از کف داد.
3- کنفدراسیون فوتبال آسیا به بهانه دو شب لغو پروازهای بینالمللی تهران، میزبانی را از ایران گرفت و فدراسیون فوتبال هم فقط یک تماشاگر خوب بود. نه فشاری، نه اصراری، نه تلاشی. از رابطه صمیمانه رئیس فدراسیون فوتبال با رئیس AFC و فیفا هم خبری نبود. فقط روزی که رئیس فیفا عکسی از زمین فوتبال شمال ایران که در میان شالیزارها محصور شده بود را در صفحه اجتماعیاش گذاشت، به رئیس فیفا نامه زدیم که مناطق دیدنی در ایران زیاد داریم؛ روزی به ایران بیا تا با هم به این زمین برویم...
4- فوتبال ایران متولی میخواهد که به این ورزش اعتبار بدهد، از حقش دفاع کند، برای حقوق قانونیاش بجنگد. فوتبال ایران پناه میخواهد نه آنکه در پناهش آرام بگیرد. این همه هزینهای که تیم ملی و تیمهای باشگاهی برای بیپناهی متحمل شدند و بیسامان از این کشور به آن کشور رفتند، در کنار همه پولهای زبان بستهای که به ویلموتس دادیم و ساختمان فدراسیون را هم ضمیمهاش کردیم، همه برای این است که فوتبال ما دلسوز ندارد. عشقی که تمام سلولهایت را در بر بگیرد و به آتش بزنی برای آنکه پاره وجودت را نجات دهی. فوتبال ما متولی از این جنس میخواهد.
انتهای پیام/