فوتبال جهان
16962
عصر نتیجهگرایی نوین
حالا دیگر همه گواردیولا شدهاند!
سبک گواردیولا فراگیر شد. حالا دیگر تقریباً همه تیمها پرس میکنند و به دنبال مالکیت هستند...
به گزارش ایران ورزشی، اسپانیا قهرمان اروپا است، رئال مادرید لیگ قهرمانان را برده، رودری توپ طلا را به دست آورده و بعد از پارگی رباط صلیبی اهمیتش بیشتر مشخص شده. مربیهای اسپانیایی فصل قبل قهرمان لیگ برتر، بوندسلیگا و لیگ فرانسه شدهاند و پنج تیم لیگ برتری را مربیهای اسپانیایی در اختیار دارند.
یک سال دیگر از سلطه اسپانیاییها را پشتسر گذاشتیم اما آن مربی که بیش از همه معمار سبک اسپانیایی تلقی میشود، با بزرگترین بحران دوران حرفهای خود مواجه شده است. سرعت سقوط منچسترسیتی قابل توجه بوده، فقط دو ماه پیش با باخت برابر تاتنهام در جام اتحادیه شروع شد. تحلیلهای زیادی شده اما از نظر تاکتیکی دو موضوع شاخص است.
اول، این سبک پرسینگ پرریسک است. پرس از بالا بازی را متراکم میکند و از آفساید به عنوان یک ابزار هجومی برای به دست آوردن توپ بهره میگیرد اما آسیبپذیری آشکاری ایجاد میکند اگر پرس به درستی روی حریف صاحب توپ اجرا نشود. لیورپول در فصل 2021-2020 از همین جا ضربه خورد و تیم یورگن کلوپ در 12 بازی هشت مسابقه را باخت هرچند هرگز این شکاف شکلگرفته میان بازیکنان و مربی سیتی در لیورپول احساس نشد. این یکی از ویژگیهای برجسته فوتبال است، هر یقینی میتواند محل تشکیک باشد، نقاط قوت میتوانند نقاط ضعف باشند.
دوم، گل هرگز نمیتواند غنچه شود. ارلینگ هالند هیچ وقت کاملاً منطبق با پپ گواردیولا نبوده. گواردیولا به دنبال کنترل بازی است، میخواهد تیمهایش مالکیت توپ را حفظ کنند تا وقتی به موقعیتی برسند که اگر توپ لو رفت، بتوانند اوضاع را کنترل کنند. هالند دوست دارد توپ به سرعت به جلو انتقال یابد. کوین دیبروینه کاملاً با دادن این پاسهای فوری منطبق است اما لزوماً سیتی اینطور نیست اگر حرکتی سریع از سوی بازیکنان حریف شکل بگیرد.
فصل قبل، سیتی با خوردن هفت گل در شروع سریع رقبا در لیگ رکورددار بود. این فصل بدتر شده و 25 بار در این دام افتاده و از همه غیر از وستهام پیش است. شنبه گذشته مقابل استون ویلا، یوری تیلمان، سیتی را بیچاره کرد و بارها از فضای پشت خط دفاعی بهره برد چون به خوبی تحت فشار قرار نگرفته بود. در باکسینگ دی، اورتون فرصتهای زیادی به دست آورد اما به خاطر کمسرعت بودن بازی خودش نتوانست از آنها درست استفاده کند.
اما از نگاهی وسیعتر، سبک گواردیولا فراگیر شد. حالا دیگر تقریباً همه تیمها پرس میکنند و به دنبال مالکیت هستند تا جایی که ترجیح نونو اسپیریتو سانتو در ناتینگهام فارست برای داشتن دفاع مستحکم و خط میانی قابل اعتماد که بتواند بازیکنان کناری را در فاز هجومی قرار دهد، رادیکال تلقی میشود. وقتی همه گواردیولا میشوند، گواردیولابودن کافی نیست. حتی خود گواردیولا در فصلهای اخیر تغییر کرده و متحول شده و به نظر میرسد گواردیولیسم اشکال مختلفی پیدا کرده است. فلسفه ناب فوتبالی او که باعث شد بارسلونا در سالهای 2009 و 2011 لیگ قهرمانان را ببرد، کاملاً تغییر کرده است.
شاید عصر ایدئولوگها تمام شده و نتیجهگرایی دوباره برگشته است. راسل مارتین، آنژه پوستکوگلو و حتی روبن آموریم هر کدام به شکلی فهمیدهاند نتیجه اجتنابناپذیر اصرار بر بازی هجومی بیباکانه نمیتواند نتایج درخشانی به همراه داشته باشد. لوییس دلافوئنته با اضافه کردن یک جفت بال به سبک فوتبال مالکانه اسپانیا قهرمان یورو شد. مربیهایی مثل میکل آرتتا، آندونی ایرائولا و اونای امری هم شیوههای مختلفی از مدل گواردیولا/اسپانیا را اجرا میکنند.
باکس
سقوط میوه شیرین
موارد مشابه را میتوان در آژاکس اشتفان کوواچ یا لیورپول کنی دالگلیش مشاهده کرد که بازیکنانشان را از محدودیتهای قبلی خلاص کردند و سبک جذابی از فوتبال به وجود آوردند که مورد تحسین همگان قرار گرفت. آژاکس در سال 1973 قهرمان اروپا شد و در فینال جام باشگاههای اروپا اگرچه تنها یک گل زد اما در بیشتر دقایق بازی بر حریف مسلط بود. لیورپول هم در لیگ انگلیس در فصل 1988-1987 با درخشش جان بارنز و پیتر بردسلی تیم هجومی جذابی شده بود. در هر دو مورد اگرچه عوامل دیگری هم نقش داشت، اما زمانی که میوه در شیرینترین حالت است، شروع به افتادن میکند.
باکس
مورد هالند
هالند هم به سبک هجومی سیتی تنوع بخشیده تا این احساس که شیوه کار آنها در حمله برای بهترین خطوط دفاعی قابل پیشبینی است، از بین برود و بتوانند بالاخره به قهرمانی اروپا برسند. هزینهاش اما همان الگوی رسیده شدن و سقوط بود: هالند علاوه بر اینکه با درخواست توپهای سریع، شکل بازی سیتی را بههم میریزد، با وجود تمام هدایایش در محوطه جریمه حریف، سرعت و قدرت و تمامکنندگیاش، بازیکنی نیست که به عقب برگردد تا در فاز دفاعی درگیر شود. با حضور رودری در تیم، سیتی میتوانست خود را با یک بازیکن که از کل تیم جدا است، منطبق کند اما بدون او نتوانستند.
باکس
انعطافپذیری و انطباقپذیری
فراتر از اثرگذاری اسپانیا، انعطافپذیری و انطباقپذیری هم مد شده است. موفقیت کارلو آنچلوتی ادامه دارد، بخشی به خاطر کیفیت تیمش اما بیشتر به دلیل نتیجهگرایی. لیونل اسکالونی یک قهرمانی کوپا امریکا هم به افتخاراتش با تیم ملی آرژانتین اضافه کرد با تغییراتی که برای هر بازی در خط میانیاش ایجاد میکند.
آرنه اسلوت که از سلف خود محتاطتر است، لیورپول را به گونه گواردیولاییتری از سبک کلوپ برده است. آتالانتای جان پیرو گاسپرینی، قهرمان لیگ اروپا و صدرنشین فعلی سری A، پرس میکند اما نه به شکلی که زمانی محبوب و مرسوم بود. حتی علاقه جدید به ضربات شروع مجدد میتواند عنصری از نتیجهگرایی نوین باشد.
ابتدا سبک گواردیولا juego de posición یا همان بازی موقعیتی بود که بازتصویری از توتال فوتبال در عصر مدرن بود بعد پاسخ کلوپیته تمرکز بر بازپسگیری توپ بود نه حفظ آن. حالا عصر تلفیق و ترکیب است، با عناصری متنوع که زمینه سلطه شکل گرفته در دوران رقابت گواردیولا و کلوپ را فراهم کرد و در حال حاضر اسپانیا در آن بینظیر است.
انتهای پیام/