منهای فوتبال
18024
محمد بنا و دو همکار سابق بعد از ۱۵ سال در یک قاب
ماجرای یک عکس
محمد بنا بعد از مدتها، مسابقات کشتی فرنگی جوانان قهرمانی کشور را در سالن از نزدیک به تماشا نشست. او با حضور در این مسابقات بعضی از همکاران سابقش در تیم ملی کشتی فرنگی را هم از نزدیک دید. عکسی در حاشیه این مسابقات ثبت شد که میتوان یک کتاب دربارهاش نوشت. عکسی که بعد از گذشت 15 سال دوباره تکرار میشود؛ این عکس یک بار در جهانی 2009 دانمارک در سال 1388 گرفته شد و حالا اینبار بعد از 15 سال در خانه کشتی هفتم تیر تهران دوباره تکرار شد.
محمد بنا سرمربی افتخارآفرین ایران در عکسی که 15 سال پیش گرفته شده، کنار ایرج اسفندیاریفر، جمشید خیرآبادی و ناصر نوربخش دیده میشود و در عکس جدید او کنار جمشید خیرآبادی و ناصر نوربخش اما فقط خدا میداند این 15 سال چه اتفاقاتی بین این سه نفر افتاده. ناصر نوربخش یک سال بعد از مسابقات جهانی 2009 هرنینگ دانمارک از تیم ملی جدا شد و سرمربی تیم جوانان شد. او دوباره برای جهانی 2011 به تیم اضافه شد و تا المپیک هم تیم را همراهی کرد اما جمشید خیرآبادی کنار محمد بنا ماند تا المپیک 2012 لندن. آن سالها بارها از بنا به خاطر استفاده از جمشید خیرآبادی و نوربخش انتقاد شد اما هر بار محمد بنا گفت بهترین مربیان جهان را دارد و به همکاری با آنها افتخار میکند.
کما اینکه وقتی بنا بعد از بازیهای آسیایی 2006 دوحه رفت، دیگر خبری از ناصر نوربخش و جمشید خیرآبادی هم در تیم ملی کشتی فرنگی نبود.
بنا بعد از المپیک لندن دوباره برگشت و همکارانش را هم صدا کرد و حدفاصل 2009 تا 2012 افتخاری نماند که کشتی فرنگی ایران به آن نرسد. تیمی که مدال طلای آسیا برایش آرزو بود، طلای جهان و المپیک را به دست آورد. هشت طلای جهان و المپیک در چهار سال که سه طلا فقط در المپیک لندن به دست آمد؛ افتخاراتی بود که میتوان گفت کمتر کسی تصور آن را داشت.
مربیانی که حتی به حضورشان کنار محمد بنا به عنوان دستیار انتقاد میشد، به جایگاهی رسیدند که توقع داشتند باید سرمربی تیم ملی باشند. جمشید خیرآبادی کنار نام محمد بنا به حدی بزرگ شد که با آذربایجان قرارداد امضا کرد و ناصر نوربخش هم مدعی درجه یک سرمربیگری تیم ملی شده بود.
بعد از لندن البته قصه متفاوت شد و دستیاران بنا هر کدام مسیری را برای خودشان انتخاب کردند و البته به منتقدان جدی محمد بنا هم تبدیل شدند. منتقدانی که تصور میکردند باید از زیر نام بنا خارج شوند تا نامی برای خودشان دست و پا کنند. به همین دلیل هم مواضع تندی علیه بنا گرفتند و هر جا که دستشان رسید او را نقد کردند اما حالا که همه چیز آرام شده و سالها از آن حرفها گذشته میتوان قضاوت کرد که چه اتفاقی رخ داده. آیا دستیاران محمد بنا بعد از دور شدن از او توانستند به نان و نامی برسند؟
جمشید خیرآبادی بعد از قرارداد با آذربایجان که بیش از چهار سال طول کشید، دیگر در کشتی ایران کار خاصی انجام نداد. ناصر نوربخش هم فقط مشغول انتقاد از بنا بود و هرگز کار خاصی در کشتی انجام نداد. شاید حالا زمانش رسیده که ناصر نوربخش و جمشید خیرآبادی، خودشان و حرفهایی که درباره محمد بنا زدند را به قضاوت بگذارند، آیا انصاف را رعایت کردند؟
انتهای پیام/