
دربی با برادر استقلالیام میرویم ورزشگاه
عبده: بازیکنان گفتند شرمندهات شدیم
محمدجواد عبده هواداری که در بازی با تراکتور یک چشم خود را بهخاطر پرتاب سنگ از دست داد دیروز میهمان تمرین پرسپولیس بود و روز خاصی را پشت سر گذاشت. لحظاتی را با او درباره این حضور گپ زدیم که میخوانید.
*چه شد که رفتی سر تمرین پرسپولیس؟
خب آقای لشکری تماس گرفت و گفت هماهنگ کردهایم بروی سر تمرین، امروز(یکشنبه) برو. من هم با برادرم رفتم.
*خب، چطور بود؟
همه چیز خیلی خوب و اوکی بود و همه سرحال بودند یک مقدار هم با آقای کارتال صحبت کردم. خدا کند دربی را ببرند.
*با کدام یک از بازیکنان صحبت کردی؟
با همه آنها، بازیکنان به من دلداری و امیدواری دادند و گفتند ما شرمندهات شدیم و پیگیر شرایط چشمم بودند. واقعاً خیلی به من لطف داشتند و همه اعضای تیم با من گرم گرفتند و لطف داشتند.
*به کارتال چه گفتی؟
خودم رفتم طرف آقای کارتال و به ایشان گفتم من از جانب همه هواداران میگویم که از شما کاملاً حمایت خواهیم کرد. ایشان هم گفت از شما و هواداران ممنونم.
*در کل فکر میکنم روز خوب و خاطره انگیزی برایت شد؟
بله، روز خوبی بود. حتی به سروش رفیعی هم گفتم یک روزهایی که روی سکو بودم و شما را تشویق میکردم آرزو داشتم از نزدیک ببینمتان و الان افتخار میکنم که از این فاصله شما را میبینم.
*شرایط چشمت چطور است؟
فکر میکنم حدود دو سه هفته قبل بود که در بیمارستان فارابی برای دومین بار چشمم چراحی شد که 12ساعت هم طول کشید و به شبکیه چشمم روغن تزریق کردند و گفتند فقط ساختار چشمت را حفظ کردیم وگرنه چشم چپ من الان دید ندارد.
*یعنی هیچ امیدی ندادند یا قرار نیست جراحی یا درمان دیگری در کار باشد؟
چرا، آقای دکتر مهرابی که فوق تخصص چشم است گفت اگر علم پیشرفت کند شاید عمل جراحیای بیاید که بتوانیم شبکیه چشمت را پیوند بزنیم چون 50درصد بافت چشمم را از دست دادهام.
*با این شرایط امور روزمرهات چطور پیش میرود؟ رانندگی که نمیکنی؟
اتفاقاً پشت فرمان نشستم و خوب بود اما آنقدری که باید تسلط نداشتم.
*راستی تو در صحبت با بازیکنان حرف خاصی درباره شرایط تیم و دربی نزدی؟
گفتم دربی میآیم ورزشگاه همانطور که بازی النصر هم به ورزشگاه رفته بودم. برای بازی اراک نتوانستم بروم چون باید قطره به چشمم میریختم اما حتماً روز دربی در ورزشگاه خواهم بود.
*با آن اتفاقی که در ورزشگاه آزادی برایت افتاد نمیترسی؟
نه باور کنید بعد از بازی تراکتور که گفتم ارزشش را داشت، الکی نگفتم.
*با همان دوستانت میروی ورزشگاه؟
نه با برادرم(جلال) که هوایم را داشته باشد.
*اما برادرت که استقلالی است؟ باید کنار تو بین پرسپولیسیها بنشیند؟
(باخنده) برادرم پاسوز من شده دیگر، در بازی با النصر هم آمد و تشویق هم کرد.
*راستی برای هزینههای جراحیات کسی پا پیش گذاشت که کمکی کند؟
فقط باشگاه، باشگاه هزینهها را پرداخت کرد. آقای لشکری هم پیگیر بودند و مدام تماس میگرفتند.
انتهای پیام/