
نمک پاشیدن روی زخم هوادار
عذرخواهی درویش پذیرفته نیست!
وقتی یک مدیرعامل در واکنش به خشم فزاینده هواداران میگوید، «من که قرار نیست گل بزنم»، این جمله نه یک عذر ساده، بلکه اعلام رسمی خروج از دایره مسئولیتپذیری و مدیریت بحران است. این سخن در واقع تجلی بیاعتنایی به احساسات هواداری است که یک فصل مملو از حواشی، بیثباتی و تصمیمات متناقض را به دوش کشیده است.
رضا درویش، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس، متأسفانه همان عبارتی را بر زبان رانده که یک دهه قبل، حمید درخشان، در اوج ناکامیهایش، به زبان آورد اما تفاوت اینجاست که اینبار، نه یک سرمربی، بلکه بالاترین مقام اجرایی باشگاه چنین ادبیاتی را برگزیده است. این مقایسه اگرچه دردناک است، اما بیانگر یک واقعیت تلخ است: نابودی اعتماد، سرخوردگی هوادار و دور شدن از مسیر موفقیت.
بیایید با خودمان صادق باشیم؛ فصل جاری، حتی بدترین فصل دهه اخیر پرسپولیس هم نبوده است. این تیم در سالهای بدون جام، روزهای سختتری را نیز تجربه کرده اما آنچه این فصل را متمایز میکند، حجم وسیع و متمرکز اشتباهات مدیریتی غیرقابل توجیهی است که رضا درویش و تیم تحت امرش مرتکب شدهاند.
انتخاب خوان کارلوس گاریدو به عنوان سرمربی پس از کش و قوسهای طولانی و پرحاشیه، در حالی که دراگان اسکوچیچ آماده مذاکره بود، یک فاجعه تمامعیار بود.
گاریدو هیچ شناختی از لیگ ایران نداشت و در همان چند ماه حضورش، نه تیم را ساخت، نه ثبات آورد و نه حتی شخصیت لازم برای هدایت پرسپولیس را از خود نشان داد. نتیجه هم از پیش مشخص بود: حذف از کورس قهرمانی، افت فنی محسوس، باختهای مفتضحانه و در نهایت، خروجی پرابهام و بدون دستاورد.
این در حالی است که درویش میتوانست اشتباه اول فصلش را با یک تغییر درست و بموقع با انتصاب زود هنگام کارتال در پنجره زمستانی اصلاح کند اما با وقتکشی غیرمعمول کار را به روز آخر نقل و انتقالات کشاند تا کارتال، هم دیر به تیم اضافه شود و هم فرصت تغییرات در بازار زمستانی را از دست بدهد. کارتال یک بازیکن با خودش آورد که دورسون بود و همه کیفیت او را دیدند. فرض کنید کارتال زمان داشت سه بازیکن با کیفیت دورسون به پرسپولیس اضافه کند و آنگاه میتوانستید تأثیر او را کاملاً متوجه شوید.
درویش سال گذشته هم بابت رعایت سقف، عذرخواهی کرد و تکرار همان عذرخواهی، دوباره امسال رخ داد. فصل قبل حدود یک سال و چهار ماه پیش و پس از شکست مقابل الدحیل و بطری خوردن سرمربی وقت، درویش از هواداران بابت رعایت سقف بودجه عذرخواهی کرد و در نیمفصل با خرید اورونوف، آلکثیر، خدابندهلو و عبدالکریم حسن توانست جام قهرمانی را کسب کند اما امسال در نیمفصل هم پرسپولیس فروغ چندانی در بازار نداشت و شاید همین موضوع باعث شد تا زود از کورس قهرمانی خارج شود. اما درویش امسال با انفعال در بازار زمستانی نقل و انتقالات در دو برنامه تلویزیونی عذرخواهی کرد.
بدتر از انتخاب سرمربی، سیاست فاجعهبار باشگاه در نقل و انتقالات بود. از دست دادن علیرضا بیرانوند (که البته این مورد جای بحث مفصل دارد)، مهدی ترابی و دانیال اسماعیلیفر به سود رقیب مستقیم (تراکتور)، یک اشتباه ساده نبود، بلکه به جای این ستارگان، بازیکنانی جذب شدند که نه از نظر فنی و نه از نظر ذهنی، در حد و اندازههای پرسپولیس نبودند. مهاجم خارجی؟ لوکاس ژوائو که نه کیفیت لازم را داشت و نه انگیزه. او نه خاطرهای برای هوادار ساخت و نه گرهای از بازیها باز کرد. نبیل باهویی؟ پروندهاش آنقدر بد مدیریت شد که حتی امکان جذب جانشین مناسب هم از دست رفت.
پرسپولیس در این فصل نه از تاکتیک ضربه خورد و نه از داوری، بلکه از پشت میز مدیریت زمین خورد؛ از تصمیماتی که دیر گرفته شد، بد اجرا شد و وقتی هم اشتباه بود، حتی یک بار با شجاعت پذیرفته نشد و حالا مدیرعامل، با جملهای عجیب، میگوید: «من قرار نیست گل بزنم!»
شاید وقت آن رسیده که مدیریت باشگاه این جمله را پس بگیرد، مسئولیت عملکرد خود را بپذیرد و اگر نمیخواهد پاسخگو باشد، حداقل کنار برود.
کسی از آقای درویش گل نمیخواست اما هواداران توقع داشتند در فصل نقل و انتقالات غافلگیر نشود، برای انتخاب مربیان استخاره نکند، ستارهها را به سادگی از دست ندهد و از همه مهمتر، وقتی تیم در سراشیبی سقوط قرار دارد، سکوت نکند و به مردم کنایه نزند. این این کنایهها، نمک پاشیدن بر زخم عمیق هواداران است.
انتهای پیام/