سیدعلی بلندنظر

سیدعلی بلندنظر

گزارش

20944
شرایط مشابه آموریم و پوستکوگلو؛  در تله تن هاخ نیفتی!

شرایط مشابه آموریم و پوستکوگلو؛ در تله تن هاخ نیفتی!

اریک تن هاخ رفته اما هنوز سایه‌اش روی فوتبال انگلیس است. اشتباه عجیبی بود: منچستریونایتد سرمست از پیروزی برابر منچسترسیتی در فینال جام حذفی، قرارداد او را تمدید کرد. سه ماه بعد از شروع فصل جدید، بیش از 180 میلیون پوند روی نقل و انتقالات تابستانی سرمایه‌گذاری کردند اما تن هاخ اخراج شد چون تیمش با 11 امتیاز از 9 بازی در رده چهاردهم قرار داشت. مدیر ورزشی، دن اشورث و چند عضو کادر فنی تن هاخ هم رفتند و 5/14 میلیون پوند روی دست باشگاه خرج گذاشتند. به عبارت دیگر، حفظ تن هاخ 200 میلیون پوند خرج داشت و یک فصل را از بین برد. هیچ کس نمی‌خواهد در تله تن هاخ بیفتد.


هیچ دو موردی کاملاً شبیه هم نیستند اما پیداکردن راهی میان رؤیاپردازان ایده‌آل‌گرا و عملگرایان سختگیر مهم است. حتی با استانداردهای فعلی یونایتد هم تصمیم به ادامه کار با تن هاخ غیرحرفه‌ای بود. مذاکره آشکار با نامزدهای دیگر مربیگری تیم فعلی را ناآرام می‌کند اما هر مالک باشگاهی از تله تن هاخ خبر دارد و اینکه باید از آن اجتناب کرد. چند سالی است که بردن یک جام مربی را نجات نمی‌دهد و این کاملاً به آنژه پوستکوگلو و روبن آموریم مربوط است. مورد آموریم البته فرضی است هرچند سرجیم راتکلیف قبلاً هم نشان داده می‌تواند خیلی بی‌رحم باشد و به راحتی تمام یک چهره بلندمرتبه را کنار می‌گذارد. فوتبال او با تیم منطبق نیست و کنارگذاشتن ایدئولوگ روی نیمکت خیلی راحت‌تر و ارزان‌تر از بازیکنان تمام می‌شود.


پایان هیجان‌انگیز بازی یک چهارم نهایی لیگ اروپا با لیون موقعیت او را تقویت می‌کند. اینکه در دقایق پایانی بازی در اولدترافورد، کوبی ماینو و هری مگوایر در شرایط اورژانسی به عنوان مهاجم نوک به کار گرفته شدند و نتیجه عالی شد تا سال‌ها در اذهان می‌ماند خیلی بیشتر از یک برد عادی 2 بر صفر. هواداران خیلی از لغزش‌ها را به خاطر چنین تجربه‌ای می‌بخشند حتی اگر به ضعف و ناکارآمدی تیم ربط داشته باشد. از این جهت، پیروزی پنجشنبه شب می‌تواند یادآور برد 4 بر 3 لیورپول برابر بوروسیادورتموند در یک چهارم نهایی لیگ اروپای سال 2016 باشد، مسابقه‌ای که به موفقیت فوری تیم منجر نشد اما تأییدی بود بر پروژه یورگن کلوپ. از این جهت هم باید احتیاط شود که در یک چهارم نهایی جام حذفی فصل قبل با گل وقت اضافه آماد دیالو 4 بر 3 لیورپول را بردند و همین زمینه‌ای شد برای افتادن در تله تن هاخ.


مورد پوستکوگلو خطرناک‌تر است. کاملاً معقول است که تاتنهام، لیگ اروپا را ببرد و مربی استرالیایی از تیم برود در حالی که یونایتد به کار با آموریم ادامه دهد در حالی که هیچ نبرده است. اما پنجشنبه، شب خوبی برای پوستکوگلو بود و تاتنهام بعد از پنج ماه و برد 4 بر صفر در زمین منچسترسیتی، بهترین بازی خارج از خانه‌اش را انجام داد. از سختی پیروزی در دویچه بانک پارک نباید مغفول شد، اسپرز چهارمین از 21 تیمی است که در زمین آینتراخت فرانکفورت در این فصل بازی کرده‌اند اما از آن طرف فهرست دستمزدهای تاتنهام بیش از سه برابر آینتراخت است. این تضمین موفقیت نیست اما با سبک فوتبال فوق‌العاده هجومی پوستکوگلو منطبق است و مثل سلتیک در اسکاتلند دست او باز است. این امتیاز در بازی نیمه نهایی مقابل بودو گلیمت بیشتر هم به چشم می‌آید. نباید موفقیت‌های احتمالی تاتنهام را بی‌ارزش کرد اما باید نگاه درستی به آن داشت. شاید بتوان از پوستکوگلو دفاع کرد که مصدومیت‌ها به خصوص در خط دفاع تیم را متزلزل کرد و وقتی کمی به ثبات رسیدند، رقابت لیگ بی‌معنا شده بود اما این هم واقعیت دارد که بعد از 10 بازی ابتدای فصل، تیم او انگیزه‌ای برای موفقیت در لیگ از خود بروز نداده بود. تاتنهام تیم خوبی است اما تنها مربی که در 26 سال گذشته با این تیم جام گرفته یعنی خوانده راموس، هشت ماه بعد از قهرمانی جام اتحادیه سال 2008 اخراج شد چون تیم در رتبه آخر لیگ بود و این نمونه عالی تله تن هاخ است. ژوزه مورینیو هیچ وقت دوست ندارد یاد کند از اینکه اسپرز شش روز قبل از فینال جام اتحادیه سال 2021 او را اخراج کرد.


نبردن جام، اسپرز را آزار می‌دهد و با وجود این ، باشگاه رابطه پیچیده‌ای با آن دارد. شاید بهترین حالت برای بقای یک مربی روی نیمکت تاتنهام فرم خاصی از ناکامی باشد، چیزی که اولویت را در صعود به لیگ قهرمانان و بهره‌مندی از عواید مالی آن بداند تا بردن جام‌های نه چندان باارزش. شاید باید بین این دو تمایز قائل شد: بردهای عادی و کنترل اوضاع چیزی است که به ثبات می‌انجامد و خوشایند مدیران است اما لحظات پرهیجانی که هواداران را به وجد می‌آورد، در بازی‌هایی مثل پنجشنبه شب اولدترافورد شکل می‌گیرد، اتفاقات دراماتیکی که برنامه‌ریزی‌های مالی محتاطانه یا در واقع هر نوع برنامه‌ریزی را بی‌اثر می‌کند. مدیران ثبات و قابل اعتماد بودن را می‌پسندند. هرگز کسی یک تیم موفق را بر پایه بازیکنان غیرمحتمل که در یک زمان غیرمحتمل کاری غیرمحتمل انجام می‌دهند، نساخته است. هواداران بالا و پایین می‌پرند از اینکه تیم بعد از دقیقه 114 سه گل بزند اما اینها در تضاد با ثبات است. عاقلانه این است که هیچ باشگاهی در تله تن هاخ نیفتد.


انتهای پیام/
دیدگاه ها