کشتی و وزنهبرداری
21050

نقدی به اظهارات اخیر سرمربیان کشتی فرنگی و آزاد در یک جلسه ورزشی
به کجا چنین شتابان
پژمان درستکار و حسن رنگرز سرمربیان تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی هفته گذشته با حضور در جلسهای مطالبی را در خصوص کشتی مطرح کردند که حالا نقدهای جدی به اظهارات درستکار و رنگرز در این ارتباط وارد شده است، اینکه اصلاً اینگونه نشستها چرا برگزار میشود و چه خروجی دارد خودش جای سؤال دارد اما از این نکته عجیبتر اظهارات مربیان تیم ملی کشتی فرنگی و آزاد در خصوص برخی اتفاقات مرتبط با حوزه تخصصی خودشان است.
حسن رنگرز با بیان اینکه نوکری مردم افتخار است، از کمتر بودن داشتههای کشتی فرنگی نسبت به کشتی آزاد گفت: «بزرگترین افتخار برای ما نوکری مردم است. در این وضعیت سخت معیشتی عملکرد خوب ورزشکاران میتواند دل مردم را شاد کند. امیدوارم شرمنده مردم نباشیم. برخلاف کشتی آزاد، داشتههای ما در کشتی فرنگی کم است و به همین دلیل باید ضمن حفظ سرمایهها، جوانترها را نیز تقویت کنیم. با این دید چرخه انتخابی تیم ملی تدوین شده و سال گذشته یکی از همین جوانها به نام سعید اسماعیلی توانست از سد محمدرضا گرایی که قهرمان جهان و المپیک بود بگذرد و راهی المپیک پاریس شود.»
البته رنگرز حرفهای دیگری هم زده که آنها هم در جای خود قابل نقد است اما در همین چند کلام هم تعدادی سؤال به وجود میآید. اول اینکه واقعاً نوکری مردم افتخار بزرگی است یا همین حرف هم در حد حرف و تعارف است؟ نوکری مردم زمانی افتخار است که بدون داشتن درآمد هم سرمربی تیم ملی با جان و دل در خدمت باشد نه اینکه بلافاصله بعد از کسب دو مدال طلا در المپیک حرف از پیشنهاد خارجی به میان بیاید و سرمربی تیم ملی هم هیچ وقت آن را تکذیب نکند.
نکته بعدی این است که چرا باید داشته کشتی فرنگی نسبت به کشتی آزاد کمتر باشد؟ تمام نتایج کشتی فرنگی در سالهای اخیر نشان میدهد که عملکرد این رشته از کشتی آزاد بهتر بوده و اگر داشتههای فرنگی کمتر بوده چطور این نتایج به دست آمده؟ در بخش دیگری سرمربی تیم ملی گفتند که چرخه انتخابی تیم ملی سعید اسماعیلی را به تیم ملی رساند اما واقعاً اگر قرار بود که به چرخه عمل شود اصلاً سعید اسماعیلی نباید به تیم ملی میرسید. چرا که طبق چرخه تمام افرادیکه مدال نداشتند باید از قهرمانی کشور شروع میکردند و یا از جام تختی اما شناخت سرمربی تیم ملی و البته علیرضا دبیر باعث شد تا به سعید اسماعیلی که تا چند ماه قبل از المپیک با محرومیت روبهرو بود، فرصت بدهند و از این فرصت استفاده کند.
علاوه بر حسن رنگرز، پژمان درستکار هم حرفهایی را زد که در نوع خود جالب است اما فقط از یک قسمت حرفهای درستکار میشود، سؤال پرسید. او عنوان کرده که چرخه انتخابی تیم ملی بینقص بوده، این یعنی خروجی این چرخه باید به نحوی باشد که نه باعث ضایع شدن حق کسی شده باشد و هم اینکه به موفقیت تیم ملی هم کمک کند. واقعاً این چنین است؟ اگر اینطور است پس چطور شش ماه قبل از جهانی ترکیب تیم ملی در نیمی از اوزان برای حضور در این رقابتها مشخص شده و نیمی هنوز مشخص نیست که به طور دقیق چگونه قرار است مشخص شود. اگر واقعاً این چرخه بینقص است، چطور یک کشتیگیر (رحمان عموزاده) بدون اینکه در مسابقهای حضور داشته باشد، برای جهانی 2025 انتخاب شد؟
انتهای پیام/
حسن رنگرز با بیان اینکه نوکری مردم افتخار است، از کمتر بودن داشتههای کشتی فرنگی نسبت به کشتی آزاد گفت: «بزرگترین افتخار برای ما نوکری مردم است. در این وضعیت سخت معیشتی عملکرد خوب ورزشکاران میتواند دل مردم را شاد کند. امیدوارم شرمنده مردم نباشیم. برخلاف کشتی آزاد، داشتههای ما در کشتی فرنگی کم است و به همین دلیل باید ضمن حفظ سرمایهها، جوانترها را نیز تقویت کنیم. با این دید چرخه انتخابی تیم ملی تدوین شده و سال گذشته یکی از همین جوانها به نام سعید اسماعیلی توانست از سد محمدرضا گرایی که قهرمان جهان و المپیک بود بگذرد و راهی المپیک پاریس شود.»
البته رنگرز حرفهای دیگری هم زده که آنها هم در جای خود قابل نقد است اما در همین چند کلام هم تعدادی سؤال به وجود میآید. اول اینکه واقعاً نوکری مردم افتخار بزرگی است یا همین حرف هم در حد حرف و تعارف است؟ نوکری مردم زمانی افتخار است که بدون داشتن درآمد هم سرمربی تیم ملی با جان و دل در خدمت باشد نه اینکه بلافاصله بعد از کسب دو مدال طلا در المپیک حرف از پیشنهاد خارجی به میان بیاید و سرمربی تیم ملی هم هیچ وقت آن را تکذیب نکند.
نکته بعدی این است که چرا باید داشته کشتی فرنگی نسبت به کشتی آزاد کمتر باشد؟ تمام نتایج کشتی فرنگی در سالهای اخیر نشان میدهد که عملکرد این رشته از کشتی آزاد بهتر بوده و اگر داشتههای فرنگی کمتر بوده چطور این نتایج به دست آمده؟ در بخش دیگری سرمربی تیم ملی گفتند که چرخه انتخابی تیم ملی سعید اسماعیلی را به تیم ملی رساند اما واقعاً اگر قرار بود که به چرخه عمل شود اصلاً سعید اسماعیلی نباید به تیم ملی میرسید. چرا که طبق چرخه تمام افرادیکه مدال نداشتند باید از قهرمانی کشور شروع میکردند و یا از جام تختی اما شناخت سرمربی تیم ملی و البته علیرضا دبیر باعث شد تا به سعید اسماعیلی که تا چند ماه قبل از المپیک با محرومیت روبهرو بود، فرصت بدهند و از این فرصت استفاده کند.
علاوه بر حسن رنگرز، پژمان درستکار هم حرفهایی را زد که در نوع خود جالب است اما فقط از یک قسمت حرفهای درستکار میشود، سؤال پرسید. او عنوان کرده که چرخه انتخابی تیم ملی بینقص بوده، این یعنی خروجی این چرخه باید به نحوی باشد که نه باعث ضایع شدن حق کسی شده باشد و هم اینکه به موفقیت تیم ملی هم کمک کند. واقعاً این چنین است؟ اگر اینطور است پس چطور شش ماه قبل از جهانی ترکیب تیم ملی در نیمی از اوزان برای حضور در این رقابتها مشخص شده و نیمی هنوز مشخص نیست که به طور دقیق چگونه قرار است مشخص شود. اگر واقعاً این چرخه بینقص است، چطور یک کشتیگیر (رحمان عموزاده) بدون اینکه در مسابقهای حضور داشته باشد، برای جهانی 2025 انتخاب شد؟
انتهای پیام/