
نقطه بحرانی تیم ملی آشکار شد
در غیاب بازیکنانی همچون محمد محبی، سردار آزمون، مهدی قایدی، علی قلیزاده، سید مجید حسینی و... تیم ملی در نقطهای ناامید کننده به لحاظ سبک و سیاق بازی قرار داشت. اینکه ستارهها سرنوشت تیمها را مشخص میکنند، عبارتی تعارفآمیز نیست اما پرواضح است که اتکای بیش از حد به نامها چه سرنوشت سیاهی را برای فوتبال ایران به تصویر خواهد کشید، همان طور که در بازی با قطر به وضوح نمایان شد تیم ملی وقتی شاکله اصلی خود را در اختیار ندارد دچار آشفتگی بزرگ تاکتیکی میشود و لازم است که تصمیمگیران در بخش فنی تیم ملی با جدیت درباره راههای برون رفت از این چالش بزرگ برنامهریزی کنند تا احتمالاً تیم ملی بعد از جام جهانی که بخش اعظمی از بازیکنان کنونی را به سمت درهای خروجی خود خواهد فرستاد، دچار بحران نشود.
در شبی که چهرههای مهمی در ترکیب تیم ملی حضور نداشتند دیگر ستارههایی که در ترکیب بودند نیز نمایش ملالآوری از خود به اجرا گذاشتند. سعید عزتاللهی با کولهباری از تجربه هرگز در حد و اندازه تیم ملی ظاهر نشد و میانه زمین را به کلی در اختیار بازیکنان حریف قرار داده بود. عزتاللهی با این فرم قطعاً در جام جهانی اگر در ترکیب اصلی باشد تیم ملی را با چالش بزرگی مواجه خواهد کرد.
وضعیت شجاع خلیلزاده در قلب خط دفاع تیم ملی نیز بسیار نگرانکننده است و لزوم یافتن گزینههای آمادهتر را در جام جهانی اجبار میبخشد.
در خط حمله تیم ملی نیز مهدی طارمی شب آرامی را سپری کرد و اگر ناتوانی او در گلزنی را ناشی از عواملی همچون بیانگیزگی یا غیبت برخی بازیکنان بدانیم باید زنگ خطر را در خط حمله تیم ملی نیز به صدا درآوریم چرا که در فقدان او و آزمون احتمالاً بخش اعظمی از توانایی تیم ملی در گلزنی از بین خواهد رفت و این یک هشدار جدی برای فوتبال ایران است و باید برای دوران پساطارمیها و آزمونها فکری کرد و تیم ملی به سمت تغییر نسل پیش برود و یا گزینههایی را در خط آمادهسازی قرار دهد.
در پدید آمدن این وضعیت قطعاً قلعهنویی نقشی اساسی را ایفا کرده است. او نباید دایره بازیکنان تیم ملی را محصور به یک گروه خاص کند و برای برخی بازیکنان اصلی چنان حاشیه امنیت ایجاد کند که دیگر بازیکنان عملاً هیچ شانسی برای خود قائل نباشند چرا که نتیجه این دیدگاه میشود آشفتگی مطلق در زمانی که به هر دلیل ستارهها در ترکیب تیم ملی حضور ندارند و تیم ملی ناچار به استفاده از گروه دوم میشود.
تا جام جهانی فرصت فراهم است قلعهنویی فاصله ایجاد شده میان تیم اول و دوم را کاهش دهد و این نقطه بحرانی را که در بازی با قطر آشکار شد، ترمیم کند.
انتهای پیام/
در شبی که چهرههای مهمی در ترکیب تیم ملی حضور نداشتند دیگر ستارههایی که در ترکیب بودند نیز نمایش ملالآوری از خود به اجرا گذاشتند. سعید عزتاللهی با کولهباری از تجربه هرگز در حد و اندازه تیم ملی ظاهر نشد و میانه زمین را به کلی در اختیار بازیکنان حریف قرار داده بود. عزتاللهی با این فرم قطعاً در جام جهانی اگر در ترکیب اصلی باشد تیم ملی را با چالش بزرگی مواجه خواهد کرد.
وضعیت شجاع خلیلزاده در قلب خط دفاع تیم ملی نیز بسیار نگرانکننده است و لزوم یافتن گزینههای آمادهتر را در جام جهانی اجبار میبخشد.
در خط حمله تیم ملی نیز مهدی طارمی شب آرامی را سپری کرد و اگر ناتوانی او در گلزنی را ناشی از عواملی همچون بیانگیزگی یا غیبت برخی بازیکنان بدانیم باید زنگ خطر را در خط حمله تیم ملی نیز به صدا درآوریم چرا که در فقدان او و آزمون احتمالاً بخش اعظمی از توانایی تیم ملی در گلزنی از بین خواهد رفت و این یک هشدار جدی برای فوتبال ایران است و باید برای دوران پساطارمیها و آزمونها فکری کرد و تیم ملی به سمت تغییر نسل پیش برود و یا گزینههایی را در خط آمادهسازی قرار دهد.
در پدید آمدن این وضعیت قطعاً قلعهنویی نقشی اساسی را ایفا کرده است. او نباید دایره بازیکنان تیم ملی را محصور به یک گروه خاص کند و برای برخی بازیکنان اصلی چنان حاشیه امنیت ایجاد کند که دیگر بازیکنان عملاً هیچ شانسی برای خود قائل نباشند چرا که نتیجه این دیدگاه میشود آشفتگی مطلق در زمانی که به هر دلیل ستارهها در ترکیب تیم ملی حضور ندارند و تیم ملی ناچار به استفاده از گروه دوم میشود.
تا جام جهانی فرصت فراهم است قلعهنویی فاصله ایجاد شده میان تیم اول و دوم را کاهش دهد و این نقطه بحرانی را که در بازی با قطر آشکار شد، ترمیم کند.
انتهای پیام/