پولپاشی برای لیگ برتر و تیم ملی، افتخار برای فوتسال و بانوان
سیلی بر فوتبال پر هزینه
در روزهایی که تیم ملی فوتبال ایران با نمایشهای ناامیدکننده و نتایج غیرقابل دفاع در بازیهای تدارکاتی، موجی از نگرانی و ناامیدی را میان هواداران به وجود آورده است، دو خبر از مقر کنفدراسیون فوتبال آسیا بار دیگر کورسوی امید را برای فوتبال ایران روشن کرد؛ مرضیه جعفری، سرمربی تیم ملی فوتبال زنان و باشگاه خاتون بم، عنوان بهترین مربی زن قاره آسیا را از آن خود کرد و سالار آقاپور، ستاره فوتسال ایران و باشگاه گهرزمین سیرجان، به عنوان مرد سال فوتسال آسیا برگزیده شد.
این دو عنوان نه تنها باعث غرور جامعه فوتبال ایران شد، بلکه در واقع طعنهای آرام، اما عمیق بود به واقعیت تلخ مدیریت، سرمایهگذاری و توجه در فوتبال ایران؛ جایی که میلیاردها تومان خرج میشود، اما دستاوردها کمتر از حد انتظار است.
به طور ملموس فوتبال زنان و فوتسال در ایران، سالهاست که در سایه فوتبال مردان قرار گرفتهاند؛ نه از بودجه کلان خبری هست، نه از پوشش رسانهای گسترده، نه حتی از زیرساختهای حرفهای. با این حال، همین دو بخش فراموش شده، حالا تنها افتخارآفرینان ایران در سطح قارهای هستند.
در فوتبال بانوان نه از قراردادهای میلیاردی خبری است و نه حواشی پر سر و صدای نقل و انتقالات. بازیکنان و مربیانش در شرایطی نابرابر، با کمترین امکانات و کمترین توقع، مسیر رشد را ادامه میدهند. فوتسال نیز در سکوت، با کمترین حمایت، به بزرگترین دستاوردهای قارهای و جهانی دست یافته است.
اما فوتبال آقایان، با انبوهی از هزینهها و پولپاشیهای غالباً بیهدف، هنوز در مرحله آزمون و خطا قرار دارد؛ نه تیم ملیاش ثبات دارد، نه باشگاههایش در آسیا حرفی برای گفتن دارند.
موفقیت جعفری و آقاپور به نوعی آینه تمامنمای بیعدالتی در ساختار ورزش ایران هستند. مربیای که با کمترین امکانات در فوتبال بانوان تاریخساز میشود، در مقابل مربیانی قرار میگیرد که با دهها برابر دستمزد، هنوز در مرحله توجیه نتایج ضعیف به سر میبرند.
این تفاوتها نه فقط مالی، بلکه فکری و مدیریتی است. ما سالهاست باور کردهایم که تنها راه موفقیت، هزینههای سنگین و جذب ستارههای پرادعاست؛ در حالیکه تجربه نشان میدهد تعهد، دانش و پشتکار از جنس همان چیزی است که در مربیانی، چون مرضیه جعفری یا بازیکنانی، چون سالار آقاپور میبینیم.
جایگاه امروز فوتبال و فوتسال ایران در مراسم سالانه کنفدراسیون فوتبال آسیا، سخنی روشن دارد:
در حالی که تیم ملی فوتبال ایران در سالهای اخیر از قهرمانی و حتی ثبات فنی دور مانده، افتخار واقعی را کسانی آفریدهاند که در سایه بیتوجهی درخشیدهاند.
این دو عنوان نشان میدهد که پول، تضمین افتخار نیست. اگر فوتبال ایران میخواهد از تکرار ناکامیها رهایی یابد، باید مسیر خود را بازتعریف کند؛ مسیری که از حمایت واقعی از استعدادها، عدالت در توزیع منابع مالی و سختافزاری و توجه به همه بخشهای فوتبال بگذرد.
آیا وقت آن نرسیده که اولویتها را تغییر دهیم؟ آیا نباید از انتخاب اخیر برترینها درس بگیریم و دکترین جدیدی را پیاده کنیم. به یقین منظور از این مطلب این نیست که فوتبال مردان به شکل حرفهای دنبال نشود، بلکه منظور این است که از پولپاشی بیحد و حصر رها شده و به اصل منطق در توزیع منابع مالی روی آوریم تا در آینده شاهد شکوفایی هرچه بیشتر در همه رشتههای فوتبال و فوتسال باشیم.
انتخابهای اخیر به وضوح بزرگی پوشالی برخی را نشان داد که بخش اعظمی از ثروت فوتبال ایران را به خود اختصاص میدهند، اما در عمل هیچ بازدهی ندارند.
انتهای پیام/
این دو عنوان نه تنها باعث غرور جامعه فوتبال ایران شد، بلکه در واقع طعنهای آرام، اما عمیق بود به واقعیت تلخ مدیریت، سرمایهگذاری و توجه در فوتبال ایران؛ جایی که میلیاردها تومان خرج میشود، اما دستاوردها کمتر از حد انتظار است.
به طور ملموس فوتبال زنان و فوتسال در ایران، سالهاست که در سایه فوتبال مردان قرار گرفتهاند؛ نه از بودجه کلان خبری هست، نه از پوشش رسانهای گسترده، نه حتی از زیرساختهای حرفهای. با این حال، همین دو بخش فراموش شده، حالا تنها افتخارآفرینان ایران در سطح قارهای هستند.
در فوتبال بانوان نه از قراردادهای میلیاردی خبری است و نه حواشی پر سر و صدای نقل و انتقالات. بازیکنان و مربیانش در شرایطی نابرابر، با کمترین امکانات و کمترین توقع، مسیر رشد را ادامه میدهند. فوتسال نیز در سکوت، با کمترین حمایت، به بزرگترین دستاوردهای قارهای و جهانی دست یافته است.
اما فوتبال آقایان، با انبوهی از هزینهها و پولپاشیهای غالباً بیهدف، هنوز در مرحله آزمون و خطا قرار دارد؛ نه تیم ملیاش ثبات دارد، نه باشگاههایش در آسیا حرفی برای گفتن دارند.
موفقیت جعفری و آقاپور به نوعی آینه تمامنمای بیعدالتی در ساختار ورزش ایران هستند. مربیای که با کمترین امکانات در فوتبال بانوان تاریخساز میشود، در مقابل مربیانی قرار میگیرد که با دهها برابر دستمزد، هنوز در مرحله توجیه نتایج ضعیف به سر میبرند.
این تفاوتها نه فقط مالی، بلکه فکری و مدیریتی است. ما سالهاست باور کردهایم که تنها راه موفقیت، هزینههای سنگین و جذب ستارههای پرادعاست؛ در حالیکه تجربه نشان میدهد تعهد، دانش و پشتکار از جنس همان چیزی است که در مربیانی، چون مرضیه جعفری یا بازیکنانی، چون سالار آقاپور میبینیم.
جایگاه امروز فوتبال و فوتسال ایران در مراسم سالانه کنفدراسیون فوتبال آسیا، سخنی روشن دارد:
در حالی که تیم ملی فوتبال ایران در سالهای اخیر از قهرمانی و حتی ثبات فنی دور مانده، افتخار واقعی را کسانی آفریدهاند که در سایه بیتوجهی درخشیدهاند.
این دو عنوان نشان میدهد که پول، تضمین افتخار نیست. اگر فوتبال ایران میخواهد از تکرار ناکامیها رهایی یابد، باید مسیر خود را بازتعریف کند؛ مسیری که از حمایت واقعی از استعدادها، عدالت در توزیع منابع مالی و سختافزاری و توجه به همه بخشهای فوتبال بگذرد.
آیا وقت آن نرسیده که اولویتها را تغییر دهیم؟ آیا نباید از انتخاب اخیر برترینها درس بگیریم و دکترین جدیدی را پیاده کنیم. به یقین منظور از این مطلب این نیست که فوتبال مردان به شکل حرفهای دنبال نشود، بلکه منظور این است که از پولپاشی بیحد و حصر رها شده و به اصل منطق در توزیع منابع مالی روی آوریم تا در آینده شاهد شکوفایی هرچه بیشتر در همه رشتههای فوتبال و فوتسال باشیم.
انتخابهای اخیر به وضوح بزرگی پوشالی برخی را نشان داد که بخش اعظمی از ثروت فوتبال ایران را به خود اختصاص میدهند، اما در عمل هیچ بازدهی ندارند.
انتهای پیام/