موفقیت فنی، شکست مدیریتی
کارنامه دوگانه هادی ساعی
ریاست چهار ساله هادی ساعی در فدراسیون تکواندوی ایران هشت روز دیگر به پایان میرسد؛ پایانی که برای یکی از بزرگترین اسطورههای تاریخ ورزش ایران، بیش از آنکه باشکوه باشد، با اما و اگرهای فراوان همراه شده است. ساعی بعد از امپراطوری محمدرضا پولادگر، با شعار تغییر و بازگشت تکواندو به روزهای طلایی، سکان هدایت فدراسیون را در دست گرفت؛ مأموریتی دشوار که در بعد فنی تا حد زیادی از عهده آن برآمد، اما در حوزه مدیریتی، چالشها و اشتباهات پرشماری دامان او را گرفت. از منظر فنی، نمیتوان کارنامه هادی ساعی را نادیده گرفت.
تکواندوی ایران که در سالهای پایانی دوره پولادگر دچار افت محسوسی شده بود، در دوره ساعی دوباره جان گرفت. بازگشت به سکوهای جهانی و ثبات نسبی در ردههای پایه که اوج این رستاخیز در المپیک پاریس رقم خورد؛ جایی که تیم ملی تکواندوی ایران با عملکردی صددرصدی، یک مدال طلا، دو نقره و یک برنز به دست آورد و عنوان قهرمانی این رقابتها را از آن خود کرد. نتیجهای درخشان که امیدها را برای تداوم موفقیتهای بینالمللی زنده کرد و نشان داد ساعی درک درستی از مسائل فنی و ظرفیتهای تکواندو دارد.
اما درست در نقطه مقابل، مدیریت حواشی و مسائل بیرون از شیاپچانگ، پاشنه آشیل ریاست او شد. ساعی که در دوران قهرمانیاش چهرهای مقتدر، محبوب و بیحاشیه بود، در قامت رئیس فدراسیون نتوانست همان اقتدار و تدبیر را به نمایش بگذارد. مهمترین نمونه، کنار گذاشتن مینو مداح، سرمربی موفق تیم ملی بانوان پس از المپیک پاریس بود؛ تصمیمی بحثبرانگیز که نهتنها واکنشهای زیادی را به همراه داشت، بلکه تبدیل به شروع موجی از حواشی در تیم بانوان شد. عدم کنترل این حاشیهها، اختلافات داخلی و در نهایت انتخاب مهروز ساعی بهعنوان سرمربی و اصرار بر این تصمیم، انتقادات را به اوج رساند؛ انتقاداتی که سایه سنگینی بر نتایج فنی انداخت و بخشی از نتایج را تحتالشعاع قرار داد.
در مجموع اگرچه در چهار سال ریاست هادی ساعی افتخارات قابل توجهی برای تکواندوی ایران رقم خورد، اما ضعف در مدیریت منابع انسانی، ناتوانی در کنترل بحرانها و تصمیمهای احساسی و ترجیح منفعت خانوادگی به ملی باعث شد محبوبیت او بهعنوان یک قهرمان ملی خدشهدار شود. حالا تنها هشت روز تا پایان رسمی این دوره باقی مانده و طبق قانون، پس از ۱۵ دیماه فدراسیون با سرپرست اداره خواهد شد. گفته میشود هادی ساعی قصد دارد برای دوره بعدی انتخابات هم کاندیدا شود؛ البته به شرط آنکه صلاحیتش تأیید شود.
در این میان نامهایی چون آرش فرهادیان، سعید نعمتخلیف، سیروس رضایی و اصغر رحیمی بهعنوان گزینههای احتمالی سرپرستی فدراسیون به گوش میرسد تا تکلیف انتخابات آینده روشن شود. هرچه هست، تکواندوی ایران در این سالها اشکها و لبخندهای زیادی را تجربه کرد؛ اما شاید بزرگترین حسرت این باشد که هادی ساعی، بیش از آنکه از چهره محبوب بهجا مانده از دوران قهرمانیاش محافظت کند، درگیر حواشی مدیریتی و مصلحتهای خانوادگی شد؛ تا جایی که پایان چهار سال ریاستش، بهجای حس دلتنگی، برای بسیاری با نوعی آسودگی خاطر همراه شده است. حالا باید دید با وجود تمام این اتفاقات و کارنامهای دوگانه، به شرط تأیید صلاحیتش خانواده تکواندو بار دیگر به او اعتماد میکنند یا نه.
انتهای پیام/