منهای فوتبال

4117
ناهید آتش گرفت؛ ققنوس شد

از توکیو تا پاریس ؛

ناهید آتش گرفت؛ ققنوس شد

گاهی زندگی بی‌هیچ دلیلی یقه‌ات را می‌گیرد و بیخ دیوار می‌چسباند.


فائزه زمانی/ گاهی جاده صاف به نظر می‌آید اما نمی‌دانی چند کیلومتر آن‌طرف‌تر چه چیزی انتظارت را می‌کشد. درست مثل ناهید کیانی که اتفاقات و حواشی قبل از المپیک توکیو مسیر شیاپ‌چانگ المپیک را برای او مارپیچ کرد.
ناهید که همیشه در تیم ملی زیر سایه و نام کیمیا علیزاده ستاره سابق تیم ملی قرار داشت حالا باید در یک تقابل جدی که حواشی قبل از المپیک آن را ناجوانمردانه کرده بود، خودش را ثابت می‌کرد تا جایی که باعث شده بود او در المپیک توکیو نه با یک دست لباس، یک کلاه و یک هوگو که با باری اضافی که حواشی بر دوشش گذاشته بود، مبارزه کند.
المپیک توکیو وضوح تلفیق ورزش و مسائل غیر ورزشی را به رخ همگان کشید، جایی که از ناهید کیانی یک قربانی ساخت.
این بار حواشی دست روی دختری گذاشته بود که فقط و فقط به دنبال ساختن رؤیاهایش بود. نگاه‌های مضطرب ناهید قبل و حین بازی و چهره مغمومش بعد از پایان مسابقه و باخت مقابل هم‌تیمی قدیمی و همچنین چهره از اینجا رانده و از آنجا مانده علیزاده کافی بود تا طعم گس سیاست زیر زبان هر کسی که آن مسابقه را دید مزه شود.
آن مسابقه با تمام اتفاقات خوب و بدش تمام شد؛ ناهید با سری پایین برگشت، علیزاده هم به نان و نوایی نرسید و با حذف در مراحل بالاتر دستش از مدال کوتاه ماند. حالا 3 سال از آن تله فیلم کوتاه تراژیک می‌گذرد. هیچ‌کس نمی‌داند در پس آن روزهای تلخ چه شب‌هایی برای ناهید صبح شد و ستاره فعلی تیم ملی چند بار در خود سوخت تا حالا ققنوس شود.
هیچ‌کسی در دل شب‌های سیاه زندگی ناهید نبود و گذر ناهید از این غم رازی است که فقط ناهید می‌داند و خدایش. چیزی که مشخص است این است که او  خودش را در موج‌های طولانی غم رها نکرد و برای رسالتی که داشت دوباره ایستاد.
هیچ‌کس به ما نگفته بود که فرمول گذر از این زندگی سر تا پایش مبارزه است، هیچ‌کسی روز اول با یک زره آهنین کنارمان نایستاده بود تا هنوز پای‌مان را در این دنیا نگذاشته آن را به ما بدهد و گوشزد کند که باید بپوشیمش تا تاب بیاوریم اما ناهید انگار این فرمول را از بر بود. ناکامی در المپیک 2020 نه تنها او را غرق نکرد که باعث شد بعد از روزهای سیاه توکیو زرهش را بپوشد و یک تنه همه چیز را کنار بزند تا دوباره نور را لمس کند.
نقره‌اش در گرندپری رم و طلای مسابقات جهانی کمتر از یک هفته، گواهی این نور بود که دستانش بعد از روزهایی سرد آن را یافته بود.
حالا همه چیز فرق می‌کند، ناهیدی که در المپیک پاریس پا روی شیاپ‌چانگ خواهد گذاشت فارغ از هر نتیجه‌ای قطعاً با ناهیدی که در توکیو پا در شیاپ‌چانگ  می‌گذارد فرق خواهد کرد، گرم و سرد زندگی در این 3 سال حالا از او ناهید جدیدی ساخته است.
سکوی هر المپیک قصه‌های زیادی در دل خود دارد، این سکو پای قهرمانانی را لمس کرده که قطعاً هر کدام برای رسیدن به آن به اندازه افسانه‌های هزار و یک شب در دل خود قصه دارند.
پای ناهید به سکوی المپیک برسد یا نه قطعاً داستان الهام‌بخشی او بخشی از این جهان خواهد بود، داستان اویی که جنگید تا زندگی را از میان تاریک‌ترین روزها معنا کند.

 

 


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین‌های منهای فوتبال