اخبار
635
تارتار و نیاز به ملوانهایی بیشتر
تارتار برای رسیدن به نیمکت پرسپولیس نیاز به آزمون و خطاهای بیشتری دارد.
وصال روحانی: مهدی تارتار تیم کممهره و کمسرمایه ملوان را تا رتبه دوم جدول ردهبندی لیگ برتر فوتبال کشور بالا آورده و طبعاً خود را محق میداند که رهبری تیمهای بزرگتر و عنواندارتر از «قو»ی سپید و دوستداشتنی شهر انزلی هم به وی سپرده شود.
رسوخ به اعماق خطوط فکری تارتار آنقدرها هم سخت نیست و بدیهی است که او از خود بپرسد چرا هدایت پرسپولیس را برعهده نگیرد. پرسپولیس نه تنها تیم سابق خود تارتار است و او طی دهه 1380 شمسی بهمدت محدود 6 سال یکی از هافبک وسطهای اغلب اصلی و کارساز این تیم تلقی میشد بلکه با رگبار فتح جامهای متعدد فوتبال ایران طی 10-9 سال اخیر تبدیل به پرافتخارترین تیم کل لیگهای ایران از زمان پیدایش رقابتهای سراسری باشگاهی در کشورمان شده و به نشانه آن با 14 قهرمانی در لیگها از نزدیکترین تعقیبکنندهاش (استقلال) 5 جام بیشتر فتح کرده است.
آیا تارتار صلاحیت فنی و مدیریت اداری لازم را برای گرداندن امور سرخهای تهرانی و کسب پیروزیهای لازم را برای آنها دارد؟ بهجای جواب دادن این سؤال بهتر است به بیلانهای کاری تارتار در باشگاههایی که او طی 12-10 سال اخیر هدایت آنها را برعهده داشته است، نگاه کنیم تا ببینیم با چه کسی طرف هستیم. درست است که پارس جنوبی جم، پیکان و ذوبآهن هیچیک تیمهای پرمهرهای طی بازه زمانی مذکور نبودهاند و به اعتقاد تارتار کسب رتبههای هفتم و هشتم لیگ با پرسنل و نفرات ناکافی آنها دستاوردی مهم بوده اما مشکل خاص تارتار این است که هیچیک از تیمهای فوق با هدایت وی چشمنواز و تهاجمی بازی نمیکردند و صرفاً سرسخت و جنگنده و بهدنبال بازیهای فیزیکی و تدافعی بودند و بیشتر روی ضربات ایستگاهی و ضدحملات گلزنی میکردند. بهواقع در 90 و اندی دقیقه بازی این تیمها هر چیزی یافت میشد الا فوتبال ناب تهاجمی و سرشار از ماجراجوییهایی که هواداران پرشمار پرسپولیس آن را بسیار دوست میدارند و بدون آن تیم خود را «پرسپولیس» نمیانگارند و بر پایه آن لقب «پرسپولیس زلزله» را به آن اطلاق کردهاند.
قطعاً این فرضیه و دیدگاه وجود دارد که وقتی تارتار میتواند ملوان کمبضاعت را اینطور بالا بکشد، قادر است پرسپولیس پرمهرهتر را به سقف آسمان برساند اما از یکسو باید صبر کرد و رتبه نهایی ملوان را در فصل جاری دید (که احتمالاً خارج از جمع 8 تیم بالای جدول خواهد بود) و از جانب دیگر بررسی کرد که اگر تارتار در پرسپولیس هم به آرمانهای تاکتیکیاش وفادار بماند، هواداران پرسپولیس تا چه حد او را برمیتابند. اوضاع فنی و کیفی پرسپولیس در هفتههای اخیر نازل و خالی از نتایج ستودنی بوده اما یحیی گلمحمدی هنوز هویت شغلی و رزومهای را دارد که بیشتر از سایر مدعیان بالقوه هدایت این تیم منجمله تارتار برای مردان این باشگاه و انبوه طرفدارانش قابل رؤیت و لمس و به تبع آن پذیرفتنی است. با این اوصاف تارتار شاید برای رسیدن به آنچه حق خود میانگارد مجبور شود «ملوان»های بیشتری را هدایت کند و آزمون و خطاهایش را استمرار بخشد و امید به این ببندد که سرانجام روزی در مداری قرار گیرد که پرسپولیس در آن تنفس و فعالیت میکند.
انتهای پیام/
رسوخ به اعماق خطوط فکری تارتار آنقدرها هم سخت نیست و بدیهی است که او از خود بپرسد چرا هدایت پرسپولیس را برعهده نگیرد. پرسپولیس نه تنها تیم سابق خود تارتار است و او طی دهه 1380 شمسی بهمدت محدود 6 سال یکی از هافبک وسطهای اغلب اصلی و کارساز این تیم تلقی میشد بلکه با رگبار فتح جامهای متعدد فوتبال ایران طی 10-9 سال اخیر تبدیل به پرافتخارترین تیم کل لیگهای ایران از زمان پیدایش رقابتهای سراسری باشگاهی در کشورمان شده و به نشانه آن با 14 قهرمانی در لیگها از نزدیکترین تعقیبکنندهاش (استقلال) 5 جام بیشتر فتح کرده است.
آیا تارتار صلاحیت فنی و مدیریت اداری لازم را برای گرداندن امور سرخهای تهرانی و کسب پیروزیهای لازم را برای آنها دارد؟ بهجای جواب دادن این سؤال بهتر است به بیلانهای کاری تارتار در باشگاههایی که او طی 12-10 سال اخیر هدایت آنها را برعهده داشته است، نگاه کنیم تا ببینیم با چه کسی طرف هستیم. درست است که پارس جنوبی جم، پیکان و ذوبآهن هیچیک تیمهای پرمهرهای طی بازه زمانی مذکور نبودهاند و به اعتقاد تارتار کسب رتبههای هفتم و هشتم لیگ با پرسنل و نفرات ناکافی آنها دستاوردی مهم بوده اما مشکل خاص تارتار این است که هیچیک از تیمهای فوق با هدایت وی چشمنواز و تهاجمی بازی نمیکردند و صرفاً سرسخت و جنگنده و بهدنبال بازیهای فیزیکی و تدافعی بودند و بیشتر روی ضربات ایستگاهی و ضدحملات گلزنی میکردند. بهواقع در 90 و اندی دقیقه بازی این تیمها هر چیزی یافت میشد الا فوتبال ناب تهاجمی و سرشار از ماجراجوییهایی که هواداران پرشمار پرسپولیس آن را بسیار دوست میدارند و بدون آن تیم خود را «پرسپولیس» نمیانگارند و بر پایه آن لقب «پرسپولیس زلزله» را به آن اطلاق کردهاند.
قطعاً این فرضیه و دیدگاه وجود دارد که وقتی تارتار میتواند ملوان کمبضاعت را اینطور بالا بکشد، قادر است پرسپولیس پرمهرهتر را به سقف آسمان برساند اما از یکسو باید صبر کرد و رتبه نهایی ملوان را در فصل جاری دید (که احتمالاً خارج از جمع 8 تیم بالای جدول خواهد بود) و از جانب دیگر بررسی کرد که اگر تارتار در پرسپولیس هم به آرمانهای تاکتیکیاش وفادار بماند، هواداران پرسپولیس تا چه حد او را برمیتابند. اوضاع فنی و کیفی پرسپولیس در هفتههای اخیر نازل و خالی از نتایج ستودنی بوده اما یحیی گلمحمدی هنوز هویت شغلی و رزومهای را دارد که بیشتر از سایر مدعیان بالقوه هدایت این تیم منجمله تارتار برای مردان این باشگاه و انبوه طرفدارانش قابل رؤیت و لمس و به تبع آن پذیرفتنی است. با این اوصاف تارتار شاید برای رسیدن به آنچه حق خود میانگارد مجبور شود «ملوان»های بیشتری را هدایت کند و آزمون و خطاهایش را استمرار بخشد و امید به این ببندد که سرانجام روزی در مداری قرار گیرد که پرسپولیس در آن تنفس و فعالیت میکند.
انتهای پیام/