فوتبال ایران
826
پیشتازی سامان در غیاب «فانتزیباز»های اصیل
قدوس،«ارباب» خط میانی تیم ملی
دلیل اهمیت فراوان هافبک وسطهای فنی و ظریف و فانتزیباز در بازیهای بسته و بشدت تدافعی این روزهای جهان همین نکته است. آنها قوه دید و صحت و سرعت در اتخاذ تصمیم مقتضی را دارند و میتوانند گرههایی را بگشایند.
وصال روحانی /یکی از ایرادات وارده به خط میانی تیم ملی فوتبال ایران طی سالیان اخیر این است که دیگر خبری از فانتزیبازها و اساتید «فن و مهارت» در آن نیست و به تبع آن هیچ یک از هافبکهای پرشمار تیم ملی نمیدانند مرکز میدان را با صرافتی مدیریت کنند که فقط در فانتزیبازهای اصیل میتوان یافت. این قبیل بازیکنان چون هوش بالایی دارند و در کارهای تکنیکی و دریبلزنی هم استادند و ارسال پاسهای تودر را هم بخوبی بلد هستند، میدانند چگونه و کی اقدام به باز کردن بازی و ارسال چنین پاسهایی برای مهاجمان تیم کنند. با این پاسها، لایههای دفاعی حریفان باز و زدن ضربه نهایی به سمت دروازه رقبا میسر میشود. دلیل اهمیت فراوان هافبک وسطهای فنی و ظریف و فانتزیباز در بازیهای بسته و بشدت تدافعی این روزهای جهان همین نکته است. آنها قوه دید و صحت و سرعت در اتخاذ تصمیم مقتضی را دارند و میتوانند گرههایی را بگشایند که هرگز سایر هافبکها و حتی هافبکهای وسط محوری و استاد در امور دفاعی و متخصصان ساماندهی وسط میدان از انجام آن عاجزند.
نسل گمشده
اما سراغ این جور افراد را در تیم ملی فعلی نگیرید. چند سالی است که مجتبی جباری بازنشسته شده و قاسم حدادیفر کفشها را آویخته و «کمکمربی» شده است. از عصر جولان حمید درخشان، امیر قلعهنویی و محسن عاشوری هم سالیان مدیدی گذشته و تو گویی این نسل گم و این تبار منقرض شده است. سروش رفیعی یکی از معدود فانتزیبازها و بازیسازان قهار فعلی فوتبال ما نیز به دلایلی موجه یا غیرموجه هرگز مورد توجه مستمر مربیان تیم ملی قرار نگرفته و اگر چه در مقطع اول زمامداری کیروش ملیپوش شد و چند بازی ملی هم انجام داد اما در دو، سه سال اخیر فقط تماشاگر بازیهای ملی بوده و یا دعوت شده اما در آخرین روزها روی نامش خط کشیده شده است.
در چنین وضعیتی و در میان نفرات موجود در خط میانی تیم ملی و افرادی که قلعهنویی اغلب به آنها روی میآورد، سامان قدوس تنها فردی است که در قالبهای مورد بحث میگنجد و علی کریمی، دیگر هافبک وسط خلاق تیم ملی اعجازهای فنی قدوس را ندارد. قدوس هم کم و بیش فانتزیباز است و هم آنقدر باهوش و سریع که بتواند در حملات ناگهانیاش به سمت جلو با یک حرکت خاص و یا یک پاس ناب سرنوشت را به سود تیم ملی برگرداند. او تنها کسی است که میتواند «ارباب» خط میانی یوزها باشد و پیشتازیاش در این زمینه غیر قابل انکار است. علی کریمی، هافبک وسط کایسری اسپور ترکیه البته مهارتهای خاص خودش را دارد و یک مرد میانی مجرب و خوشفکر و دارای دید قوی و دقت بالا در پاسهای ارسالی خود است اما در مقام قیاس با قدوس شاید کفه قدوس سنگینی کند.
پیامدهای انتخاب خاص مربیان برنتفورد
البته یک نکته خاص وجود دارد و تحولی تازه هم در این باب شکل گرفته است. ماجرا از این قرار است که سرمربی دانمارکی تیم فوتبال برنتفورد انگلیس با استفاده از سامان قدوس در پست غیرمأنوس پیستون راست طی دیدار هفته گذشته این تیم با آرسنال در چهارچوب لیگ برتر این کشور دریچههای تازهای را در مباحث مربوط به حضور این هافبک مستعد و خلاق گشود و احتمالات جدیدی را درباره وی مطرح ساخت. این اولین بار در فصل جاری بود که از قدوس در ترکیب فیکس برنتفورد استفاده میشد اما در ورای شوق اولیهای که در وجود این بازیکن موج میزد، این سؤال هم به ذهن میرسید که چرا مربیان این تیم قدوس را در پستی به میدان فرستادهاند که مکان تخصصی او نیست و قدوس در تمام سالهای طولانی لژیونر بودن و همچنین ایام حضورش در اردوی تیم ملی ایران یا در پست هافبک آزاد تهاجمی مورد استفاده قرار میگرفت و یا در نقطهای نزدیک به بال راست و هافبک میانی و کمتر از او خواسته شده بود که پیستون راست دفاعی باشد و وظیفه نخست او کنترل کردن حملهوران حریف و نفرات حاضر در بال چپ تیم رقیب باشد.
موفقیت در عین بیگانگی
با وجود بیگانگی قدوس با مشخصههای پیستون راست، بیلان بازی وی و آماری که بر جای نهاد خبر از توفیق قابل توجه وی در انجام وظایف محوله میداد. قدوس البته در بعضی دوئلها نتوانست مانع فرارها و سانترهای دو سه بازیکن لب خط آرسنال شود اما تا لحظهای که در میدان حاضر بود، اجازه نداد که این حملهوران احساس اقتدار کنند و بارها توپهای آنان را زد و خطوط ارتباطی آنها را قطع کرد. به واقع هیچ کس توقع نداشت مردی که مشخصه اصلیاش خلاقیتهای مثبت و خط دادن به تیمش و گلسازی است و بارها گلهای هوشمندانه هم به ثمر رسانده است، در انجام وظایف دفاعی هم این همه موفق باشد و به پای حملهوران نامدار و مستعد آرسنال بپیچد و بسیاری از حرکات آنها را عقیم بگذارد.
بحث و تفکری تازه
چنین قابلیتهایی میتواند این بحث و تفکر را در اردوی تیم ملی ایران هم ایجاد کند که آیا بهرهگیری از قدوس در همین پست غیرتخصصی اقدامی عقلایی و به سود این تیم خواهد بود یا بهتر است او را در همان پستهای تخصصیاش که وصف آن آمد، به بازی گرفت. در دوران کار هر چهار مربی اخیر تیم ملی ایران طی سالهای 2016 تا 2023 (کارلوس کیروش، مارک ویلموتس، دراگان اسکوچیچ و سرانجام امیر قلعهنویی) قدوس عموماً در پست هافبک تهاجمی آزاد به بازی گرفته شده و اجازه سر زدن به تمامی نقاط چسبیده به خط 18 قدم رقبا را دارد و در صورت لزوم میتواند به درون این محوطه هم ورود و گلسازی و گلزنی کند.
تا نظر «ژنرال» چه باشد!
آنچه در دیدار آرسنال- برنتفورد روی داد، اگرچه به شکست سیاستهای تدافعی اتخاذ شده توسط برنتفورد انجامید و آرسنال با گلزنی کای هاوتز در واپسین دقایق بازی 0-1 برنده شد، این ایده را مطرح کرد که در روزهای سخت و خاص میتوان قدوس را حتی با استقرار در مکانهای تخصصیاش و در نقطهای دور از پیستون راست مأمور انجام حجم بیشتری از کارهای تدافعی کرد و در دوئلهای رودررو با حملهوران حریف از وی فزونتر سود جست. طبق این فرضیه، میتوان از قدوس همچنان برای پرورش بازی رو به جلوی تیم بهره گرفت و با خلاقیتهای او به اهداف مورد نظر رسید ولی وی را ایستا تلقی نکرد و متوقفسازی مهرههای تهاجمی حریف را نیز جزو دستور کار او قرار داد. این فاکتوری است که استفاده از قدوس را در دیدارهای ملی الزامیتر و مفیدتر میسازد. تیم ملی البته با داشتن رامین رضاییان آماده و گلساز و گلزن فعلاً نیاز عاجلی به یک پیستون راست ماجراجوی دیگر ندارد و بنابراین بهکارگیری قدوس در همان پست تخصصیاش ارجحتر است، تا نظر «ژنرال» چه باشد!
انتهای پیام/
نسل گمشده
اما سراغ این جور افراد را در تیم ملی فعلی نگیرید. چند سالی است که مجتبی جباری بازنشسته شده و قاسم حدادیفر کفشها را آویخته و «کمکمربی» شده است. از عصر جولان حمید درخشان، امیر قلعهنویی و محسن عاشوری هم سالیان مدیدی گذشته و تو گویی این نسل گم و این تبار منقرض شده است. سروش رفیعی یکی از معدود فانتزیبازها و بازیسازان قهار فعلی فوتبال ما نیز به دلایلی موجه یا غیرموجه هرگز مورد توجه مستمر مربیان تیم ملی قرار نگرفته و اگر چه در مقطع اول زمامداری کیروش ملیپوش شد و چند بازی ملی هم انجام داد اما در دو، سه سال اخیر فقط تماشاگر بازیهای ملی بوده و یا دعوت شده اما در آخرین روزها روی نامش خط کشیده شده است.
در چنین وضعیتی و در میان نفرات موجود در خط میانی تیم ملی و افرادی که قلعهنویی اغلب به آنها روی میآورد، سامان قدوس تنها فردی است که در قالبهای مورد بحث میگنجد و علی کریمی، دیگر هافبک وسط خلاق تیم ملی اعجازهای فنی قدوس را ندارد. قدوس هم کم و بیش فانتزیباز است و هم آنقدر باهوش و سریع که بتواند در حملات ناگهانیاش به سمت جلو با یک حرکت خاص و یا یک پاس ناب سرنوشت را به سود تیم ملی برگرداند. او تنها کسی است که میتواند «ارباب» خط میانی یوزها باشد و پیشتازیاش در این زمینه غیر قابل انکار است. علی کریمی، هافبک وسط کایسری اسپور ترکیه البته مهارتهای خاص خودش را دارد و یک مرد میانی مجرب و خوشفکر و دارای دید قوی و دقت بالا در پاسهای ارسالی خود است اما در مقام قیاس با قدوس شاید کفه قدوس سنگینی کند.
پیامدهای انتخاب خاص مربیان برنتفورد
البته یک نکته خاص وجود دارد و تحولی تازه هم در این باب شکل گرفته است. ماجرا از این قرار است که سرمربی دانمارکی تیم فوتبال برنتفورد انگلیس با استفاده از سامان قدوس در پست غیرمأنوس پیستون راست طی دیدار هفته گذشته این تیم با آرسنال در چهارچوب لیگ برتر این کشور دریچههای تازهای را در مباحث مربوط به حضور این هافبک مستعد و خلاق گشود و احتمالات جدیدی را درباره وی مطرح ساخت. این اولین بار در فصل جاری بود که از قدوس در ترکیب فیکس برنتفورد استفاده میشد اما در ورای شوق اولیهای که در وجود این بازیکن موج میزد، این سؤال هم به ذهن میرسید که چرا مربیان این تیم قدوس را در پستی به میدان فرستادهاند که مکان تخصصی او نیست و قدوس در تمام سالهای طولانی لژیونر بودن و همچنین ایام حضورش در اردوی تیم ملی ایران یا در پست هافبک آزاد تهاجمی مورد استفاده قرار میگرفت و یا در نقطهای نزدیک به بال راست و هافبک میانی و کمتر از او خواسته شده بود که پیستون راست دفاعی باشد و وظیفه نخست او کنترل کردن حملهوران حریف و نفرات حاضر در بال چپ تیم رقیب باشد.
موفقیت در عین بیگانگی
با وجود بیگانگی قدوس با مشخصههای پیستون راست، بیلان بازی وی و آماری که بر جای نهاد خبر از توفیق قابل توجه وی در انجام وظایف محوله میداد. قدوس البته در بعضی دوئلها نتوانست مانع فرارها و سانترهای دو سه بازیکن لب خط آرسنال شود اما تا لحظهای که در میدان حاضر بود، اجازه نداد که این حملهوران احساس اقتدار کنند و بارها توپهای آنان را زد و خطوط ارتباطی آنها را قطع کرد. به واقع هیچ کس توقع نداشت مردی که مشخصه اصلیاش خلاقیتهای مثبت و خط دادن به تیمش و گلسازی است و بارها گلهای هوشمندانه هم به ثمر رسانده است، در انجام وظایف دفاعی هم این همه موفق باشد و به پای حملهوران نامدار و مستعد آرسنال بپیچد و بسیاری از حرکات آنها را عقیم بگذارد.
بحث و تفکری تازه
چنین قابلیتهایی میتواند این بحث و تفکر را در اردوی تیم ملی ایران هم ایجاد کند که آیا بهرهگیری از قدوس در همین پست غیرتخصصی اقدامی عقلایی و به سود این تیم خواهد بود یا بهتر است او را در همان پستهای تخصصیاش که وصف آن آمد، به بازی گرفت. در دوران کار هر چهار مربی اخیر تیم ملی ایران طی سالهای 2016 تا 2023 (کارلوس کیروش، مارک ویلموتس، دراگان اسکوچیچ و سرانجام امیر قلعهنویی) قدوس عموماً در پست هافبک تهاجمی آزاد به بازی گرفته شده و اجازه سر زدن به تمامی نقاط چسبیده به خط 18 قدم رقبا را دارد و در صورت لزوم میتواند به درون این محوطه هم ورود و گلسازی و گلزنی کند.
تا نظر «ژنرال» چه باشد!
آنچه در دیدار آرسنال- برنتفورد روی داد، اگرچه به شکست سیاستهای تدافعی اتخاذ شده توسط برنتفورد انجامید و آرسنال با گلزنی کای هاوتز در واپسین دقایق بازی 0-1 برنده شد، این ایده را مطرح کرد که در روزهای سخت و خاص میتوان قدوس را حتی با استقرار در مکانهای تخصصیاش و در نقطهای دور از پیستون راست مأمور انجام حجم بیشتری از کارهای تدافعی کرد و در دوئلهای رودررو با حملهوران حریف از وی فزونتر سود جست. طبق این فرضیه، میتوان از قدوس همچنان برای پرورش بازی رو به جلوی تیم بهره گرفت و با خلاقیتهای او به اهداف مورد نظر رسید ولی وی را ایستا تلقی نکرد و متوقفسازی مهرههای تهاجمی حریف را نیز جزو دستور کار او قرار داد. این فاکتوری است که استفاده از قدوس را در دیدارهای ملی الزامیتر و مفیدتر میسازد. تیم ملی البته با داشتن رامین رضاییان آماده و گلساز و گلزن فعلاً نیاز عاجلی به یک پیستون راست ماجراجوی دیگر ندارد و بنابراین بهکارگیری قدوس در همان پست تخصصیاش ارجحتر است، تا نظر «ژنرال» چه باشد!
انتهای پیام/