روزنامه نگار
در تاریخ آمده، آنگاه که امام حسین علیه السلام تمام یاران خود را از دست داد و برای جنگ آهنگ دشمن کرد، برای آخرینبار به منظور اتمام حجت خطاب به آنان فرمود: «واى بر شما! چرا با من مىجنگید؟ آیا سنتى را تغییر دادهام؟ یا شریعتى را دگرگون ساختهام؟ یا جرمى مرتکب شدهام؟ و یا حقى را ترک کردهام؟» اما دشمن لجوج و کینهای با کمال وقاحت خطاب به سرور جوانان اهل بهشت گفت: «بلکه به خاطر کینهاى که از پدرت به دل داریم، با تو مىجنگیم و تو را میکشیم.» همین جملات است که بسیاری را به این تحلیل میرساند که نزاع از روز غدیر آغاز شده بود و مشکل عرب با سروری و ولایت برادر پیامبر علی(ع) بوده که در مقاطعی مثل جمل، صفین و عاشورا، چون آتش زیر خاکستر زبانه کشید و اختلاف را نمایان کرد.
سلمان کدیور، در رمان تحسین شده «پس از بیست سال» سراغ همین ماجرا در تاریخ رفته و از عاشورا نقبی به دل تاریخ زده و داستانش را با اینکه آغاز و پایانش در کربلاست، از سالهای خلافت امیرالمؤمنین و سرزمین شام و اتفاقات اینچنینی آغاز کرده است. او در داستانش که حول محور عدالت است، سراغ ریشهها رفته و از ریشهها نوشته تا نشان دهد ریشه عاشورا در عدل علی بوده است. اینکه دو برادر یکی در لشکریان یزید و دیگری در میان یاران سیدالشهدا هستند، بهدلیل همین ریشههای تاریخی است. کدیور در این کتاب نشان میدهد ظلم بنیامیه و انحرافهایی که در تاریخ ایجاد کردند و مردم را با دینی ساختگی مواجه کردند و نام اسلام بر آن گذاشتند، زمینهساز قیام عاشورا شد؛ دینی تحریف شده که بویی از اسلام نبرده بود. در تواریخ ذکر شده که برخی از اهل شام پشت امیرالمؤمنین نماز خواندند، بعد از نماز گفتند حس و حال این نماز ما را یاد نماز رسولالله انداخت. این نشان میدهد که بنیامیه حتی در نماز خواندن هم کاری کرده بودند که روح نماز از آن دور شده بود.
«پس ازبیست سال» نشان میدهد چگونه بعد از بیست سال از حکومت علی و شیوه حکمرانی او، کار به عاشورا و صفبندی مسلمین در برابر هم رسید. اینکه مردم مزه حکومت علی را چشیدند ولی زور تبلیغات بنیامیه به قدری بود که جرأت پشتیبانی از او نداشتند. کدیور در رمانش به بخشهای مهمی از تاریخ سر زده، به ماجرای قتل خلیفه سوم و بعد بلوای خونخواهی او توسط بنیامیه که قاتلانش بودند، به ماجرای صفین و اتفاقاتی که در آن جنگ افتاد.
کدیور نشان داده که عدل علی کاری کرد که بسیاری تاب آن را نداشتند و چون مزه دنیا را چشیده بودند، علم مخالفت برداشتند و مقابل او و پسرانش ایستادند. شاید مرور ماجرای نجاشی شاعر و شرب خمر او در ماه رمضان و جاری شدن حد بر او که از هواداران امیرالمؤمنین بود، روشن کند که آنچه عاشورا را ساخت همان عبارت «بُغْضاً لاَبیک» باشد، خون حسین هم بهخاطر عدل علی ریخته شد زیرا میدانستند او مرام و روشی جز مرام و روش پدرش دنبال نمیکند.