صفحات
شماره هشت هزار و پانصد و پنجاه و هفت - ۲۸ شهریور ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و پانصد و پنجاه و هفت - ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ - صفحه ۲۴

هنرمند شدن هیچ نسخه میانبری ندارد

سعید فلاح فر

پژوهشگر هنر

اجازه بدهید به جای انواع و اقسام اسامی قلمبه سلمبه، اسم دوران معاصر را بگذاریم «عصر فست فود». اهالی عصر فست فود برای همه چیز بیشتر از اقتضای ماهیت آن چیز عجله دارند. غذایشان را باید فوری آماده کنند، زبان خارجی را باید فوری یاد بگیرند و چربی‌های اضافی دور شکم را باید فوری آب کنند. برای همین دائم به روش‌های خلاف طبیعت اشیا و اتفاقات پناه می‌برند. اهالی عصر فست فود برای هنرمند شدن هم عجله دارند و فست فودی به هنر نگاه می‌کنند. پس خیال می‌کنند اگر شعله اجاق را زیاد کنند، زودتر پخته می‌شوند یا دلشان می‌خواهد با ماکروفر چند دقیقه‌ای وارد سفره رنگارنگ هنر بشوند. چند نفری، چند صباحی هم اتفاقاً موفقیت‌های موقتی پیدا می‌کنند و می‌شوند الگو تا هیچ کس انبوه آدم‌هایی را که روی همین شعله‌های تند و عجولانه جزغاله شده‌اند، نبیند.
یکی از بازارهای داغ فست فودی در همین عکاسی و آموزش عکاسی است. مثلاً صفحات مجازی پر شده از آموزش‌های چند دقیقه‌ای عکاسی. این آموزش‌ها مبتنی بر یک قانون ساده و جذاب برای اهالی عصر فست فود است؛ «شما فکر نکنید. ما به جای شما و برای شما فکر کرده و برایتان نتیجه را لقمه گرفته‌ایم، بفرمایید بجوید.» این آموزش‌ها در عوض کمک به درک کاربردی اصول، چند کلیشه ساده فهم را به جای آموزش ارائه می‌کنند و مثل حل‌المسائل‌های مدرسه‌ای، جواب مسأله‌های احتمالی را در قالب تقلب جا می‌زنند. بدین ترتیب این سبک آموزش محدود به سؤال ساده و جواب‌های قطعی است که هنرجو را دچار توهم دانستن می‌کند. پس اهالی عصر فست فود که از تفکرها و تردیدها و تصمیم‌گیری‌های لازم خسته می‌شوند، بشدت از این لقمه‌های آماده لذت می‌برند.
برخلاف آنچه در ویدیوهای یک دقیقه‌ای آموزش ترفندها و اطلاعات عکاسی به شکل قواعد عام و قطعی، دیده و توصیه می‌شود، بهترین دوربین عکاسی ، بهترین نور برای عکاسی پرتره و بهترین لنز برای عکاسی طبیعت وجود ندارد. بهترین زاویه دید و فرم برای عکاسی مدلینگ وجود ندارد. بهترین دیافراگم برای عکاسی معماری وجود ندارد. بهترین نقطه فوکوس برای عکاسی از گل و عروس وجود ندارد. بهترین ترکیب‌بندی وجود ندارد. بهترین تم رنگی و وایت بالانس وجود ندارد. بهترین درجه حساسیت برای عکاسی در شب وجود ندارد. بهترین سرعت شاتر برای عکاسی مستند اجتماعی وجود ندارد. اگر نه، چرا باید دامنه وسیعی از این انتخاب‌ها برای علاقه‌مندان عکاسی تولید می‌شد؟! این فرمول‌ها و جدول‌های فنی آماده را نباید با آموزش عکاسی اشتباه گرفت. هر کدام از این امکانات عکاسی می‌تواند در بیان هنرمندانه، خلق معانی و تحقق افکار و تصورهای عکاس اهمیت داشته باشد. در واقع هیچ هنرجویی با 5 و 10 نکته طلایی، عکاس و هنرمند نمی‌شود.
کلاس‌های عکاسی فشرده و کتاب‌های آموزش عکاسی یا انبوه آموزش‌های ویدیویی در شبکه‌ها و رسانه‌های مجازی ـ حتی اگر نگاه فست فودی هم نداشته باشندـ باز هم در بهترین حالت ممکن می‌توانند امور فنی و تکنیکی عکاسی یا کار با دوربین و تجهیزات عکاسی را به هنرجویان آموزش دهند که تشخیص تناسب ابزار و تسلط کامل بر صنعت و فن عکاسی برای عکاسی ضروری است اما کافی نیست. محفوظاتی از اسامی یا اصطلاحات مربوط به عکاسی را نمی‌توان معادل سواد و نگاه عکاسی دانست. شهرت را نباید ما به ازای سطح هنری محسوب کرد. آنچه لازمه هنر عکاسی است به مراتب پیچیده‌تر از این محفل‌نشینی‌ها و مهارت‌های کاربردی در استفاده از ابزار و فنون عکاسی است که درک یا آموزش آن به این سادگی و به این سرعت میسر نمی‌شود. هنرجویانی که این قسمت اولیه از روابط صنفی و مسیر آموزش تنظیمات فنی را به خوبی طی کرده باشند با بسندگی به فناوری‌های خودکار، حداکثر می‌توانند عکس‌هایی ساده و مشابه تولیدات سایر عکاسان را بازسازی کنند و قطعاً این فرآیند، همتراز مفاهیم خلاقه هنرعکاسی نیست.
این وضعیت، بیش و کم در مورد سایر رشته‌ها و گرایش‌های هنرهای تجسمی هم صادق است. مثلاً منظره‌سازی و آموزش‌های «باب راس» را به خاطر بیاورید. فارغ التحصیلان چنین دوره‌هایی قطعاً مهارت‌های ارزشمندی به دست می‌آورند که امروزه و لزوماً تحت عنوان «هنر نقاشی» تقسیم‌بندی نمی‌شود، نباید انتقال تجربیات تکنیکی را معادل آموزش هنر فرض کرد.
لطفاً وعده چای کیسه‌ای یا راه‌های فست فودی و میانبر را برای رسیدن به هنر و هنرمند شدن باور نکنید.

جستجو
آرشیو تاریخی