تالابهای باستانی «کنار صندل» در معرض نابودی قرار دارند؛
پنجهزار سال داده اقلیمی در خطر
جامعه
111114
تالابهای باستانی کنارصندل جیرفت که بخشی جداییناپذیر از یکی از کهنترین تمدنهای شناختهشده جنوب شرق ایران بهشمار میروند، امروز در سایه کاهش منابع آب و نبود مدیریت محیطزیستی مؤثر، در معرض نابودی کامل قرار دارند.
مجید نادری پژوهشگر پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی ایران: این در حالی است که بر اساس یافتههای دیرینهمحیطشناسی، رسوبهای این تالابها حاوی دادههایی کمنظیر از بیش از پنج هزار سال نوسانات اقلیمی و شواهد روشنی از پیوند میان تغییرات آب و هوایی و فراز و فرود تمدنهای منطقه هستند. از این منظر، تخریب این بایگانیهای طبیعی صرفاً از دست رفتن منابع فیزیکی نیست، بلکه به معنای از بین رفتن ابزارهای ضروری برای فهم گذشته و در نتیجه، تضعیف توان برنامهریزی برای مواجهه با بحرانهای اقلیمی آینده است؛ وضعیتی که ضرورت بازنگری در شیوه حفاظت از این محوطهها و بهرهگیری علمی از ظرفیتهای آنها را دوچندان میکند.
ایران، گنجینهای از پیوند انسان و طبیعت
ایران از کمشمار سرزمینهایی است که گوناگونی زیستی و فرهنگی آن، جلوهای بیهمتا از برهمکنش طبیعت و انسان را به نمایش میگذارد. ویژگیهای اقلیمی گوناگون، ساختار زمینشناختی پیچیده، تنوع زیستی غنی و ناهمواریهای بیبدیل جغرافیایی، زمینهساز انطباق تدریجی انسان با محیط زیست در طول هزاران سال شده است. در هر منطقه از این سرزمین به دلیل ویژگیهای بومی منحصر به خود، سبک زندگی ویژهای بر مردم تحمیل شده که از شرایط محیطی، منابع طبیعی و بایستههای زیستبوم تأثیر پذیرفته است.
این گوناگونی طبیعی، تأثیری ژرف بر شکلگیری هویت انسانی و اجتماعی داشته و سبب تنوع قومی، زبانی و شیوهها و سبکهای مختلف زندگی در ایران شده است. در هر منطقه، مصالح بومی بهعنوان مناسبترین مواد برای ساختارهای معماری به کار گرفته شدهاند و زیستبوم بر شکلگیری نظامهای معیشتی، الگوهای خورد و خوراک و روشهای برآوردهکردن نیازهای غذایی تأثیر بسزایی گذاشته است. به همین ترتیب، آیینهای اجتماعی نیز بازتابی از شرایط سرزمینی و ویژگیهای محیطی بوده و در نقش ساز و کاری برای ساماندهی مناسبات و وابستگیهای اجتماعی و ایجاد پیوند میان انسان و طبیعت ظاهر شدهاند.
باستانشناسی و اقلیم دو روی یک سکه
تخریب محیط زیست و یا ایجاد دگرگونیهای بنیادین در آن، پیامدهایی فراتر از زیانهای فیزیکی دارد؛ این دگرگونیها میتوانند به فروپاشی باورها، تغییر فرهنگهای بومی و حتی تهی شدن سنتها و آیینها از معنا و فلسفه وجودیشان منجر شوند. از این دیدگاه، بسیاری از تاریخدانان و باستانشناسان به اهمیت بازسازی محیطهای گذشته برای فهم روند تحولات تاریخی و باورهای کهن پی بردهاند. همچنین پژوهشگران علوم انسانی با تأکید بر پیوند میان انسان و زیستبوم، پیامدهای ویرانگر تغییرات اقلیمی جاری و دگرگونیهای مهیب زیستمحیطی اخیر را عاملی تهدیدکننده برای هویت فرهنگی برمیشمارند. امروزه در پژوهشهای باستانشناسی، منظر طبیعی و فرهنگی، بهعنوان پارههایی جداییناپذیر از یکدیگر، برای درک تاریخ تمدنهای گذشته بررسی میشوند.
در ایران، بررسیهای دیرینهمحیطشناسی در کنار پژوهشهای باستانشناسی بهطور جدی دنبال میشود. این پژوهشها با تکیه بر شواهد برجایمانده در رسوب تالابها و دریاچههای مجاور محوطههای باستانی، امکان بازسازی محیط گذشته را فراهم میکنند. یکی از نمونههای بارز این بررسیها، پژوهشهایی است که در محوطه باستانی کنارصندل جیرفت انجام شده است. این منطقه، با قدمتی بیش از پنج هزار سال، یکی از مراکز تمدنی شناختهشده جهان بهشمار میرود. بررسی رسوبهای تالابهای اطراف کنارصندل نشان داده است که منطقه طی چهار هزار سال گذشته، دورههای خشکسالی و ترسالی بسیاری را تجربه کرده است. این افت و خیزهای آبوهوایی، بهطور مستقیم بر شکوفایی یا افول تمدنهای ساکن در این منطقه تأثیر گذاشته است.کنارصندل تنها نمونه از پژوهشهای دیرینهمحیطشناسی در ایران نیست. پژوهشهای مشابه در مرودشت و اطراف مجموعه باستانی تخت جمشید نشان داده است که تغییرات اقلیمی نقش مهمی در شکلگیری سبکهای زندگی در دوران هخامنشی داشته است.یکی از یافتههای جالب، بررسی گردههای گیاهی در تالابهای مرودشت بوده که نشان داده است باغداری و کاشت درختان گردو در دوره هخامنشی بهشکل گستردهای انجام میشده است. نمونههای مشابهی از چنین پژوهشهایی را میتوان در مطالعات پیرامون محوطههای باستانی شهر سوخته و کوه خواجه در زابل نیز مشاهده کرد.همچنین، پژوهشهای بسیاری که در استان اردبیل انجام شده است نشان میدهد که تغییر شرایط اقلیمی در اواخر دوران باستان از دلایل مهم فروپاشی اقتصادی ساسانیان بوده است.
پژوهشهای دیرینهمحیطشناسی نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان نقش مهمی در شناخت تاریخ تمدنها و تأثیرات تغییرات اقلیمی بر جوامع انسانی ایفا کردهاند. بسیاری از پژوهشها نشان دادهاند که تغییرات آب و هوایی چه بهصورت خشکسالیهای درازمدت و چه افزایش ناگهانی میزان بارشها، تأثیر مستقیمی بر پایداری تمدنها داشته است. یکی از این نمونههای تاریخی، تمدن مایاها در قاره آمریکاست که فروپاشی آن با خشکسالیهای پی در پی و بلندمدت ناشی از تغییرات اقلیمی مرتبط دانسته شده است. پژوهشهای انجامشده در رسوبهای دریاچههای منطقه یوکاتان مکزیک نشان داد که این تمدن در بازههای مختلف تاریخی، با خشکسالیهای بسیار سخت روبهرو شده و ناتوانی در مدیریت منابع آبی یکی از عوامل مهم افول آن بوده است.بررسیهای دیرینهمحیطشناسی در منطقه میانرودان و پهنه رود نیل نیز گواهی دادهاند که دگرگونیهای اقلیمی تأثیر بهسزایی بر شکلگیری یا سرنگونی تمدنهای باستانی داشته است. بهعنوان نمونه، بررسی خاکهای کشاورزی قدیمی در مصر نشان داده است که سیلابهای دورهای رود نیل، نقشی بنیادی در تأمین منابع آب کشاورزی داشته است و هرگونه تغییر در الگوی بارشها، میتوانسته چالشهای بزرگی برای اقتصاد کشاورزی آن دوران ایجاد کند.همین یافتهها ارزش بالای بررسی تأثیرات اقلیمی بر تمدنهای ایران را بیش از پیش برجسته میکند. پژوهشهای مشابهی که در منطقه مرودشت، کنارصندل جیرفت، دریاچه نئور اردبیل یا تالابهای کوههای کرکس در کاشان انجام شده، نشان میدهند که تغییرات زیستمحیطی نهتنها در شکلگیری تمدنهای باستانی نقش داشته، بلکه گاه موجب مهاجرتهای گسترده جوامع انسانی به مناطق مساعدتر شده است.
هشدار فروپاشی وقتی آب، تاریخ را تهدید میکند
با وجود اهمیت پژوهشهای دیرینهمحیطشناسی، بسیاری از محوطههای باستانی و بایگانیهای طبیعی مرتبط با آنها در معرض خطر نابودی قرار دارند. یکی از نمونههای بارز، تالابهای کنارصندل جیرفت است که در سالهای اخیر به دلیل کاهش سطح آبهای زیرزمینی خشک شدهاند. این تالابها که میتوانست از مهمترین منابع اطلاعاتی برای پژوهشهای دیرینهاقلیمشناسی باشد، اکنون به دلیل تغییرات زیستمحیطی و نبود مدیریت درست آب، از بین رفتهاند. البته این وضعیت تنها ویژه ایران نیست. در بسیاری از نقاط جهان، محوطههای باستانی و منابع طبیعی که میتوانند اطلاعات ارزشمندی درباره تاریخ اقلیم و تمدنهای گذشته ارائه دهند، به دلیل توسعه شهری، تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی در آستانه نابودی قرار گرفتهاند. برای نمونه، در مصر، برخی از محوطههای باستانی در نزدیکی رود نیل به دلیل تغییرات در الگوی بارشها و کاهش سطح آب، دچار فرسایش شدهاند. در میانرودان نیز، برخی از مناطق تاریخی که زمانی در کنار رودخانههای پرآب قرار داشتند، اکنون به دلیل خشکسالیهای پی در پی، به بیابان تبدیل شدهاند.
با توجه به چالشهای موجود در حفاظت از محوطههای باستانی و منابع طبیعی، اتخاذ راهکارهای علمی و مدیریتی برای جلوگیری از تخریب این مناطق امری بایسته و گریز ناپذیر است. یکی از اقدامات کارساز، بازتعریف عرصه و حریم محوطههای باستانی و شمول منظر و بایگانیهای طبیعی اطراف آنها به عنوان بخش جدایی ناپذیر محوطههای باستانشناختی است. به این ترتیب میتوان از توسعه بیرویه و فعالیتهای مخرب انسانی در این مناطق جلوگیری کرد. مهمتر از این اقدام، تسهیل و گسترش گردشگری علمی است. ایران، با داشتن محوطههای باستانی متعدد و تنوع اقلیمی گسترده، میتواند نقش مهمی در پژوهشهای دیرینهمحیطشناسی جهانی ایفا کند. بسیاری از مناطق ایران از جمله جبال بارز، زاگرس، کوهستان کرکس، البرز و کویرهای ایران دارای بایگانیهای طبیعی ارزشمندی هستند که میتوانند اطلاعات ارزشمند و برجستهای درباره تغییرات اقلیمی و تأثیر آن بر تمدنهای گذشته ارائه دهند. ایران، با بهرهگیری از این فرصت و گسترش همکاری با مراکز علمی بینالمللی، میتواند جایگاه خود را در مطالعات دیرینهمحیطشناسی در جهان ارتقا دهد. توسعه مراکز پژوهشی تخصصی و برنامههای همکاری علمی با دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی جهانی، نهتنها موجب گسترش دانش دیرینهمحیطشناسی در ایران خواهد شد، بلکه به نگهداری و مدیریت بهتر منابع طبیعی و میراث فرهنگی کشور نیز کمک خواهد کرد. توجه به این پژوهشها نهتنها گامی مؤثر در حفاظت از محیط زیست است، بلکه راهی برای پاسداری از هویت فرهنگی و تاریخی این سرزمین نیز خواهد بود. ایران، با توانمندیهای علمی و تاریخی خود، میتواند به یکی از مهمترین مراکز پژوهشهای بینالمللی در زمینه دیرینهمحیطشناسی تبدیل شود و نقش مهمی در شناخت تاریخ برهمکنش و پیوند انسان و طبیعت ایفا کند.
منابع یادداشت در روزنامه ایران موجود است
کنارصندل؛ گنجینهای که در سایه فراموشی خاک میخورد
زیست بوم- در دل جنوبشرقی ایران، کنار رودخانه همیشه خشکیده هلیلرود، جایی به نام «کنارصندل» قرار دارد؛ سرزمینی که روزگاری میدرخشید و امروز خاطرهای تلخ و خاکخورده است. قصه این خاک، روایت شهری است که هزاران سال پیش نفس میکشید؛ شهری که شاید اولین نفسهای تمدن و نوشتار را در خود داشت. اما امروز، این گنجینه باستانی که باید میراث ما باشد، میان خاک و فراموشی آرام گرفته است.
سالها پیش، سیلابی ناگهانی در دهه ۶۰، گلدانی سنگ صابونی را در گوشهای از قبرستان «مطوطآباد» کنارصندل بر جای گذاشت؛ خبری که چون شرارهای در دل روستاییان شعلهور شد. مردمانی که دستهایشان به جای قلم و تیشه، به بیل و کلنگ آشنا بود، به جان خاک افتادند. هزاران گودال کنده شد؛ هزاران شیء سنگ صابونی که هر کدام حکایت از روزگاری دور میکردند؛ روزگاری که پنج هزار سال پیش بود.
اما دریغا! این هدیه خاک، به جای چراغ راه پژوهش و حفاظت، به کالایی در بازار سیاه بدل شد. اشیای تاریخی یکی پس از دیگری در کامیونها بار شد و به بیرحمانهترین شکل، از مرزها گذشت؛ به موزههای دوردست و مجموعههای خصوصی. گنجینهای که باید متعلق به همه ما میبود، تکهتکه و غارت شد.
در دهه ۸۰، گروهی از باستانشناسان ایرانی و خارجی به سرپرستی یوسف مجیدزاده، باستان شناسان نامی ایران و ساکن فرانسه، به این دیار بازگشتند تا دستانشان را به خاک آغشته و در دل آن سکونتگاه کهن کاوش کنند. آنها شهری عظیم را کشف کردند؛ شهری با بنایی که به گفته کارشناسان، ممکن است حتی از زیگوراتهای بینالنهرین هم کهنتر باشد. مجیدزاده نام این بنای پلکانی را سکوی پلهای گذاشت. آزمایشهای کربن ۱۴ که در آمریکا انجام گرفت نشان داد که این سکوی پلهای بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ سال قدیمیتر از قدیمیترین زیگورات بینالنهرین یعنی اور است.
اما کاوشهای علمی هم نتوانستند مانع فراموشی شوند. کاوشها متوقف شد و دیگر ادامه نیافت. در میان سکوت و کمتوجهی، باد و باران و گذر زمان، این محوطه باستانی را میبلعند. مجسمهها شکستند، کتیبهها در معرض نابودی قرار گرفتند و طرحهای توسعهای که به نام پیشرفت اجرا شد، ضربههای مهلکی به تن این گنجینه زد.
اینجا، در کنارصندل، کتیبههایی کشف شد که نشان میدهد مردمان این سرزمین نیز همزمان با مصر و بینالنهرین، خط و نوشتار داشتهاند؛ اما کسی صدای این تاریخ را نشنید. خطی که به آن «خط شرق» میگویند، هنوز در گرد و غبار فراموشی فرورفته است.
چندی پیش بود که شورای روستا بلدوزرها را به جان محوطه کنار صندل انداخت تا روی یکی از مهمترین شواهد فکری بشری ورزشگاه بسازد. خبری که آه از نهاد کارشناسان و فعالان برآورد. اعتراض آنها به توقف طرح توسط وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی انجامید اما خطر را به طور کامل از این محوطه دور نکرد.
انتهای پیام/