روایتی از تاریخ فلسفه سیاسی جدید آلمان در کتاب روشنگری، انقلاب و رمانتیسم نوشته فردریک سی. بیزر
ده سال عدم قطعیت
فرهنگ
118509
انقلاب فرانسه در اواخر قرن هجدهم یکی از رویدادهای سرنوشتسازی بود که هرچند ریشه در زمین ادوار پیشین داشت، منجر به تکوین صورتهای جدید فلسفه سیاسی شد و برخی از این صورتهای نو در واکنش به انقلاب آفریده شدند.
امیر فرشباف - پژوهشگر فلسفه: با این حال، همواره نوعی زیادهروی در الهام بخش دانستن انقلاب فرانسه وجود داشته که تبدیل به کلیشهای رایج و جاافتاده در مطالعات تاریخی شده است؛ مثلاً بعضی مفسران در تحلیل جریانهای فکری دهه منتهی به انقلاب در سال ۱۷۸۹، ادعا کردهاند که فلسفههای آلمانی اواخر قرن هجدهم، ایدههایی منقطع از زمین و زمان بودند که طبیعتاً نسبتی هم با اندیشه سیاسی نداشتند و دلیل آن نیز انقطاع اجتماعی از تحولات رادیکال فرانسه و فرو رفتن در باتلاق متافیزیک است. فردریک چارلز بیزر، فیلسوف آمریکایی و نویسنده کتاب «روشنگری، انقلاب و رمانتیسم» یکی از مخالفان این دیدگاه است و در کتاب مذکور، آن را به شیوهای دقیق و مستند، به نقد کشیده است. او تأکید دارد علاوه بر جنبههای آشکارا سیاسی فلسفههای جدید آلمانی، وجوه پنهان سیاستپژوهی هم در این اندیشهها قابل تشخیص است.
درباره کتاب و ساختار آن
لبه تیز تیغ بیزر در این کتاب بهطور ویژه متوجه کتاب «در باب آلمان» نوشته مادام دو استائل است که در جملهای نمادین اعلام کرد فلسفه آلمانی جدید به دلیل وجود حاکمیت اقتدارگرا و روح اطاعتپذیری، از زمین سیاست منقطع است: «آنها (آلمانیها) عظیمترین بیباکی اندیشه را با مطیعترین شخصیت آمیختند.» قلم بیزر متعرض سایر معتقدان به امتناع اندیشه سیاسی آلمانی در قرن هجدهم هم میشود، اما به دلیل سیطره نگاه دو استائل و کلیشه شدن نظرش، او را در کانون نقد قرار میدهد.
این کتاب، دربردارنده سه فصل کلی است: لیبرالیسم، رمانتیسم اولیه آلمانی و محافظهکاری، که هر فصل نیز مشتمل بر چند بخش است. فصل لیبرالیسم آن دربردارنده هفت بخش درباره محدودیتهای روششناختی در تحلیل ملاکها و طبقهبندی جریانهای فکری آلمان قرن هجدهم، وجوه لیبرال اندیشه سیاسی کانت، جنبههای سیاسی کتاب «آموزه دانش» فیخته و نظریات سیاسی اندیشمندانی چون شیلر، هامبولت، یاکوبی و فورستر است. فصل دوم درباره وجوه سیاسی رمانتیسم اولیه آلمانی و متفکرانی مثل هردر، شلگل و نووالیس و موضوعاتی همچون کارکرد اجتماعی هنر رمانتیک، نقد جامعه مدنی و خوانش ارگانیک از جامعه است. فصل پایانی کتاب ناظر به سنت محافظهکاری آلمانی است که چهرههای کمتر شناختهشده اما مؤثر مانند موزر، رهبرگ، گنتس و ویلند را معرفی میکند.
یکی از تلاشهای ارزشمند مؤلف، تقریر ملاکها و مناطهایی است که مانع از تداخل جریانهای اندیشه سیاسی آلمان در اواخر قرن هجدهم است؛ نفس طرح کردن این ملاکها و تحلیل آنها هرچند وظیفه نویسنده است، اما صعوبت این کار است که بر قدر و قیمت آن او افزوده؛ چراکه در آن دوران، نه تنها جریانهای سه گانهای که او بررسی میکند، یعنی لیبرالیسم، رمانتیسم و محافظهکاری با یکدیگر تداخلهای مفهومی و منطقی آشکاری داشتند؛ بلکه درون خود این جریانها نیز تعارضات و تنوعات قابل توجهی وجود داشت. مثلاً بیزر متذکر میشود که میان لیبرالیسم افرادی همچون یاکوبی، هامبولت و شیلر که دموکراسی تقنینی و نماینده محور انگلستان را میستودند با لیبرالیسم فورستر که صورت رادیکال تر و مستقیمتر دموکراسی را میطلبید، اشتراک نظر کمی وجود داشت.
کانت؛ رهبر انقلاب کپرنیکی
بیزر اخلاق جدید کانت را - که فاعلیت اراده را در کانون فلسفه عملیاش قرار داده - در مقایسه با سنت جاافتاده ولفی-پوفندورفی که مدافع حفظ وضع موجود است، انقلابی قلمداد میکند؛ چراکه از نظرگاه کانت، خاستگاه ارزش اخلاقی، اراده اخلاقیِ درون ماست، نه نظم مقدر بیرونمان. از نظر نویسنده کتاب، عمق و اهمیت واقعی انقلاب کپرنیکی کانت در همین موضع است: «این انقلاب نه تنها در معرفت شناسی، بلکه در اخلاق نیز به وقوع پیوست. درست همانطور که جهان طبیعی وابسته به قوانین فاهمه است، جهان اخلاقی نیز به قوانین اراده بستگی دارد. هم اخلاق و هم معرفتشناسی، انسان محور شده بودند.»
از نظر بیزر، باور به «مشیت الهی» به عنوان یکی از رایجترین و دیرینهترین باورهای جامعه آلمانی، محور نظریه سنتی است که هرچند ریشه در زمین قرون وسطا دارد، اما در تمام قرن هجدهم در آلمان پابرجا بود. او در این خصوص مینویسد: «مشیت اساساً ایدهای بود مبتنی بر اینکه کل سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی، بازتاب طرحی الهی هستند و عدالتِ کامل تنها در بهشت فراسوی زمین وجود دارد. حکومت و کلیسا برای عقلانی ساختن نابرابری های آشکار جامعه طبقاتی، دائماً به مشیت استناد میکردند. ...چنین باوری طبیعتاً از هرگونه کوشش برای نقد وضع موجود جلوگیری میکند؛ چرا که این کار اعتراض به خود حکمت الهی خواهد بود».
مؤلف، فلسفه عملی کانت را به دلیل رد کردن همین بنیان های سنتی و قراردادن اراده فاعل شناسا (Subject) به جای مشیت الهی، رادیکال میداند، چراکه «اگر اراده انسان ارزشهای اخلاقی را بیافریند، به طوری که تنها تبعیت از قوانینی که خودش وضع کرده الزام آور باشد، آنگاه اراده حق دارد کل جهان اجتماعی و سیاسی را نیز بازآفرینی کند.»
فیخته و گام دوم انقلاب
فیخته هرچند به عنوان مفسر فلسفه کانت شناخته میشد، اما با انهدام یکی از پایههای فلسفه نظری کانت، یعنی نفی شیء فی نفسه، «من مطلق» را به عنوان بنیاد معرفت و کنش انسانی قرار داد. بیزر گام دوم انقلاب را این گونه روایت میکند: «در درجه نخست اهمیت دارد ببینیم که نزد فیخته، «من مطلق» نه ایدئالی اخلاقی که ایدئالی سیاسی نیز هست. او تصریح کرد که تنها تحت شرایط اجتماعی و سیاسی خاصی میتوانیم به ایدئالش تقرب یابیم: آزادی، برابری و برادریِ اجتماع اخلاقی. هیچ فردی نمیتواند بدون همکاری فعالانه دیگران به خودآیینی مطلق دست یابد. فرد باید برای استقلال مطلق جمع، و جمع نیز باید برای استقلال مطلق فرد تلاش کند. اما هرچه افراد با تلاش متقابل، خودتعینگرتر یا عقلانی تر شوند، بیشتر شبیه هم میشوند، زیرا عقل امری جهان شمول و در همگان برابر است. ...نتیجه غایی فعالیتِ همایندیِ اجتماع اخلاقی، آفرینش سوژه جهانی واحد یا همان من مطلق است. از این رو «من مطلق» فیخته نماد پادشاهی خدا بر روی زمین است، اجتماع اخلاقی ایدئال که در آن فرد و جمع یکی میشوند.»
شیلر؛ در میانه دموکراسی مستقیم و نماینده محور
یکی از فقرات تأملبرانگیز کتاب، جایی است که بیزر درباره نظریه سیاسی شلیر و ترجیح دموکراسی آتنی بر فضیلتمحوری اسپارتی سخن میگوید. او در این موضع، آتن را به دلیل «آزادی فردی» بر اسپارت مرجح میداند، درحالی که مفهوم فردیت، محصول متأخر مسیحیت و جهان جدید است و آنچه در یونان باستان و روم پیش از مسیحیت، سنگبنای جامعه تلقی میشد، نه فرد بلکه ابتدا خانواده و بعد نظام شهروندی بوده و فرد در این نظامات کاملاً مستحیل بوده است. بیزر معتقد است قانون اساسی آتن به ایدئالهای سیاسی شیلر بسیار نزدیکتر از قانون اساسی اسپارت است: «آتنِ سولون درست عکس اسپارت لیکورگوس است. در حالی که ایدئال سیاسی اسپارت، وحدت ملی و فضیلت عمومی بود، ایدئال آتن، آزادی فردی بود. سولون به جای تحمیل اقدامات اقتدارگرایانه خشن از بالا، آتن را به دموکراسی مستقیمی بدل کرد که مردم میتوانستند بر خودشان حکومت کنند. برخلاف لیکورگوس، سولون دریافت که قوانین نباید مانع خودتحققبخشی فرد شوند، بلکه باید آن را بسط دهند.»
هامبولت؛ لیبرالیسم علیه بورژوازی
هرچند آرای هامبولت به عنوان یکی از ارکان فلسفه زبان آلمانی شناخته میشود، اما گزارش بیزر اثبات میکند او نظرات مهمی در حوزه سیاستپژوهی نیز داشته است. مؤلف کتاب «روشنگری، انقلاب و رمانتیسم» معتقد است نظریه سیاسی هامبولت با اینکه متأثر از اقتصاد طبیعتمحور (Physiocracy) است؛ اما او منکر داشتن شناختی کافی از اصول اقتصاد سیاسی شد: «از این رو، آزادی تجارت، بیشتر نتیجه اصول اوست تا انگیزهای برای آنها. نکته مهمتر این است که تفاوت های بنیادینی میان هامبولت و اندیشمندان سنت بورژوازی مدرن وجود دارد. در حالی که اسمیت و مندویل به دفاع از اقتصاد بازار به منزله بهترین وسیله افزایش رفاه و شادکامی عمومی پرداختند، هامبولت گمان نمیکرد که شادکامی باید هدف دولت باشد. او ملتی فقیر و فرهیخته را به ملتی ثروتمند و شادکام ترجیح میداد. ...علاوه بر این، [هامبولت] همدلی چندانی نسبت به اخلاق سودگرایانه جامعه تجاری نداشت. اگر قرار بر این باشد که انگیزه زیربنایی ای برای رساله او بیابیم، بهتر است به جای جستوجوی دفاعیهای از اقتصاد مدرن، به تمایل او به احیای فرهنگ یونان باستان بنگریم.»
هردر؛ محافظه کار یا رمانتیست؟
هردر با طرح فلسفه تاریخ خود، یکی از پرچمداران تفکر مدرن آلمانی است که در کتاب بیزر به دقت، اجزای اندیشه او تحلیل و بازشناسی میشود. از نظر بیزر، اگرچه هردر از اعضای حلقه رمانتیک به شمار نمیرفت، اما نقش تعیینکنندهای در پروراندن اندیشه سیاسی آن ایفا کرد و نظریه سیاسی او از چندین جهت بر نظریه سیاسی رمانتیکهای جوان پیشدستی میکرد: «تأکیدش بر ارزش اجتماع، تفکیک دقیق اجتماع از دولت، تأکیدش بر فهم دولت به منزله فراورده تاریخ، و تأیید ارزش منحصر به فرد هر فرهنگ. اگر چهره واحدی وجود داشته باشد که بتوان ادعا کرد پدر اندیشه سیاسی رمانتیک است، او همانا هردر است.»
بیزر در فقراتی به قرابتها و تمایزهای فلسفه سیاسی هردر و دیگر جریانها میپردازد و به طرز درخشانی ملاک های شباهت و اختلاف او با لیبرالها و محافظهکاران را روایت میکند: «او با ایدئالهای انسانگرایانه، دموکراتیک و اجتماعگرایانه رمانتیکهای جوان و تحقیر امتیازات و فساد رژیم قدیم همدل بود. اگرچه هردر از بسیاری از ایدئالهای لیبرال، همچون آزادی مطبوعات و آزادی عقیده، دفاع میکرد، گمراهکننده است که او را به معنای فنی یک لیبرال بدانیم، زیرا هردر هرگز این آموزه خاص لیبرال را نپذیرفت که هدف دولت صرفاً جلوگیری از آسیب رساندن شهروندان به یکدیگر است؛ در عوض تأکید کرد که دولت باید در ارتقای رفاه و خودتحققبخشی تمام شهروندانش نقشی ایجابی داشته باشد، و اگرچه هردر را غالباً در رده اندیشمندان محافظهکار جای دادهاند، او همواره برداشت قیّممآبانه از دولت را خوار میشمرد.»
نقد ویلند بر قرارداد اجتماعی
نظریه قرارداد اجتماعی، یکی از آموزههای بنیادی فلسفه سیاسی دوره جدید است از هابز و اسپینوزا تا روسو و ولف تقریرهای مختلفی از آن مطرح شده است. ویلند که از محافظهکاران آلمانی قرن هجدهم است، تقریر ولف از این نظریه را به نفع آموزه «حق الهی حاکمان» رد میکند و تناقضهای آن را برملا میکند. روایت بیزر از نقد ویلند چنین است: «یکی از جنبههای پراهمیتتر احیای آموزه حق الهی به دست ویلند، نقد او بر نظریه قرارداد اجتماعی است. این نظریه در واقع در میان مدافعان مطلقگرایی در آلمان قرن هجدهم رایج بود. مکتب ولفی آن را پذیرفته بود و استدلال میکرد که به نفع مردم است تا حق خودمختاری خویش را به پادشاه واگذار کنند و پادشاه نیز به نوبه خود هر کاری در توان دارد برای پیشبرد خیر عمومی انجام خواهد داد. اما ...ویلند قبل از هر چیز، از آنرو آن را رد کرد که به مردم قدرت داوری درباره صلاحیت حاکمان شان را میدهد. او همچنین گمان میکرد با توجه به اینکه یک قرارداد میتواند بر اساس منافع طرفها ایجاد یا منحل شود، چنین نظریهای دلالتهای آنارشیستی دارد. جالبترین و مهمترین ایراد او این است که قرارداد اجتماعی در جهان اجتماعی واقعی، اجرایی نیست. به بیان دیگر، در عمل نمیتواند قرارداد اجتماعی معتبری وجود داشته باشد، زیرا برای اینکه قرارداد لازم الاجرا باشد، قدرت قاهرهای باید برای اجرای آن وجود داشته باشد. اما این یک واقعیت ساده است که چنین قدرتی نمیتواند وجود داشته باشد. اگر قرار بر این باشد که پادشاه یا مردم آن را تصاحب کنند، از آن نه برای اجرا، بلکه برای نقض قرارداد، هر زمان که به نفع شان نباشد، استفاده خواهند کرد.»
ملاحظاتی درباره کتاب
١. هر دانشی برحسب روششناسی سنتی، اجزاء و ارکانی دارد که به آنها «رئوس ثمانیه» یا سرفصلهای هشتگانه میگویند که شامل محورهایی چون موضوع علم، مسائل علم، مبادی علم، اغراض علم و... میشود. برخی از این رئوس هشتگانه را در تحلیل ساختار و محتوای یک اثر تألیفی نیز میتوان به کار بست و منطقاً پرسش از اغراض و مقاصد نویسنده، پرسشی است که در این موضع قابل طرح است. قطع نظر از مقاصد درونی و پنهان بیزر - که ارتباطی هم به تحلیل متن او ندارد - یکی از اغراض آشکار و مصرح او در نگارش این کتاب، در هم شکستن کلیشه «آلمان غیرسیاسی» است که انصافاً هم تلاشش مقرون به توفیق بوده است.
با این حال، نویسنده، غایتی صرفاً سلبی را از تألیف کتاب در نظر دارد؛ از یک سو، کتاب را پاسخی به اسطوره «آلمان غیرسیاسی» میداند و از سوی دیگر، بر واکنش متفکران آلمانی به انقلاب فرانسه تأکید پررنگی دارد و این زیادهروی، نقض غرض اولیه بیزر است؛ چراکه جنبههای ایجابی اندیشه سیاسی در آلمان را تحتالشعاع قرار میدهد.
۲. مضافاً اینکه اصرار بر محدود کردن متن و زندانی کردن مخاطب در یک بازه ده ساله پر از عدم قطعیت نیز قابل توجیه نیست و خلاف موضع اعلامی نویسنده است. هرچند او به محذورات تاریخی و روششناسی اذعان میکند، اما به هر تقدیر، این محدودیت ده ساله، به راحتی باعث کاستن از بار علمی اثر شده است. از یک سو، مشخص نیست که چرا کانت نقطه عزیمت کتاب است و مثلاً لایب نیتس یا ولف نیستند؟ و از سوی دیگر، توضیحاتی که برای بیرون گذاشتن شلینگ و هگل ارائه میکند، عمیقاً ناکافی هستند.
۳. برخی ابهامات در متن خودنمایی میکنند که تا حدی قابل پیشگیری بودند؛ مثلاً دقیقاً مشخص نیست که هسته مرکزی و مفهوم مشترکی که بیزر ذیل آن لیبرالها را با تمام تمایزهایشان زیر یک چتر گرد میآورد و درعین حال، آنها را از سایر جریانها متمایز میکند، هدف دولت است یا حجم دولت؟
۴. در این بخش قرار نیست ایرادات ریز اثر برجسته شوند تا کم دقتی نویسنده به رخ کشیده شود، بلکه ملاحظات کلان طرح میشوند تا صرفاً متن خالی از عریضه نقد نباشد؛ وگرنه دقت و بصیرت بیزر به عنوان کسی که در سنت تحلیلی تربیت شده، فضیلتی عیان است. با این حال، همین فضیلت، میتواند آسیبهایی مثل تقلیلگرایی و وسواس را در پی داشته باشد.
۵. وقتی فرگه در حال آماده سازی چاپ جلد دوم کتاب مهم Grundgesetze der Arithmetik (قوانین اساسی حساب) بود، راسل با نامهای او را از وجود یک پارادوکس بنیادی آگاه کرد و فرگه نیز بزرگمنشانه آن را پذیرفت و گفت این کتاب مانند جنینی بود که مرده متولد شد. این دوره فلسفه سیاسی که بیزر تاریخ آن را نوشته نیز میتوانست روزی جزو متون رسمی و آموزشی قلمداد شود، اما معالأسف، تحمیل محدودیتهای غیرلازمی که ذکرشان گذشت، باعث خروج این اثر - با تمام امتیازاتش - از ریل پژوهشهای دانشگاهی شده و کتابی که میتوانست جزو منابع تحقیق علمی باشد را به اثری باب طبع روشنفکران تبدیل کرده است.
روشنگری،
انقلاب و رمانتیسم
پیدایش اندیشه سیاسی مدرن آلمانی (۱۷۹۰-۱۸۰۰)
نویسنده: فردریک سی بیزر
مترجم: مسعود آذرفام
انتشارات: نشر نی
تعداد صفحه: ۶۶۴ صفحه
قیمت: ۷۸۰ هزار تومان
ایران آنلاینانتهای پیام/