رنج ندیدن تو حاصل هم‌سخنی و هم‌سرشتی روسا مونترو با ماری کوری است

کتاب «رنج ندیدن تو» پلی میان زندگی شخصی و تاریخ علم

فرهنگ

119634
کتاب «رنج ندیدن تو» پلی میان زندگی شخصی و تاریخ علم

کتاب «رنج ندیدن تو» اثر روسا مونترو، نویسنده و روزنامه‌نگار برجسته اسپانیایی و برنده جایزه ملی ادبیات اسپانیا، یکی از آثاری است که به شکلی منحصر‌به‌فرد میان زندگی شخصی و تاریخ علم پل می‌زند.

طه‌حسین فراهانی - روزنامه‌نگار:این کتاب همزمان هم یک مرثیه است، هم یک جستار درباره عشق، مرگ، زنانگی و رهایی از رنج. آنچه در صفحاتش جریان دارد، تنها شرح حال ماری کوری یا زندگی نویسنده نیست؛ بلکه نوعی روایت چندلایه است که میان گذشته و حال، میان زندگی یک زن دانشمند در قرن نوزدهم و زندگی نویسنده‌ای معاصر در اسپانیا، رفت و برگشت می‌کند. این کتاب با ترجمه علی‌اکبر فلاحی و از سوی نشر ققنوس منتشر شده است. ترجمه روان و وفادار به متن، امکان همذات‌پنداری با روایت مونترو را برای خواننده فارسی‌زبان فراهم می‌کند.
ماجرای خلق کتاب «رنج ندیدن تو» از زمانی آغاز شد که یک ناشر اسپانیایی از روسا مونترو خواست دفترچه خاطرات ماری کوری، دانشمند برجسته و اولین زنی که موفق به دریافت جایزه نوبل شد و تنها فردی که دو بار این جایزه را در رشته‌های متفاوت دریافت کرده (یکی سال ۱۹۰۳ در فیزیک همراه با پیر کوری و دیگری سال ۱۹۱۱ در شیمی)، را مطالعه کرده و متنی درباره آن بنویسد. این دفترچه، یادداشت‌هایی است که ماری کوری پس از مرگ همسرش، پیر کوری، فیزیکدان و شیمیدان برجسته فرانسوی و همکار علمی او، طی یک سال اول فقدانش نوشته است؛ روزهایی پر از اندوه و در عین حال تلاش برای ادامه دادن و حفظ مسیر علمی و شخصی خود.
روسا مونترو هنگامی که این دفترچه را می‌خواند، عمیقاً تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد، زیرا خودش نیز به تازگی همسرش را از دست داده بود و تجربه‌ای مشابه با سوگ و فقدان ماری کوری را تجربه می‌کرد. این همدردی و همذات‌پنداری نقطه آغاز کتاب شد. آنچه در ابتدا قرار بود تنها مقاله‌ای کوتاه درباره زندگی و افکار ماری کوری باشد، با گذر زمان و شدت تأثیری که بر مونترو گذاشت، به اثری مستقل و پرمحتوا بدل شد.
 
آینه‌ای که رنج‌ها، تلاش‌ها و امیدها را بازتاب می‌دهد
برخلاف تصور اولیه، «رنج ندیدن تو» یک زندگینامه صرف درباره ماری کوری نیست؛ بلکه مونترو با بهره‌گیری از روایت زندگی و خاطرات این دانشمند برجسته، به خود و زندگی شخصی‌اش نیز می‌پردازد. او ماری کوری را مانند آینه‌ای می‌بیند که رنج‌ها، پرسش‌ها، تلاش‌ها و حتی امیدهای او را بازتاب می‌دهد. در عین حال، این اثر به خواننده نشان می‌دهد چگونه یک زن و مرد دانشمند، با تمام چالش‌های علمی، اجتماعی و شخصی، توانسته‌اند در مسیر علم و عشق و زندگی استقامت کنند و نام خود را در تاریخ جاودانه سازند. این ترکیب، اثری آفریده که هم مستند است و هم صمیمی؛ هم به تاریخ علم وفادار است و هم به تجربه انسانی نویسنده. به همین دلیل خواننده با کتابی مواجه می‌شود که ژانرش را نمی‌توان به‌سادگی در دسته مشخصی قرار داد: نه کاملاً زندگینامه، نه صرفاً خودزندگینامه، نه رمان، بلکه آمیزه‌ای از همه اینها است. 
روایت‌های موازی
کتاب «رنج ندیدن تو» به موضوعات متعددی می‌پردازد که هر یک از آنها قابلیت تحلیل و بررسی مستقل دارند و در عین حال در یک بافت منسجم به هم پیوند می‌خورند. محور اول، فقدان و مرگ است؛ مرگ پیر کوری و فقدان همسر روسا مونترو، دو تجربه تلخ و مشترک هستند که به شکلی شگرف به هم گره خورده‌اند. مونترو در مواجهه با این غم‌های عمیق، تلاش می‌کند معنایی برای ادامه دادن زندگی بیابد و نشان دهد چگونه سوگ و فقدان می‌تواند نقطه آغاز تفکر و بازاندیشی درباره زندگی باشد. همزمان، کتاب به زنان و دردهایشان می‌پردازد و زندگی زنان در تاریخ و رنج‌هایی که به دلیل جوامع مردسالار تجربه کرده‌اند را بررسی می‌کند. ماری کوری نمونه برجسته‌ای است که در کنار تحمل دردهای شخصی، با تبعیض‌ها و نابرابری‌های اجتماعی نیز مواجه بوده است و نشان می‌دهد چگونه اراده و استقامت می‌تواند انسان را از دل محدودیت‌ها عبور دهد. جنبه دیگر کتاب به علم و جاه‌طلبی اختصاص دارد؛ دستاوردهای علمی کوری، از کشف رادیوم تا دریافت دو جایزه نوبل، نمایانگر این است که علم می‌تواند نیرویی رهایی‌بخش باشد و در عین حال مسیر دستیابی به آن پُر از رنج و بهای سنگین است. این تجربه علمی، در کتاب مونترو با بُعد انسانی و عاطفی پیوند خورده و نشان می‌دهد تعالی و موفقیت همواره نیازمند تلاش و پایداری است. نهایتاً، ادبیات و رهایی به عنوان بُعدی دیگر مطرح می‌شود؛ مونترو خود به قدرت شفابخش نوشتن باور دارد و نشان می‌دهد ادبیات می‌تواند همچون درمانی روحی عمل کند. «رنج ندیدن تو» نمونه‌ای از این باور است؛ کتابی که تلاش می‌کند از دل درد و فقدان، مسیر رهایی و بازسازی خود را ارائه دهد و خواننده را با تجربه‌ای انسانی، اندوهناک و در عین حال امیدبخش مواجه سازد. جذابیت اصلی کتاب در روایت‌های موازی آن است. در بخش‌هایی، مونترو صدای خودش را با ماری کوری در هم می‌آمیزد. گاه او از زبان کوری سخن می‌گوید و گاه کوری را از دور نظاره می‌کند. این هم‌صدایی سبب می‌شود خواننده نه تنها تاریخ زندگی یک نابغه علمی را بخواند، بلکه از نزدیک با زنی معاصر همدرد شود.به‌عنوان نمونه، وقتی مونترو از روزهای سخت فقدان همسرش سخن می‌گوید، بلافاصله به سطرهایی از دفترچه کوری اشاره می‌کند که از تنهایی عمیق او پس از مرگ «پیر» همسر ماری، می‌نویسد. این تقارن، کتاب را از یک روایت تاریخی صرف فراتر می‌برد. کتاب شامل ۱۹ جستار است که هر یک به موضوع یا مفهومی خاص می‌پردازند. برخی از این فصل‌ها عناوینی شاعرانه و استعاری دارند: «هنر پنهان کردن درد»، «پرنده‌هایی با سینه تپنده»، «پرتوزایی و مربا»، «در ستایش آدم‌های عجیب و غریب»، «خرد کردن زغال‌سنگ با دست خالی» و...
در بخش انتهایی و پیوست کتاب، خاطرات ماری کوری به‌صورت مستقیم آورده شده است. این پیوست فرصتی است برای خواننده تا با نوشتار دست اول دانشمند برجسته آشنا شود و تجربه او از فقدان و ادامه زندگی را خود بخواند. یکی از بخش‌های جالب کتاب، پرداختن به فرهنگ زیبایی و فشارهایی است که بر زنان وارد می‌شود. مونترو با اشاره به تبلیغات آن دوران، نمونه‌هایی از استفاده خطرناک زنان از مواد سمی برای زیبایی را ذکر می‌کند؛ از کربنات سرب برای سفید کردن پوست گرفته تا رژ لب ساخته‌شده از جیوه. او با اشاره به این موارد، نشان می‌دهد چگونه زنان در طول تاریخ قربانی معیارهای تحمیل‌شده زیبایی بوده‌اند. این نگاه انتقادی، کتاب را به اثری فراتر از یک روایت شخصی تبدیل می‌کند؛ اثری که مسائل اجتماعی و تاریخی زنان را نیز به چالش می‌کشد.

رنج ندیدن تو

  نویسنده:  روسا مونترو
  مترجم:  علی‌اکبر فلاحی
  انتشارات:  ققنوس
  تعداد صفحه: ۲۱۶ صفحه
   قیمت:  ۱۹۰۰۰۰ تومان

حرکت روی مرز روزنامه‌نگاری و ادبیات

روسا مونترو ۳ ژانویه ۱۹۵۱ در مادرید و در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. پدرش گاوباز بود و مادرش خانه‌دار. در کودکی به بیماری سل دچار شد و سال‌ها خانه‌نشین بود. همین دوران، آغاز علاقه‌اش به خواندن و نوشتن شد. مونترو بعدها در رشته‌های فلسفه، ادبیات و روزنامه‌نگاری تحصیل کرد و به‌عنوان خبرنگار وارد روزنامه «ال پائیس» شد. او اولین زنی بود که جایزه «مانوئل دل آرکو» را دریافت کرد و سپس در عرصه ادبیات نیز درخشید. رمان‌هایش چون «وقایع‌نگاری دل‌شکستگی/ Crónica del desamor»، «چون یک ملکه با تو رفتار خواهم کرد/ Te trataré como a una reina»، «لرزش/ Temblor» و «دختر آدم‌خوار/ La hija del caníbal» جوایز متعدد ملی و بین‌المللی را نصیبش کردند. در سال ۲۰۰۳، با کتاب «دیوانه خانه/ La loca de la casa» به اوج شهرت رسید؛ اثری که در اسپانیا و ایتالیا تحسین شد. پس از آن نیز کتاب‌های دیگری همچون «داستان پادشاه شفاف/ Historia del rey transparente» نوشت که جوایز بیشتری برایش به همراه آورد. کارنامه مونترو نشان می‌دهد او همواره در مرز میان روزنامه‌نگاری و ادبیات حرکت کرده و توانسته هر دو حوزه را غنی کند. «رنج ندیدن تو» نیز حاصل همین تجربه دوگانه است. یکی از ویژگی‌های برجسته این کتاب آن است که تقریباً هر خواننده‌ای می‌تواند با بخشی از آن همذات‌پنداری کند. چه آنکه عزیزی را از دست داده باشد، چه با دغدغه‌های زنان در تاریخ همدل باشد، چه به دستاوردهای علمی علاقه داشته باشد و چه تنها به دنبال تجربه‌ای ادبی و انسانی باشد. مونترو با نگاهی انسانی و زبان شاعرانه‌اش، کتابی نوشته که احساس می‌شود برای تک‌تک خوانندگان شخصاً نوشته شده است. به قول خودش، این کتاب مانند مجسمه‌ای است که در فرآیند تراشیدن شکل نهایی‌اش روشن می‌شود: گاهی سن آنتون، گاهی مریم مقدس، و در نهایت ترکیبی از هر دو. «رنج ندیدن تو» صرفاً کتابی درباره مرگ یا فقدان نیست؛ بلکه اثری است درباره زندگی، درباره ادامه دادن و درباره قدرت انسان برای ایستادن پس از ویرانی. مونترو نشان می‌دهد چگونه می‌توان در دل اندوه، به معنا، به علم، به عشق و به ادبیات چنگ زد. این کتاب هم مرثیه است و هم ستایش؛ هم غم را به تصویر می‌کشد و هم امید را. به همین دلیل است که برای خواننده امروز، نه‌تنها یک تجربه ادبی، بلکه تجربه‌ای انسانی و عمیق به شمار می‌آید.

ایران آنلاین
انتهای پیام/
دیدگاه ها