نور مقاومت
کتاب جمال روایتهایی از زندگی و رشادتهای شهید ابومهدی المهندس
فرهنگ
121812
کتاب «جمال»؛ نوشته شهلا پناهی درباره مردی است که مقام معظم رهبری او را چنین توصیف کردند: «شهید ابومهدى المهندس(رضوانالله تعالی علیه) مرد نورانی، مرد مؤمن، مرد شجاع که انسان وقتی نگاه میکرد، چهره او مصداق وَبَیض وَجْهِی بِنُورِک بود.
گروه کتاب روزنامه ایران: ابو مهدی المهندس این جوری بود. چهره، چهره نورانی و معنوی و خدایی بود.»نامش جمال بود، اما همه او را با نام جهادیاش، ابومهدی المهندس، میشناختند؛ فرماندهای میانسال و با تجربیات فراوان در میدان نبرد که به خوبی فارسی صحبت میکرد. شهید «جمال جعفر محمدعلی آلابراهیم» پیروز میدانها در مبارزه با داعش و مهندس جنگ در مقابله با تکفیریها بود که پس از شهادتش در کنار حاج قاسم سلیمانی به شهرت بیشتری دست یافت. این فرمانده ارشد عراقی همواره خود را سرباز حاج قاسم میخواند و همین رفاقت عمیق، او را به شخصیتی فراموشنشدنی تبدیل کرد.
شهلا پناهی، با انجام تحقیقات میدانی گسترده درباره شخصیت شامخ این شهید، کلمات را به خدمت گرفته و داستان زندگیاش را روایت کرده است. این کتاب با تصویرسازیهای پرقدرت از دیدار راوی با ابومهدی المهندس در منطقه سبز عراق (الخضراء) آغاز میشود و با لحظات وداع با پیکر این فرمانده در اهواز و تشییع پرشکوه او پایان مییابد. عکسهای سیاه و سفید موجود در کتاب تجسم این روایت را برای خواننده ملموستر میسازد. نویسنده با خروج از فضای تکگویی، تلاش میکند تا داستانی خواندنی و گیرا از زندگی شهید ابومهدی المهندس خلق کند؛ داستانی که به دوران کودکی و نوجوانی او تا زمان شهادتش میپردازد. این کتاب حاصل سه سال تحقیق و پژوهش نویسنده در کشور عراق است که به زبان عربی نیز ترجمه شده است. شهلا پناهی در گفتوگویی گفته: «بودن در عراق یعنی حضور در دل اتفاق. وقتی که کار را به شکل تحقیق میدانی انجام دهید، چون در دل کار هستید، به مستندات بسیار بیشتری دست مییابید.»
در هم آمیختن خون شهدای ایرانی و عراقی
کتاب «جمال» روایت لحظاتی ناب از زندگی مبارزاتی و سالها جهاد فرمانده ارشد جبهه مقاومت اسلامیو سفری به قلب لحظههایی است که با اشک و بغض مردم ایران و عراق در وداع با او رقم خورد. ابومهدی المهندس، قهرمانی که خونش با خون شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و جمعی از یاران ایرانی و عراقی درهم آمیخت تا اسطورهای جاودانه از مقاومت برای ما و مردم منطقه به یادگار بگذارند. در بخشی از این کتاب از قول یکی از راویان میخوانیم: «بعد از ورود به اهواز، باتوجه به طول راه تشییع پیکر شهدا و روشنتر شدن هویتشان (به لحاظ جواب نهایی آزمایش دیانای)، تصمیم گرفتیم پرچم روی تابوتها را مرتبتر کنیم. طاقههای جدید پرچم عراق را باز کردیم و با احترام روی تابوت شهدا کشیدیم. هرچند که ته دلمان اطمینان داشتیم داخل هر کدام خون مجاهدان ایرانی و عراقی به هم آمیخته شده و قطعاً مزار هر کدام از این شهدا زیارتگاه همه شهدای حادثه تروریستی فرودگاه بغداد خواهد بود. بعد، با ماژیک قرمز رنگی روی تکتک تابوتها اسامیشهدا را نوشتیم. به تابوت حاج ابومهدی که رسیدم، زانوهایم توان ایستادن نداشت. روی زمین کنار حاجی نشستم. نفسم بالا نمیآمد. دستم میلرزید. هر کاری میکردم، با دلم کنار نمیآمدم که این لحظهها آخرین لحظههای همراهی من با حاج ابومهدی است. یادآوری روزهایی که، به بهانه شانهزدن، روی موها و محاسن سفید حاجی دست میکشیدم، داشت بخشی از وجودم را ذوب میکرد. زیر لب گفتم: «ألسَلامُ عَلَی الشیبِ الْخَضیبِ، السَّلامُ عَلَی الْخَدِّ التَّریبِ، السَّلام عَلَی الْمُزمّلِ بِالدِّمآءِ» و اشک تمام صورتم را فراگرفته بود.»
راویان این اثر از نزدیکترین همراهان ابومهدی المهندس هستند که از روزهای پرالتهاب مبارزه با داعش و القاعده و در نهایت شهادتش به دستور دونالد ترامپ، رئیسجمهوری وقت آمریکا، در ۱۳ دی ۱۳۹۸ در فرودگاه بینالمللی بغداد به ما میگویند. «سوره مهر» با انتشار این کتاب تلاش میکند تا سیمای آسمانی و روح بزرگ مردی را آشکار سازد که نامش تا ابد با مقاومت و انسانیت گره خورده است. این اثر روایت دلهایی است که در آخرین بدرقه، کنار پیکر حاج ابومهدی المهندس لرزیدند و چشمهایی که دریایی اشک ریختند و با آن شهدا پیمان بستند که راه مقاومت ادامه یابد. بخشهایی از این اثر برگرفته از مستند «سلفی با ابومهدی» است که به تبیین ابعاد انسانی و تاریخی شخصیت او توجه ویژهای دارد؛ مردی که نبردش علیه ظلم، از دوران جوانیاش با رژیم بعث در عراق آغاز شد و صدام حسین او را به اعدام محکوم کرد؛ بنابراین مجبور شد به کویت و در نهایت به ایران سفر کند.
دوستی ریشهدار
شهلا پناهی در این اثر پرده از زندگی بزرگمردی برمیدارد که در کوچههای کودکیاش تا میدانهای نبرد، در سراسر ایران و عراق، رد پایی از مقاومت، ایثار و عشق حک کرده است. او با قلمیشیرین و بیانی روان به توصیف جزئیاتی ریز از صحنهها و مکانهایی میپردازد که ابومهدی المهندس و یاران حشدالشعبی در آن حضور داشتهاند. روایتی پرکشش و مستند از صحنههای مبارزه این فرمانده ارشد جبهه مقاومت همراه با حاجقاسم سلیمانی. در بخشی از این کتاب ابوامتحان از فرماندهان حشدالشعبی درباره گشتزنی در حومه سامرا همراه با حاج قاسم در روزهای مبارزه با تروریستهای داعش میگوید: ««داخل یکی از مقرای پلیس فدرال رفتیم. اونجا من رو میشناختن، اما حاج قاسم رو نمیشناختن. برای همین از من سؤال کردن که چه کسی همراه شماست؟ من قبل از اینکه حاج قاسم رو معرفی کنم، بهشون گفتم فرماندههای نظامیآمریکا هربار قدم گذاشتن تو عراق، به فکر منافع خودشون بودن و برای رسیدن به اهدافشون تا مرز خلع سلاح و تضعیف نیروی نظامیو ارتش عراق رفتن. اما کشوری که هشت سال با ارتش حزب بعث تو جنگ بود، امروز به کمک ما اومده، سلاح و تجهیزات در اختیارمون گذاشته و مستشارای نظامیش رو برای بیرون رفتن از این وضعیت و مقابله با دشمن به عراق فرستاده. البته این رو هم بگم روی صحبت من اون شب بیشتر با کسانی بود که دائم به دنبال اختلاف با ایران بودن. وقتی حاج قاسم رو معرفی کردم، تعجب رو میشد توی چشماشون دید؛ هم تو چشم اونایی که بهواسطه اخبار جبهه مقاومت اسم حاج قاسم رو شنیده بودن و هم اونایی که منظور من رو از حرفام فهمیده بودن. وقتی حاج قاسم از ماشین پیاده شد، همگی دورشون حلقه زدن. من این لحظه رو خیلی دوست داشتم. کمیکه اوضاع آروم شد، به مقر فرماندهی برگشتیم. وارد که شدیم، اولین کسی که به استقبالمون اومد حاج ابومهدی بود و این نشون داد که این چند ساعت که ما برای شناسایی رفتیم، حاجی چقدر چشم به راه و نگران سلامت حاج قاسم بوده. درست مثل دو تا برادر دست همدیگه رو گرفتن و با هم وارد ساختمون شدن. هنوز از راه نرسیده حاج قاسم گفت: «نقشه رو پهن کن.» من سریع نقشه منطقه رو روی زمین پهن کردم و همراه فرماندههایی که اونجا بودن دورش جمع شدیم. حاج ابومهدی درست کنار دست حاج قاسم نشست و همه حواسش به صحبتای حاج قاسم بود. اگر کسی حرفی میزد یا سؤالی میکرد، حاجی از بالای عینک بهش نگاهی میکرد.»
چالشها و موانع نویسنده
شهلا پناهی لادانی متولد سال ۱۳۵۵، از نویسندگانی است که تا کنون ۹ عنوان کتاب در خصوص شهدای مدافع حرم به رشته تحریر درآورده است و چهار مجموعه از این کتابها به عربی ترجمه شده است. او از سال ۹۳ وارد پژوهش و تحقیق و ثبت مستنداتی در رابطه با بحث بحران در سوریه و عراق شد و حاصل تلاشهایش آثاری چون «چمروش»، «همسایه آقا»، «تیهدار»، «ماه کامل» «چشمان یعقوب؛ رضا کارگر برزی (مدافعان حرم ۸)»، «حلب خان طومان پلاک ۲۵» و «رفیق مثل رسول» است.
او با داغ عمیقی که از شهادت فرماندهان بزرگ بر دلش نشست، به نوشتن طرحی جامع برای ثبت زندگی مبارزاتی ابومهدی المهندس پرداخته است. این طرح، نقطه شروعی برای تحقیقی گسترده و جمعآوری اطلاعاتی جامع شد. پناهی در تشریح چالشها و موانعی که برای نوشتن «جمال» با آن مواجه شده در مقدمه کتابش نوشته: «تلاش کردم طرحی جامع برای ایدهام آماده کنم. طرح را کامل کردم و بعد از آشنایی با مدیر مستندنگاری حشدالشعبی، کار تحقیق و مصاحبه کلید خورد. به سبب وسعت فعالیتها و حضور پیدا و پنهان شهید ابومهدی المهندس در عرصههای مختلف و تعامل شهید عزیز با افراد در سطوح بالای نظامیو حکومتی و مدیریتی در عراق و لبنان و ایران، ابعاد کار این کتاب گسترده بود و طی مسیر تحقیق و جمعآوری اطلاعات، در هماهنگی دیدار و برگزاری جلسههای مصاحبه با مسائلی مواجه شدم. به واسطه معرفی یکی از دوستان معاونت شهدا و امور اجتماعی حشدالشعبی و مسئول این معاونت آقای دکتر علی خفاف و همکارانشان برای برونرفت از سکون چند ماهه در مسیر کار به کمکم آمدند و در بخش مهمیاز این طرح تا تکمیل پژوهشها و نگارش و ترجمه کتاب مرا با بزرگواری، پشتیبانی و همراهی کردند.»
پناهی همچنین اشاره کرده که نزدیکترین افراد به شهید ابومهدی المهندس تأکید داشتهاند نام آنها در این کتاب ذکر نشود و هدف اصلی تنها معرفی شخصیت این شهید بزرگوار باشد. به همین دلیل، بخشهای فراوانی از کتاب شامل خاطرات این دوستان است.
از دیگر چالشهای انتشار این اثر عنوانش بوده است که از «ابومهدی المهندس» به «جمال» تغییر یافته است. در واقع «جمال» روایت تأثیرات عمیق ابومهدی و حاجقاسم بر دوستان و همرزمانشان است و خواننده را به درک واقعیتهای جبهه مقاومت و تاریخ معاصر دعوت میکند؛ دعوتی که با توجه به شرایط امروز و فشارهای رژیم صهیونیستی و آمریکا برای به زانو در آوردن ملتهای منطقه تأملبرانگیز است؛ بویژه با یادآوری جنگ دوازده روزه و حمله اخیر به قطر.
جمال
نویسنده: شهلا پناهی
انتشارات: سوره مهر
تعداد صفحات: ۳۸۴ صفحه
قیمت: ۲۹۰۰۰۰ تومان
انتهای پیام/