حسین آجرلو، کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «ایران» مطرح کرد:
تعدیل هوشمندانه؛ راهبرد ایران برای تبدیل تقابل منطقهای به همکاری
سیاست
129423
کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا با اشاره به تفاوتهای گفتمانی میان ایران و کشورهای عربی، تأکید کرد که سیاست منطقهای ایران با حفظ اصول بنیادین، وارد مرحلهای از تعدیل هوشمندانه شده است؛ رویکردی که هدف آن کاهش تنشها و تقویت دیپلماسی در چارچوب حفظ قدرت ملی است.
گروه دیپلماسی_ ایران آنلاین: اختلافات تاریخی ایران با برخی کشورهای منطقه، بیش از هر چیز ریشه در تفاوت گفتمانها دارد. اکنون تهران با بهرهگیری از دیپلماسی فعال و تعدیل حسابشده، در پی بازتعریف مناسبات منطقهای در مسیر همکاری و ثبات است.
دکتر حسین آجرلو، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا با ذکر این موضوع تصریح میکند که این بازتنظیم، نوعی «تعدیل حسابشده» در سیاست خارجی ایران است که نباید با تغییر پارادایم اشتباه گرفته شود؛ حرکت به سمت کاهش تنش با همسایگان، گسترش همکاری با قدرتهای غیرغربی و حفظ توان بازدارندگی در برابر تهدیدات، بدون فاصله گرفتن از اصول بنیادین کشور، الگویی از دیپلماسی هوشمندانه و مدیریت محیط پرتنش منطقهای را پیش روی ایران قرار داده است.
عنوان کردید که ایران در منطقه بر مدیریت تنشها و کاهش تعارضات منطقهای با همسایگان تمرکز کرده است. عمده این تنشها حول چه موضوعاتی شکل گرفته و الگوی مناسب برای مواجهه با آن در دوره کنونی چیست؟
بزرگترین چالش ایران با کشورهای عربی منطقه ریشه در تفاوت گفتمانی دارد. گفتمان جمهوری اسلامی ایران بر پایه اصول اسلامی و استقلالخواهی شکل گرفته، در حالی که برخی کشورهای منطقه بیشتر در پی نظم مبتنی بر منافع قومی، عربی یا وابسته به غرب هستند. این اختلاف گفتمانی از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز بهعنوان یک محور اصلی اختلاف باقی مانده است. موضوع فلسطین نیز یکی از مهمترین نقاط اختلاف است؛ کشورهای عربی عمدتاً رویکرد سیاسی و دودولتی را دنبال میکنند، در حالیکه ایران همچنان از راهحل نهضتی و تکدولتی (مبتنی برانتخابات) حمایت میکند. در کنار این موارد، رقابتهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی و برخی اختلافات دیگر نیز بهصورت طبیعی وجود دارد، اما قوه محرک بخش عمده تنشها در گذشته دخالت بازیگران خارجی از جمله ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بود. اینها تلاش کردند ایران را بهعنوان تهدید اصلی منطقه معرفی و علیه آن اجماعسازی کنند. طی دو سال اخیر اما، این فضا تا حدی تغییر کرده است. ایران و کشورهای منطقه به درک مشترکی رسیدهاند که رقابتهای موجود باید از سطح تقابل به سطح همکاری مدیریتشده منتقل شود؛ الگویی که میتوان آن را «رقابت درعینِ همکاری» نامید.
برخی جریانها به روز رسانی در دکترین سیاست خارجی ایران یا آنچه شما تعدیل خواندید نشانه ضعف میدانند و معتقدند بهبود روابط با منطقه ممکن است از سوی طرف مقابل نیز بهعنوان عقبنشینی تعبیر شود؛ از نگاه شما، این نگرانی تا چه اندازه درست است؟
این نگرش که برخی جریانها تغییر در دکترین سیاست خارجی ایران را بهعنوان ضعف تلقی میکنند، تا حدی ناشی از سوءتفاهم نسبت به مفهوم «تعدیل» است. جمهوری اسلامی ایران نیازی به تغییر کامل پارادایم خود ندارد؛ اصول بنیادین مانند «ایران قوی»، «اسلامیت» و «تمامیت ارضی» ثابت و غیرقابل تغییر هستند و هرگونه تغییر اساسی در آنها میتواند انسجام داخلی و امنیت ملی را تهدید کند.
آنچه امروز ایران دنبال میکند، تعدیل مرحلهای و حسابشده در برخی حوزهها از جمله سیاست خارجی است تا پیامدهای بیرونی منفی و برداشت بهعنوان عقبنشینی را به حداقل برساند. تفاوت این دو در این است که اجرای تعدیل همواره و در هر مقطعی انجام شدنی است اما تغییر پارادایم یک موضوع کاملاً متفاوت است که انجام بیحساب یا هیجانزده آن تبعات جدی برای یک کشور دارد. چه اینکه در شرایط کنونی که وضعیت گذار در نظام بینالملل نیز هست، تغییرات اساسی و یکپارچه در سیاست خارجی از گفتمان تا سختافزار، میتواند هم در داخل کشور به دو قطبی و ناامیدی جامعه منجر شود و هم در عرصه بینالمللی، جایگاه ایران قوی را تضعیف کند. بنابراین، اقدام ایران برای بهبود روابط با کشورهای منطقه نباید در چهارچوب تغییر پارادایم تحلیل شود بلکه مدیریت هوشمندانه تعدیلات در یک بستر امن و تدریجی است که حفظ قدرت و هویت کشور را در پرتو خود قرار داده است.
نهایتاً به طور مصداقی در سیاست منطقهای ایران، چه اقداماتی را میتوان به عنوان تعدیل در نظر گرفت؟
این تعدیلات شامل تقویت دیپلماسی و مدیریت تنشها، حمایت کنترلشده از گروههای مقاومت و حفظ توان بازدارندگی در برابر تهدیدات منطقهای است. استفاده از ابزارهای دیپلماسی و افزایش سفرهای منطقهای و گفتوگوهای مستقیم، تعارضات تاریخی و طبیعی با همسایگان را کاهش خواهد داد. حتی در موارد مرتبط با همکاری با گروههای مقاومت، ایران مدت هاست تلاش میکند حمایت خود را در چهارچوب قوانین داخلی آن کشورها و با رعایت حاکمیت ملی اعمال کند بدون آنکه باعث تنش داخلی یا تضعیف دولتهای مرکزی شود.
در عرصه تقابل با رژیم صهیونیستی نیز محدود به حوزه نظامی و امنیتی نباید شد و با اجماعسازی در سطح منطقه و افزایش فعالیتهای دیپلماتیک منطقهای، گفتمان نزدیکتری را شکل داد و از ابزارهای سیاسی رسانهای و حقوقی نیز بیشتر بهره برد. نکته مهم آنکه هدف از این رویکرد نیز حفظ قدرت بازدارندگی و توان دفاعی ایران است که همزمان با توسعه راهکارهای غیرنظامی انجام میشود.
متن کامل این گفتگو را اینجا بخوانید.
انتهای پیام/