ابزار داریم اما توانایی استفاده نداریم
مجید عباسپور، کارشناس حوزه آب در یادداشتی نوشت: مدیریت دو رکن اصلی دارد که شامل ابزار و توانمندی استفاده از آن ابزار است. برنامهها و راهکارهای فنی لازم (مانند آبخیزداری، مدیریت الگوی کشت، صرفهجویی و توجه به آب مجازی) سالهاست در اسناد بالادستی و صحبتهای کارشناسی وجود داشته است. در حال حاضر مشکل فقدان مطلق ابزار نیست بلکه عدم اجرای همین برنامههای نسبتاً درست است.
گروه اقتصادی: در واقع تغییرات آب و هوایی، خشکسالیهای دورهای و اقدامات نادرست در حوزه آب سه عامل کلیدی منشأ بحران آب است. اما نکته هشداردهنده اینجاست که هنوز در سطوح بالای سیاستگذاری کشور، افرادی هستند که به تأثیرات تغییرات اقلیمی باور ندارند. این ناباوری، مانند سدی در برابر هر برنامه انطباقی منطقی عمل میکند. زیرا زمانی که مدیر ارشد مشکل را به رسمیت نشناسد طبیعی است که برنامههای مقابله با آن اجرایی نشود. به نظر من برای سنجش صلاحیت مدیران، معیاری ساده و عمیق وجود دارد که من آن را پنج «ت» نام نهادهام که شامل تدین و تقوا، تجربه، تخصص و توانمندی میشود. اگر فردی فاقد سه مورد آخر (تخصص، تجربه و توانمندی) باشد، پذیرش مسئولیت از سوی او، خود نشانهای بر فقدان دو مورد اول (تعهد و تقوای مسئولیتپذیری) است. به عبارت دیگر، گماردن فرد غیرمتخصص و بیتجربه به پستهای حساس، تنها بر دامنه مشکلات میافزاید. راه حل اساسی برای خروج از این بحران در یافتن فرمولهای جادویی جدید نیست بلکه در اجرای درست و قاطع همان برنامههای تدوین شده گذشته است. به طور مثال چرا باید در شرایط بیآبی کشور باغهای انگور اطراف دریاچه ارومیه به باغ سیب تبدیل شود و یا صادرات هندوانه به کشورهای حاشیه خلیج فارس با وجود بحران بیآبی رخ دهد. در واقع چنین اقداماتی منجر به صادرات آب مجازی و تخلیه آبخوانهای کشور میشود که همگی تصمیماتی ضد علم و توسعه پایدار بوده که تحت مدیریت ناکارآمد رخ دادهاند.
بحران آب امروز تنها آزمونی برای منابع آبی کشور نیست بلکه آزمونی بزرگ برای کیفیت مدیریت و حکمرانی نیز محسوب میشود. بحرانی که با تغییر اقلیم تشدید شده اما با برنامهریزی نادرست، بیتوجهی به هشدارهای علمی، و سپردن کار به غیر اهل، به نقطه انفجار رسیده است.
انتهای پیام/