مهندسی فرهنگی خطرناک

ورزش

136121
مهندسی فرهنگی خطرناک

رضا شجیع- پژوهشگر و جامعه‌شناس ورزشی در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: در جامعه‌شناسی انتقادی ورزش، فوتبال نه صرفاً یک بازی، بلکه میدان قدرت تلقی می‌شود؛ میدانی که در آن معنا، هویت و هنجارها به‌طور مداوم بازتولید یا به چالش کشیده می‌شوند. پی‌یر بوردیو از ورزش به‌عنوان بخشی از میدان‌های نمادین یاد می‌کند که در آن، قدرت نه از طریق اجبار، بلکه از مسیر مشروعیت فرهنگی اعمال می‌شود. بر این اساس، هیچ کنش نمادینی در رویدادهای بزرگی مانند جام جهانی، بی‌هدف یا خنثی نیست.

ایران آنلاین: انتخاب رژه همجنس‌گرایان در حاشیه بازی ایران و مصر را باید دقیقاً در همین چهارچوب تحلیل کرد. این تصمیم، نه یک ابتکار تصادفی فرهنگی، بلکه نمونه‌ای روشن از سیاست هویتی در میدان ورزش جهانی است. سیاست هویتی، زمانی رخ می‌دهد که مطالبات فرهنگی و هویتی جایگزین یا مسلط بر منازعات اقتصادی و ساختاری می‌شوند. این در حالی است که فوتبال، به دلیل ضریب نفوذ بالا و سرمایه عاطفی عظیم، به بستری ایده‌آل برای چنین سیاستی تبدیل شده است.
از منظر جامعه‌شناسی انتقادی، اولین هدف این‌گونه کنش‌ها «عادی‌سازی» است. آنچه در فضای سیاسی یا حقوقی با مقاومت روبه‌روست، در میدان فرهنگ عامه و ورزش، به‌تدریج عادی می‌شود. مطالعات فرهنگی نشان می‌دهند که تکرار نمادها در بسترهای محبوب، بیش از هر قانون یا بیانیه رسمی، در تغییر ادراک جمعی مؤثر است. در این معنا، رژه همجنس‌گرایان، کنشی هدفمند و برنامه‌ریزی شده برای جابه‌جایی مرزهای هنجاری در سطح جهانی است.
دومین هدف، «دیگرسازی» است. ادوارد سعید نشان می‌دهد که چگونه غرب، از طریق بازنمایی فرهنگی، «دیگری» را نه فقط متفاوت، بلکه عقب‌مانده و نیازمند اصلاح معرفی می‌کند. 
قرار دادن نمادهای حساس هویتی در برابر تیم‌هایی با هویت اسلامی، آنها را ناخواسته در موقعیت دفاعی قرار می‌دهد.
 واکنش منفی، به‌سرعت به‌عنوان نشانه‌ای از عدم مدارا بازنمایی می‌شود، بی‌آنکه زمینه‌های تاریخی، دینی و اجتماعی این جوامع مورد توجه قرار گیرد. این یک سازوکار کلاسیک قدرت نمادین است.
سومین لایه، کارکرد «انحراف توجه» است. جامعه‌شناسان انتقادی در ورزش بارها تأکید کرده‌اند که برجسته‌سازی منازعات فرهنگی، می‌تواند توجه افکار عمومی را از مسائل ساختاری‌تر منحرف کند. تمرکز رسانه‌ای بر موضوعات هویتی پرتنش، در عمل میدان بحث را از مسائل بنیادی‌تری که آمریکا، فیفا و جام جهانی با آنها مواجه هستند، دور می‌کند.
واکنش‌ها به این اقدام نیز خود بخشی از بازی قدرت‌ است . رسانه‌های جریان اصلی غرب، این واکنش‌ها را عمدتاً در قالب دوگانه ساده «پیشرفت- عقب‌ماندگی» صورت‌بندی می‌کنند؛ دوگانه‌ای که به گفته بوردیو، ابزار ساده‌سازی و سلطه نمادین است.
در نهایت، مسأله اصلی حق ایران و مصر برای مصون ماندن ورزش از مهندسی فرهنگی یک‌سویه است. فوتبال زمانی می‌تواند زبان مشترک ملت‌ها باقی بماند که به میدان تحمیل نمادها و ارزش‌های خاص تقلیل نیابد. 
آنچه مسلم است، هرگاه ورزش به ابزار سیاست هویتی تبدیل شود، نه‌تنها از کارکرد وحدت‌بخش خود تهی می‌شود، بلکه به عاملی برای تعمیق شکاف‌های فرهنگی و بی‌اعتمادی جهانی بدل خواهد شد.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار ورزش