وحدت میدان‌ها؛ سیاست کارآمد مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی

محمد بیات

محمد بیات

بین‌الملل

58628
وحدت میدان‌ها؛ سیاست کارآمد مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی

محمد بیات

گروه بین الملل ایران آنلاین- تنها ساعاتی پس از حمله هفتم اکتبر گروه‌های مقاومت در لبنان، یمن، سوریه و عراق تصمیم گرفتند تا براساس راهبرد «وحدت میدان‌ها» منافع رژیم صهیونیستی و آمریکا را در سراسر منطقه هدف قرار دهند. در این استراتژی گروه‌های مقاومت فلسطینی لایه نخست، حزب الله لبنان و انصارالله یمن در لایه دوم و گروه‌های مقاومت در عراق- سوریه در لایه سوم قرار دارند. با توجه به دامنه تجاوز همه جانبه ارتش اسرائیل به غزه شاید اگر اقدامات بازدارنده مقاومت نبود این احتمال وجود داشت که تل‌آویو بیش از پیش دست به کشتار مردم غزه و حتی آتش جنگ را به سایر نقاط مطقه؛ به ویژه جبهه شمالی بکشاند. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به بررسی ابعاد مختلف راهبرد وحدت میدان‌ها در شش ماه اخیر بپردازیم. 

در گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا تحت عنوان «سالنامه ارزیابی تهدیدات» بخش ویژه‌ای برای بررسی تهدیدات ایران و محور مقاومت اختصاص داده شده است. در فرازی از این طرح آمده است که ایران با آنکه نقشی در روند برنامه‎ریزی و اجرای عملیات طوفان الاقصی نداشته اما تهران پس از حمله هفتم اکتبر به گروه‌های عضو محور مقاومت توصیه کرده است تا برای تقویت توان بازدارندگی و چانه زنی مقاومت در پای میز مذاکرات سیاسی منافع رژیم صهیونیستی و سنتکام را از شرق عربی تا دریای سرخ هدف قرار دهند. این سیاست تا آنجا موفق بوده است که توانسته ارتش آمریکا و کشورهای اروپایی را در شمال اقیانوس هند دچار وضعیت «آشفتگی» و «ناکارآمدی» کند. به عنوان نمونه نیروی دریایی- هوایی آمریکا در سه ماه اخیر نتوانستند عملیات نظامی مقاومت یمن را متوقف کرده و امنیت را به دریای سرخ بازگردانند.

پس از نوار غزه و کرانه باختری، نخستین خط مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی را مقاومت لبنان و یمن در جبهه‌های شمالی و جنوبی تشکیل می‌دهند. تنها دقایقی پس از حمله هفتم اکتبر، حزب الله لبنان براساس مصالح لبنان و گروه‌های مقاومت در غزه تصمیم گرفت تا وارد درگیری هدفمند با اسرائیل شود. حزب الله در این مسیر با وجود تقدیم کردن بیش از ۲۵۰ رزمنده در راه قدس و تهدیدات روز افزون فرماندهان صهیونیست مبنی بر آغاز حمله زمینی به جنوب لبنان اما حمایت از غزه را ترک نگفته است. در چند هفته اخیر ارتش رژیم با هدف قرار نقاطی غیرمعمول همچون صیدا و بلعبک، حذف فیزیکی فرماندهان میدانی مقاومت و در نهایت کشتار غیرنظامیان سعی داشته است تا بر روی مذاکرات صلح، با میانجی‌گری هوخشتاین تاثیر گذاشته و مقاومت را مجبور به انتخاب گزینه‌های سخت کند. ارزیابی‌های امنیتی حاکی از آن است که ارتش اسرائیل با استقرار انواع سامانه‌های آفندی- پدافندی در نزدیکی مرز لبنان در سودای آغاز ماجراجویی جدید در منطقه است. با وجود تمایل نتانیاهو برای آغاز بحران جدید در منطقه اما باید منتظر ماند و دید که آیا مذاکرات صلح به نتیجه خواهد رسید یا خیر؟ 

دیگر صحنه رویارویی میان مقاومت و سنتکام را می‌توان محدوده کانال سوئز تا جنوب خلیج عدن دانست. در هفته‌های ابتدایی جنگ غزه، مقاومت یمن از طریق حملات ترکیبی به بندر ایلات زمینه توقف فعالیت در جنوبی‌ترین بندر اسرائیل را فراهم آورد.

انصارالله یمن سپس از نوزدهم نوامبر اعلام کرد تا زمانی که کشتار غیرنظامیان و محاصره غیرانسانی مردم غزه ادامه داشته باشد، خطوط کشتی‌رانی وابسته به بنادر اسرائیل در محدوده دریای سرخ را هدف قرار خواهد داد. سلسله حملات ارتش ملی یمن تاکنون سبب شده است تا شرکت‌های بزرگ کشتی‌رانی مانند «مرسک» و «مدیترانه» دست از مسیر سنتی سوئز- باب المندب شسته و مسیر طولانی‌تر (۳۴ روز) دماغه امیدنیک را انتخاب کردند. این موضوع موجب آن شده تا ۱۲ درصد تجارت جهانی تحت تاثیر قرار گرفته و کمپانی‌های بزرگ چندملیتی دچار آسیب‌های جدی شوند. در واکنش به این روند ایالات متحده آمریکا از تشکیل ائتلاف دریایی «نگهبانان رفاه» با حضور بیش از ۱۰ کشور با هدف ایجاد مسیر امن دریایی خبر داد. پس از شکست این طرح واشنگتن- توکیو با ارائه و سپس تصویب قطعنامه ۲۷۲۲ در شورای امنیت سازمان ملل عملیات نظامی مشترک با نیروی هوایی انگلیس علیه اهداف راهبردی در نقاط مختلف یمن را آغاز کرد. اکنون با گذشت قریب به دو ماه از تجاوز آشکار به یمن به نظر می‌رسد هنوز غربی‌ها موفق نشدند توان موشکی- پهپادی مقاومت یمن را از بین ببرند یا صنعا را مجبور به پذیرش شروط خود کنند. 

حوزه شرق عربی یا منطقه شامات صحنه حملات پی در پی مقاومت عراق و سوریه علیه منافع سنتکام بوده است. به گزازش فاکس نیوز تاکنون قریب به ۲۰۰ حمله از سوی گروه‌های مقاومت علیه پایگاه‌ها، انبارها و نیروهای وابسته به ارتش آمریکا ترتیب داده شده است. شاید یکی از مهم‌ترین حملات به منافع سنتکام در منطقه، حمله پهپادی مقاومت عراق به نزدیکی خط مرزی سوریه- اردن در «برج ۲۲» بوده که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی شده است. در واکنش به این حمله آمریکایی ضمن ترور دو تن از فرماندهان عالی رتبه کتائب حزب الله، برخی پایگاه‌های منتسب به مقاومت را در مرز مشترک عراق- سوریه هدف حمله هوایی قرار دادند. با توجه به عدم علاقه نهران- واشنگتن برای ایجاد میدان تنش غیرضروری در منطقه به نظر می‌رسد فعلا دو طرف بر سر کاهش سطح تنش‌ها به توافق رسیده و جلوگیری از صدور بحران به سایر نقاط منطقه هستند. این در حالی است که کابینه اضطرار ملی اسرائیل تحت هدایت نتانیاهو به دلیل عدم اقبال عمومی در نظرسنجی‌ها به دنبال ایجاد بحران جدید در منطقه با هدف فرار از مرگ سیاسی است.  

تجربه یکصدسال اخیر خاورمیانه این درس را برای مقاومت دارد که اگر اعضای این شبکه سطح هشیاری خود در برابر قدرت‌های فرامنطقه‌ای را کاهش داده و تن به سیاست سازش در برابر دولت‌های توسعه طلب دهند، آنگاه باید خود را آماده سرنوشت انور سادات، معمر قذافی، صدام حسین، حسنی مبارک و ... کنند. در وضعیت آشوب ناک منطقه غرب آسیا، گروه‌های مقاومت برای آنکه بتوانند جلوی لشگرکشی مجدد آمریکا به منطقه را بگیرند باید بتوانند سطحی از بازداندگی بالا را در برابر واشنگتن و پادگان نظامی آن یعنی رژیم صهیونیستی به نمایش بگذارند. برهمین اساس سیاست «وحدت میدان‌ها» می‌تواند به ایجاد موازنه میان محور مقاومت و قدرت‌های غربی کمک شایانی کرده و در نهایت به افزایش ثبات و امنیت در غرب آسیا کمک کند.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار بین‌الملل