«ایران آنلاین» گزارش می دهد؛
چرایی سکوت «زن، زندگی، آزادی» در مساله فلسطین؛ معیارهای دوگانه یا فرمایشی!
سیاست
60526
به تازگی آذر ماجدی، از اپوزیسیون خارج از کشور، حملات صریحی نسبت به جریان موسوم به ”زن، زندگی، آزادی” کرده و آنها را متهم به معیارهای دوگانه نسبت به مساله فلسطین کرده است. اکنون که اخبار اعمال شنیع سربازان صهیونیست در بیمارستان شفا وجدان افکار عمومی جهان (مردم نه سیاستمداران) را لرزاند، دیگر جای کتمانی باقی نمی ماند که معیارها و رویکردهای جنبش ”زن، زندگی، آزادی” نه تنها دوگانه که فرمایشی است!
گروه سیاسی ایران آنلاین: به تازگی آذر ماجدی، از اپوزیسیون خارج از کشور، حملات صریحی نسبت به جریان موسوم به "زن، زندگی، آزادی" کرده و آنها را متهم به معیارهای دوگانه نسبت به مساله فلسطین کرده است. ماجدی گفته: "عملا این جریان در مقابل فجایع فلسطین سکوت کرده است. وقتی از آنها جویا شدیم، یک عده پاسخ دادند و عده ای حتی جواب ما را ندادند. چون از نهادهای غربی مثل بنیاد سوروس پول می گیرند و این بنیاد به بسیاری از جنبش های سکولار زنان در منطقه پول می دهد."
اعتراض ماجدی را باید اعتراف بخشی از جریان اپوزیسیون خارج از کشور بدانیم که تا همین یکسال پیش، همنوا با هم، تمام مشکلات زمین و زمان را به گردن نظام اسلامی می انداختند و از ظلم هایی که به زعم آنها به زنان شده بود چنان شکوه می کردند که گویی در تاریخ بشریت بی نظیر است.
همین آذر ماجدی تا چند ماه پیش "جنبش آزادی زن" در ایران را یکی از اصلی ترین و اساسی ترین خیزش ها علیه نظام اسلامی خوانده بود اما حالا چه شده که فردی چون او نیز نسبت به نیات جریان "زن، زندگی، آزادی" دهان به اعتراض می گشاید؟
پاسخ این سوال در متن و ماهیت این جریان نهفته است. در همان موضوعی که ماجدی هم به آن اشاره کرده است؛ در پول ها و کمک های مالی نهادهای غربی به اپوزیسیون ریاکاری که از چند سال پیش پروژه فشار روانی به جامعه ایران را در پیش گرفتند و بذر افکار منفی را در ذهنیت بخشی از افراد جامعه پاشیدند. این بذر مرتب از سوی رسانه های معاند آبیاری شد و نهایتا به بهانه مرگ مهسا امینی، زمان درو کردن محصول خشم، مثل گیسوانی که مقابل دوربین ها قیچی می شد، فرا رسید!
اما اکنون که هزاران زن و کودک در باریکه ای به وسعت نیمی از شهر تهران با تراکم جمعیتی بسیار بالا به خاک و خون کشیده می شوند، "ریا کاری" که از ارکان اصلی جنبش "زن، زندگی، آزادی" است به دوستان سابق شان مثل آذر ماجدی نیز اثبات شده است. اکنون که اخبار اعمال شنیع سربازان صهیونیست در بیمارستان شفا وجدان افکار عمومی جهان (مردم نه سیاستمداران) را لرزاند، دیگر جای کتمانی باقی نمی ماند که معیارها و رویکردهای جنبش "زن، زندگی، آزادی" نه تنها دوگانه که فرمایشی است!
بنیاد سوروس که آذر ماجدی در صحبت هایش به آن اشاره کرد، کارفرمای جنبش هایی بود که چند سال پیش انقلاب های رنگی را در جمهوری های استقلال یافته شوروی سابق، دنبال می کردند. در آن جمهوری ها اگرچه بحث حجاب یا حقوق زنان مطرح نبود، منافع دولت های غربی که مطرح بود! در اصل برای سوروس و نهادهایی مثل آن، آنجا و اینجا (کشورمان ایران) تنها چیزی که مهم است، اهداف نامشروعی است که صهیونیسم جهانی دنبال می کند.
راستی چه فرقی بین جنس زن در ایران و فلسطین وجود دارد که اینجا فوت یک دختر جوان دستاویز آشوب هایی چند ماهه می شود، اما در غزه که هزاران زن و دختر به فجیع ترین شکل کشته می شوند و ده ها تن دیگر با شنیع ترین اعمال هتک حرمت می شوند، صدایی از مدعیان زن و آزادی شنیده نمی شود.
هرچند برای اثبات ریاکاری چنین جنبش هایی نیاز به رجوع به پرونده پررنج فلسطینی ها در نوار غزه نیست، اما باید این روزها را خوب به خاطر بسپاریم. روزهایی که چهره عریان دموکراسی غربی همچون فضاحت دروغ های جنبش "زن، زندگی، آزادی" با هر رگبار مسلسل سربازان صهیونیست از هم می پاشد، باید به خاطر داشته باشیم که برای آنها نه زن، نه آزادی و نه حتی زندگی ابنان بشر ذره ای ارزش ندارد.
انتهای پیام/