
تهران مخوف
کتاب «تهران مخوف» به قلم آقای مرتضی مشفقکاشانی. این رمان نمایانگر تضادهایی بود که جامعه پسامشروطه با آن روبهرو شده بود و نوعی رهاشدگی جامعه از هنجارهای زماناش را تصویر میکرد.
یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی توسعه کشورها میزان اهمیتی است که به زنان در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داده میشود. لزوم حضور زنان برای تحقق و تسریع فرآیند توسعه در این بسترها برهیچکس پوشیده نیست. در این میان نوآوری و جسارت، محور موفقیتهای اقتصادی شناخته شده است. زنان کارآفرین ایرانی با داشتن ویژگیهایی همچون توفیقطلبی، استقلالطلبی و انعطافپذیری با تقویت تواناییهای خود از طریق ارتقای تحصیلات، تجربه و مهارتها توانستند تا حد زیادی نگرش جامعه را نسبت به تواناییهای خود تغییر دهند. یکی از نمونههای آن دختری جوان و پرانرژی است که با ارادهای استوار و عشق به هنر، توانسته است تحولی شگرف در بازار فرش دستباف ایرانی بهوجود آورد. او با صدور شناسنامه برای هر فرش دستباف، اصالت و کیفیت محصولات را تضمین کرده و با این کار، اطمینان مشتریان را جلب کرده است. با اینکه تولیدکننده یا بافنده نیست، با ایجاد فرصتهای شغلی برای چندین نفر، در رونق اقتصادی جامعه نقش بسزایی داشته است. خلاقیت و نبوغ او نهتنها باعث افزایش فروش و صادرات فرشهای دستباف شده، بلکه او را به نمادی از قدرت و پایداری تبدیل کرده که الهامبخش بسیاری از جوانان و علاقهمندان به هنر شده است.
چینهای پیشانیاش نشان از گذر روزگار پرفراز و نشیب هفت شهر هنر و عشق است. لب به سخن که میگشاید، از فحوای کلامش میتوان فهمید بیش از نیمی از عمرش را با هنر زیسته و از آن صیانت کرده و حال امروز نگران از میراثی است که مبادا به درستی به اهلش سپرده نشود! سخن از استاد اکبر زنجانپور است؛ بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون و کارگردان و بازیگر تئاتر.
دکتر زهرا بهروزآذر، معاون رئیسجمهوری در امور زنان و خانواده میگوید: «لایحه منع خشونت علیه زنان در دستور کار مجلس قرار گرفته و در نام این لایحه، واژههایی مانند سوء رفتار وجود دارد. تلاش ما این است که روح قانون اساسی پیگیری شود و در این قانون تجلی یابد.» با او به گفتوگو در خصوص این مسأله مهم نشستیم.
محمد ستاری فر همه رازهای سند چشم انداز را در سینه اش دارد. رئیس سازمان برنامه در سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۳ مبدع و طراح سند چشم انداز است. او بود که به این فکر رسید که ایران برای پیشرفت به انتظام در حکمرانی نیاز دارد، او بود که به این فکر رسید که ایران برای حرکت پیش رویش به نقشه راه نیاز دارد، او بود که به این فکر رسید که نفت باید خرج توسعه شود، نه خرج یومیه دولت. همه این آرزوها برای ایرانی بهتر در سند چشم انداز آمد. در این گفت و گو می توانید ببینید که رسیدن به این سند چه راه درازی بود و چه دشواری هایی طی شد. هم در این گفت و گو خواهید دریافت که چطور این سند که با عبور از همه مجاری قانونی کشور تصویب شده بود، در یک جدال و رو کم کنی سیاسی، درست پس از تولدش به محاق رفت. و آنچه به محاق رفت فقط یک سند توسعهای نبود، آرزوهای محمد ستاری فر و آرزوهای ایرانیانی بود که بودند و آمدند و می آیند. متن پیش رو در برگیرنده رازهای این سند است، راز تولدش و راز مرگش و این رازها از زبان کسی است که این چشم انداز را پرورد و خود مرگ آن را هم به نظاره نشست و آن، خود نظاره کردن پایان توسعه ایران هم بود. در متن پیش رو یک کلمه کمتر آمده است، اما همه گفت و گو حول همین یک کلمه می گردد. از لابلای صحبتهای محمد ستاری فر، جز همین یک کلمه چیز دیگری نیست و هرچه او کرد و نشد که بشود، برای همین یک کلمه بود: ایران.
«مردم در صورتی تابآوری و مقاومت نشان میدهند که اطمینان پیدا کنند راهبرد کشور توسعه، رفع تحریم و خروج از بحران هاست.» گزارهای مستتر در مأموریت مهم دولت چهاردهم که البته مجموعهای از رویدادها همچون بالاگرفتن بحران دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن و افزوده شدن بر ابعاد سیاست موسوم به فشار حداکثری «دونالد ترامپ» بر پیچیدگیهای این مأموریت افزوده است. درباره امکانها و چگونگیهای این مأموریت با مهدی سنایی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور گفتوگو کردیم. کسی که با آغاز دولت چهاردهم این مسئولیت را تحویل گرفت اما پیش از آن در حضور چندین سالهاش به عنوان سفیر ایران در روسیه نشان داد که تا چه حد بر مسائل و پیچیدگیهای حاکم بر مناسبات منطقه تسلط دارد. سنایی در گفتوگوی پیش رو از اهمیت حل و فصل زودهنگام پرونده هستهای گفت و نقش میانجیگرانه روسیه را در روندهای شکل گرفته جاری مورد تأکید قرار داد؛ او تصریح کرد که روابط ایران با روسیه به شکلی است که امکان ارائه چنین ابتکاراتی را میدهد. با هم این گفتوگو را میخوانیم.
عبدالکریم حسین زاده که برای سه دوره در مجالس نهم، دهم و دوازدهم نمایندگی مردم زادگاهش نقده و شهرهای اشنویه، محمدیار و نالوس را بر عهده داشته حالا به عنوان تنها عضو اهل سنت و کرد کابینه چهاردهم، معاونت رئیسجمهوری در امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور را برعهده دارد.
یکی از موضوعاتی که به عنوان آسیبی جدی در کشور باید به آن پرداخته شود، قتل از نوع خانوادگی یا ناموسی است چرا که بر اساس آخرین آمارهای موجود در ۶ ماهه اول سال ۱۴۰۳ دستکم ۷۸ زن و دختر در شهرهای مختلف ایران به قتل رسیدهاند.
انفجار معدن زغالسنگ طبس یکی پر تلفاتترین حوادث مربوط به معادن در ایران بود که در ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ در یکی از کارگاههای شرکت زغالسنگ معدنجوی طبس رخ داد.
همیشه نباید پایتخت را به دود و ترافیک شناخت. پایتخت، گاهی ممکن است یک باغ کوچک هنری باشد که به آموزش و کارآفرینی ختم میشود.
شاید اگر تا یکی، دو دهه قبل کارآفرینی زنان به عنوان یک عامل کلیدی در توسعه پایدار اجتماعی چندان متداول نبود، اما با ارتقای توانمندیها و ظرفیتهای بالای آنان در حوزههای مختلف کسبوکار، تأثیر مثبتشان بر توسعه پایدار اجتماعی و اشتغالزایی در جامعه نمایان شد.
زنان نیمه پنهان و آشکار جامعه ایرانیاند. با این حال ضرورت نهادی دولتی برای رصد مطالبات و چالشها و برنامهریزی ویژه در حوزه زنان اولین بار در آغاز دهه ۱۳۷۰ احساس شد.
یکی از اتفاقات عجیب سال ۱۴۰۳ در دنیای فناوری را میتوان ظهور بازی «همستر کامبت» دانست؛ یک بازی تلگرامی که با رویافروشی، ماهها تعداد زیادی از کاربران جهان را با خود همراه کرد، اما با اعلام قیمت هر واحد توکن همستر کامبت در ۵ مهرماه و تقسیم توکنها و لیست شدن آنها به صورت رسمی در صرافیهای معتبر، در نهایت پول چندانی نصیب کاربران نشد و این رویا فروریخت.
فرقی نمیکند نامشان چیست و در کجا زندگی میکنند. غزل، رومینا، فاطمه و ... یکی را برادرش کشته، یکی را پدر، یکی را همسر و گاهی پسر عمو، یکی در شمال زندگی میکرده و یکی در جنوب، غرب یا شرق.
وزارت ورزش در قریب به اتفاق دولتها غریب است. فرزند ناخواسته است. حساسیت وزارتخانههای سیاسی و اقتصادی برای رؤسایجمهوری و مجلس و نهادهای بالادستی چنان زیاد است که جایی مثل وزارت ورزش معمولاً به حاشیه میرود و همان جا هم میماند.
مصاحبه با دکتر فرشید رضایی مدیر دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت در مورد پشه آئدس و بیماری منتقله از آن.
بر خلاف برخی همفکرانش که این روزها نسبت به موفقیت ایده وفاق تردیدهایی دارند، همچنان طرفدار و نسبت به فرجامش خوشبین است. این خوشبینی البته به دور از واقعبینی نیست و لذا توصیههای مشخصی هم به رئیسجمهوری برای تضمین بیشتر موفقیت ایده وفاق میدهد. بهزاد نبوی، چهره برجسته جریان اصلاحطلب، با استناد به دههها فعالیت سیاسی در قامت عضو هیأت دولت، نماینده مجلس، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رئیس جبهه اصلاحات، تأکید دارد، ترویج این ایده که دولتها و مجلسها نقش مؤثری در تحولات کشور ندارند زمینهساز مأیوس شدن مردم از نقشآفرینی مؤثر میداند و مخالفت خود با این نظر را صریح اعلام میکند. نبوی ایده وفاق را ایدهای برای ایران و منافع ملی میداند و به همه کسانی که دغدغه ایران و حل مشکلات مردم را دارند، توصیه میکند با ایده وفاق یا به تعبیر خودش«ائتلاف ملی» همراهی کنند.
وزیر کشور دولت اول محمود احمدینژاد، رئیس اسبق سازمان بازرسی کل کشور و وزیر دادگستری دولت اول حسن روحانی، تنها بخشی از کارنامه کاری مصطفی پورمحمدی است. او که این روزها بر صندلی ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی تکیه زده و همزمان دبیر جامعه روحانیت مبارز نیز هست، در گفتوگو با «ایران»، خیلی امیدوارانه صحبت میکند. از وضع موجود با خبر است و انتقاد هم دارد اما معتقد است که میتوان کشور را از این وضعیت نجات داد.
انتخابات ریاست جمهوری که سه سال قبل باعث دوری سیدعباس عراقچی از تیم هستهای شده بود، در تابستان داغ ۱۴۰۳ دوربرگردانی برای بازگشت قدرتمندتر او بود؛ زمانی که مطابق پیشبینیها به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شد و بعد از رأی اعتماد قاطع مجلس در کسوت وزیر جانشین حسین امیرعبداللهیان شد. عراقچی یکی از مذاکرهکنندگان هستهای ایران در دولت حسن روحانی بود که در ماههای پایانی دولت او هدایت مذاکرات ایران با گروه ۱+۴ برای احیای برجام را در وین برعهده گرفت. آن هم در زمانی که از یک سو خروج دونالد ترامپ از «برجام» و بازگشت تحریمها در چهارچوب «کمپین فشار حداکثری» زمین مذاکره را ناهموار و نابرابرتر کرد و از سوی دیگر مذاکره بر سر احیا یا تداوم توافقی بود که عراقچی در مسیر تحقق آن تجربهای گرانقدر اندوخته بود. این دیپلمات کارآزموده درحالی کلید پرونده مذاکرات احیای برجام را تحویل دولت سیزدهم داد که هرچند کار توافق را به ایستگاه پایانی رسانده بود اما با چرخش مواضعی که جایگزینش از خود نشان داد، معلوم شد قرار نبود برجام در ریل قرار گیرد.
پیشبینیهای مختلفی درباره وضعیت همکاری ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و توانایی این نهاد در سامان بخشیدن به وضعیت درهم پیچیدهای که در شورای حکام نسبت به تهران پدیدار شده است، مطرح میشود؛ گمانههایی که اغلب فضای چندان مطلوبی را تصویر نمیکنند و بر این نگرانی ناظران سیاسی دامن میزنند که ناتوانی «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس سبب تقویت تندرویها در این نهاد نظارتی شده و راه رفته را به عقب بازگردانده است.
اگر سه مسأله «ناترازی»، «روابط خارجی» و «تنشهای اجتماعی» را به عنوان ابربحرانهای پیش روی اقتصاد ایران در نظر بگیریم، سؤال این است که با توجه به پیچیدگی و انباشت چالشها در این سه حوزه، کدام یک باید در اولویت باشد؟ مسعود نیلی، اقتصاددانی که تجربه حضور در دولت حسن روحانی را دارد و هماکنون در دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تدریس است، مرداد ماه ۱۴۰۳ در نشستی تلاش کرد با دو اولویت «فوریترین» و «حیاتیترین» به این سؤال پاسخ دهد. اما پاسخ او در آغاز راه دولت چهاردهم بود و زمانی که این گفتوگو با او انجام شد، ۷ ماه از آن نشست گذشته بود. بنابراین نیلی در گفتوگوی تازه خود با سالنامه «ایران» به رهیافت جدیدی اشاره میکند که پس از این مدت زمان به دست آمده و شرایطی که حالا تغییر کرده است. او معتقد است که «سال ۱۴۰۴ میتواند تعیینکننده آینده کشور باشد» و دو سناریو برای این «آینده» ارائه میکند. او میگوید: «جوانان، زنان و اقشار مختلف جامعه، باید امید داشته باشند که اصلاحات اقتصادی به نفع آنهاست» چرا که از دیدگاه او «اگر جامعه احساس کند آیندهای روشن در انتظارش نیست، هرگونه سیاست اصلاحی با مقاومت مواجه خواهد شد و شکست خواهد خورد.» در واقع راهکاری که این اقتصاددان برای آینده ایران میبیند در گرو دو مسأله است: بهبود روابط خارجی و تقویت اعتماد عمومی.