«ایران آنلاین» گزارش میدهد؛
چهره ماندگار میدان دیپلماسی/ نگاه به شرق تا حمایت از کودکان غزه
بینالملل
67483
حسین امیرعبداللهیان، مرد شماره یک دنیای سیاستخارجی ایران بهار ۱۴۰۳ در حالی که تلاشهایش برای بهبود روابط ایران و جمهوری آذربایجان به ثمر نشسته بود به شهادت رسید، دیپلماتی که رسانههای غربی او را قاسم سلیمانی عرصه دیپلماسی نامیده بودند.
مثل رفتارش در نشستی رسمی با همتای سوریاش، تعارفش برای نوشیدن آب که از چشم رسانهها دور نماند و حالا خیلی از رسانههای عربزبان حرکتش را نشانه ادب یک دیپلمات میدانند.
مردی که سالهای زیادی از عمرش میان ساختمانهای قدیمی کوشک مصری و میدان مشق گذشت و پای ثابت وزارت امورخارجه ایران شد، یکبار در جایگاه سفیر، گاهی هم به عنوان معاون وزیر امورخارجه در حوزه عربی_آفریقایی.
پسر سمنانی که حالا همه او را به عنوان یک دیپلمات شهید میشناسند، بهار ۱۳۴۳ در دامغان به دنیا آمد، هنوز کودکیاش تمام نشده بود که پدرش را از دست داد و او ماند و مادر به همراه یک برادر بزرگتر.
درس خوانده روابط دیپلماتیک بود، قدم اول را از دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه برداشت و تا پشت کرسیهای دانشگاه تهران راهش را ادامه داد. حتی مشق سیاست هم میکرد برای جوانهایی که طالب سر درآوردن از دو دوتا چهارتای دنیای سیاستخارجه بودند.
هم عربی میدانست و هم انگلیسی، همین هم باعث شد در روابط ایران با اعراب حرف برای گفتن زیاد داشته باشد.
چهارسالی را در دهه هفتاد کارشناس و معاون سفارت ایران در بغداد بود، بعد از آن معاون مدیـرکل خلیج فارس و معاون نماینده ویژه وزیر خارجه در امور عراق، در دولت نهم هم راهی بحرین شد تا ساختمان سفارت ایران در منامه روی صندلی سفیر تکیه بزند.
محمد جواد ظریف که حسین امیرعبداللهیان را به سمت معاون عربی و آفریقایی، وزارت امورخارجه منصوب کرد اسم و رسمش همه جا پیچید.
از سال 95 اما به دنبال خروجش از وزارت امورخارجه، پایش به صحن سبز بهارستان باز شد تا دستیار ویژه رئیس مجلس و مدیرکل امور بین الملل مجلس شورای اسلامی شود.
با انتخابات سال ۱۴۰۰ و روی کار آمدن دولت سیزدهم، با کسب ۲۷۰ رأی مثبت از مجلس کارش را به عنوان شصت و ششمین وزیر خارجه ایران شروع کرد.
آقای وزیر در طول 3 سال وزارتش برخلاف ادوار گذشته که همه هموغّم دستگاه دیپلماسی ارتباط با غرب و رضایت کدخدا بود، اینبار با نگاه به شرق و منطقه راه اصلاح روابط در پیش گرفت.
بهبود روابط خارجی و دیپلماسی اقتصادی و تجاری با کشورهای منطقه و خلیجفارس و کشورهایی که سیاستشان با آنچه در دیپلماسی ایرانی اسلامی آورده شده همراه بود، یکی از مهمترین گامهایی بود که وزارتخارجه ایران درچهارچوب سیاستهای دولت برداشت.
عضویت دائم در شانگهای بعد از 15 سال و عضویت دائمی ایران در بریکس هم یکی از دستاوردهایی بود که دیپلماسی ایران در دولت سیزدهم موفق به انجام آن شد، هرچند قدمهایی نیز برای احیای برجام برداشته شد اما متأسفانه به نتایج خاصی نرسید.
در طول این مدت، تأثیرگذاری ایران و قدرت نفوذش در منطقه به ویژه بعد از هفتم اکتبر و آنچه در غزه میگذرد برای خیلیها گران تمام شد تا جایی که تلاش کردند اتفاقاتی که در سرزمینهای اشغالی صهیونیستها را به بنبست رسانده، به ایران نسبت دهند.
حسین امیرعبداللهیان را سیاستمداری میدانند که از «جبهه مقاومت» و نقش آن در منطقه سخن گفته و حمایت کرده است و روابط خوبی با حزبالله لبنان دارد.
تلاشهای او در موضوع فلسطین، البته فقط به غزه و طوفان الاقصی ختم نمیشود، پیش از این دبیرکلی کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین را بر عهده داشت و تلاش کرد آرمان فلسطین را در سطح افکار عمومی و در صحنه دیپلماسی عمومی در دستور کار خود قرار دهد.
فارن پالیسی در شهریور ۱۴۰۰ درباره تعهد و توجه امیرعبداللهیان به محور مقاومت منطقه نوشته بود «امیرعبداللهیان، قاسم سلیمانی عرصه دیپلماسی است.»
خیلی از سیاستمداران منطقه، او را به واسطه تخصصش در حوزه مناسبات عربی و منطقهای یکی از اصلیترین بازیگران دیپلماسی غزه میدانند. او آذر سال گذشته در نشست وضعیت حقوق بشر در سرزمینهای اشغالی، اسرائیل را به نقض آشکار حقوقبشر و آمریکا را به حمایت از کشتار رژیم صهیونیستی در غزه متهم کرده بود.
همه این موارد کافی بود تا سران رژیم صهیونیستی و حامیان آنها دلخوشی از آقای دیپلمات نداشته باشند و برای تخریبش دست به هر اقدامی بزنند، از تمسخر سخنرانیاش در سازمان ملل گرفته تا تلاش برای عدم صدور روادید برای حضور در اجلاس سازمان ملل.
رسانههای غربی البته به همین هم اکتفا نکردند و او را مهرهای دستنشانده از سوی نهادهای نظامی ایران معرفی کردند که منافع قدرتهای سلطه را در منطقه به خطر انداخته و با اتکا به برخی صحبتهای منتشر شده برخی مقامات او را فردی با سودای دیده شدن نامیدند.
تخریبهایی که البته نه تنها چیزی از تلاشهای او برای احیای روابط ایران با منطقه کم نکرد بلکه خیلیها چون ولیعهد عربستان او را فردی تأثیرگذار در سیاستخارجی ایران و منطقه معرفی کردندکه از دست دادنش داغی جانکاه است.
حتی مخالفان جهتهای سیاسیاش در داخل هم معتقدند تلاشهای او ایران را که به لحاظ منطقهای و بین المللی منزوی و روابطش با برخی کشورها قطع یا پر تنش بود را خارج کرد.
شهید امیرعبداللهیان آخرین تلاشهایش را هم برای غزه و رنج کودکان آنجا گذاشت، ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ تنها یک هفته قبل از آن سانحه سقوط بالگرد، در همایش گفتوگوهای ایرانی – عربی گفته بود امنیت پایدار منطقه در گروه پایان جنگ غزه و تامین حق تعیین سرنوشت فلسطینیها است و پروژههای صلح دروغین حتی در صورت کسب موفقیتهای اولیه نمیتوانند تداوم داشته باشند.
برگ آخر دفتر تلاشهای آقای دیپلمات جایی میان جنگلهای دیزمار آذربایجان شرقی ورق خورد، آخرین سفری که هم افتتاح سد قیزقلعهسی و خداآفرین را برای بهبود اقتصاد رقم زد و هم بهبود دیپلماسی و روابط ایران و جمهوری آذربایجان را به دنبال داشت.
خیلیها برای بزرگداشت وزیر اورخارجه شهید به ایران آمدند، از وزیر امور خارجه مصر که برای اولین بار به ایران آمد تا وزرای خارجه بحرین و عربستان و بلاروس و ترکیه و چند کشور دیگر، مردانی که گفتند همتای ایرانی آنها سیاستمداری برجسته و تأثیرگذار بود و به احترام تلاشها و دیپلماسیاش درحمایت از کودکان غزه ایستادند.
انتهای پیام/