کودکان «عروسک‌های معلول» را می‌پذیرند؟

فرهنگ

77479
کودکان «عروسک‌های معلول» را می‌پذیرند؟

ساخت و عرضه عروسک‌هایی با نواقض ظاهری و تفاوت‌های فیزیکی نسبت به تعریفی که از یک انسان سالم و کامل در ذهن همه افراد وجود دارد، چندسالی است که در دنیا فراگیر شده است. موضوعی که البته تولیدکنندگان و مسئولان ایرانی به دلیل فقدان یک پیوست فرهنگی کامل و مشابه آنچه که در سایر نقاط جهان اتفاق افتاده، کمتر به آن پرداخته‌اند.

به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، افرادی که از آنها با عنوان معلولین یاد می‌کنیم، یعنی کسانی که یا به دلایل مادرزادی یا به دلیل حوادث و سوانح دچار مشکلاتی از جمله نابینایی _ کم‌بینایی، ناشنوایی _ کم‌شنوایی، مشکلات حرکتی و... هستند، بزرگ‌ترین اقلیت جهانی محسوب می‌شوند. کسانی که همه کودکان به مرور و با افزایش سن متوجه حضور آنها در اطراف خود می‌شوند و تازه از همان زمان است که درک می‌کنند اگر خودشان سالم هستند، قرار نیست سایر کودکان هم مثل خودشان بتوانند بدوند، راحت بازی کنند، بدون کمک بشنوند و... . همین موضوع هم یکی از علت‌هایی است که شرکت‌های بزرگ عروسک‌سازی با اتکا به آن سعی دارند تا عروسک‌هایی را وارد دنیای کودکان کنند که آن ها را از وجود انسان‌هایی با تفاوت‌های ظاهری آشنا کنند، موضوعی که البته معاون پژوهشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان معتقد است بدون وجود پیوست فرهنگی شامل فیلم، کتاب داستان، انیمیشن و ... موفق نخواهد بود و باید در این زمینه بیش از رسیدن به مرحله نهایی تولید و عرضه عروسک به فکر خلقِ روایت و پیوست فرهنگی بود.

ایرانیان پیشگامِ ساخت عروسک‌های معلول بودند؟

در این زمینه آیدین مهدی‌زاده ابتدا با تاکید بر اینکه موضوع ساخت عروسک‌هایی با نواقص و تفاوت‌های ظاهری را باید جدا از تولید برخی عروسک‌های بومی که در ساخت آنها عمدا نواقص ایجاد می‌کردند دید، گفت: فرهنگی شرقی _ ایرانی در حوزه ساخت عروسک‌های بومی داریم که آنها را ناقص تولید می‌کنیم؛ به این معنی که عروسک یک پیکرک دارد، اما لزوما تمام اجزایی که بتواند نشان دهنده یک انسان باشد در عروسک وجود ندارد. این کار از ‌آن جهت انجام می‌شد که گذشتگان ما معتقد بودند بشر این جایگاه را ندارد که با ساخت یک عروسکِ کامل و بدون نقص در موضوع «خلق کردن» که ازآن خداوند است دخالت کند. این موضوع وابسته به افکار و فرهنگی است که از گذشته وجود داشته و هنوز هم در عروسک‌های بومی مناطق مختلف مشاهده می‌شود و ربطی به ساخت عروسک با هدف نشان دادن معلولیت‌ها نداشته و کارکرد روانشناسانه و مددکارانه هم ندارد.

وی افزود: حتی اگر امکاناتی مانند نخ و سوزن برای دوخت دهان، بینی و چشم را هم برای عروسک داشتند این کار را نمی‌کردند. یک نمونه مهم در این زمینه عروسک تُرکَمنِ «قورچوق یا قورجاق» است؛ عروسکی که صورت ندارد چراکه این قوم معتقد بودند صورتگری کاری مخصوصِ خداوند است و انسان نباید دست به این کار بزند.

مهدی‌زاده ادامه داد: جریان دیگری برای ساخت عروسک‌هایی داریم که اساسا عروسک‌های توانبخشی هستند تا به وسیله بازی با این عروسک‌ها بتوان برخی مشکلات و نواقص در کودکان را برطرف یا کمرنگ کرد. باز این موضوع هم نباید با عروسک‌هایی که نشان دهنده یک ناتوانی یا بیماری است اشتباه گرفته شود. 

بدون پیوست فرهنگی خبری از کارکرد آموزشی نیست

وی با اشاره به جریانی که طی حدود ۵ سال اخیر فراگیر شده و مربوط به اتصال افرادی با نیازهای ویژه به زندگی اجتماعی است، اظهار کرد: در این روند تولیدکنندگان می‌خواستند تا عروسک‌هایی ساخته شود که کودکان هم بدانند یک نابینا، ناشنوا، فردی با اختلال حرکتی و... هم در جامعه‌ای که او زیست می‌کند، حضور دارد.

معاون پژوهشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بیان کرد: این موضوع جدید است، بنابراین اسناد و تحقیقاتی وجود ندارد که به طور دقیق بگوید ساخت و تولید عروسک‌هایی با نواقص ظاهری بر فرهنگسازی این موضوع کمک می‌کند. از طرفی برخی معتقدند که چون کمالِ انسانیت در یک کودک متبلور می‌شود و روحیه کمال‌جوی بچه‌ها باید همه چیز را در نهایت کیفیت خود تجربه کنند و ما معتقدیم که تا قبل از ۷ سالگی بچه‌ها باید با عروسک‌هایی بازی کنند که از نظر کیفیتِ مواد، معنا، ساخت و ساختار و... کامل باشد، این دیدگاه مقابل دیدگاه ساخت عروسک‌هایی با نواقص ظاهری قرار می‌گیرد.

وی ادامه داد: باید فکر شود که اگر عروسکی با نواقص ظاهری در اختیار یک کودک قرار دهیم، چه کارکرد آموزشی برای او خواهد داشت؟ شاید بتوان نمونه‌هایی محدود تولید کرد تا در یک رویداد برای فرهنگسازی استفاده شود که بگوییم افرادی با این ویژگی‌ها هم در جهان زندگی می‌کنند؛ مانند پروژه ساخت عروسک سندروم داون با عنوان «موچولو» که آن هم یک شخصیت و پیوست داستانی با خود به همراه دارد که واقعیت‌های زندگی یک کودک سندروم داون را بازگو می‌کند. اما آیا این پیوست فرهنگی و داستانی با یک عروسک دارای نواقص‌ها و تفاوت‌های ظاهری که تنها و به صورت مجرد در یک فروشگاه به فروش می‌رسد یکسان است؟ یا قرار است کودک بدون هیچ پیش‌زمینه فرهنگی و داستانی صرفا به طور مثال با عروسکی مواجه شود که یک دست یا یک پا ندارد و دیگر هیچ اطلاعات بیشتری به او ندهیم؟

اهمیت مراقبت از دنیای خصوصی و خیال‌انگیز کودکان

مهدی‌زاده با اشاره به اینکه توجیه برخی برای ساخت و عرضه عروسک‌هایی با نواقص یا تفاوت‌های ظاهری این است که کودکان از ابتدا متوجه شوند قرار نیست همه انسان‌ها ویژگی‌های ظاهری یکسان داشته باشند، بیان کرد: این فلسفه بد به نظر نمی‌رسد، اما مستندی مبنی بر اینکه آیا می‌تواند چنین تاثیری که در ذهن سازنده است را بر کودکان هم بگذارد یا خیر مشخص نیست و همه دنیا هم در حال پژوهش بر این موضوع هستند که ببینند این کار درست است یا خیر؟

وی تاکید کرد: ما نمی‌دانیم کودکان دقیقا در خانه و خلوت خودشان چگونه با این عروسک‌ها بازی می‌کنند؛ اگر یک عروسک با نواقص ظاهری به دست کودک داده‌ایم آیا نوع بازی کردن با آن را به او آموخته‌ایم؟ یا ممکن است کودک پس از مدتی به خاطر ظاهر عروسک، ذهنیت منفی نسبت به آن پیدا کند؟ اسباب بازی و عروسک برای دنیای کاملا خیال‌انگیر و خصوصی کودکان است که نمی‌توانیم هیچ دخل و تصرفی در آن ایجاد کنیم، اما باید از قبل بدانیم قرار است با این عروسک چگونه بازی کنند. در واقع اگر قرار است یک عروسک به اصطلاح زال (بیماری آلبینیسم) به دست کودک بدهیم باید از قبل داستان، انیمیشن و سایر پیوست‌های فرهنگی مرتبط با آن را هم تولید کنیم تا خیالمان راحت باشد کودک ارتباط درستی با عروسک می‌گیرد.

معاون پژوهشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیان اینکه پروژه ساخت عروسک سندروم داون «موچولو» از جهت درستی آغاز شده است، گفت: پیش از تولید انبوه به فکر شکل دادن شخصیت افتادیم و به نظر می‌رسد که اینگونه کار بهتر است. البته در این زمینه کانون پرورش فکری به شکل مستقیم به موضوع ورود نکرده بلکه بیشتر به دنبال حمایت و تبلیغات گروه سازنده این عروسک هستیم. 


انتهای پیام/
منبع: ایسنا
دیدگاه ها
آخرین اخبار فرهنگ