«ایران» دلایل و پیامدهای تأخیر در تصمیم گیری را بررسی می کند
رفع فیلترینگ تاریخ انقضا دارد!
سیاست
80370
این مثل که «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است» گویی همه جا کار نمیکند. برخلاف جذابیت ظاهریاش، دلالتهای این ضربالمثل نه برای زندگی فردی جوابگو است، نه حوزههای جمعی و ملی، علی الخصوص اگر مربوط به تصمیمگیری، عمل و اقدام ملی باشد. زیرا «مسأله ها» و هرآنچه نیازمند تصمیم و اقدام است، زمانمند هستند؛ خواه مسألهای فردی باشد یا جمعی. زمانمند بودن مسألهها به این معنی است که براساس گذشته و سابقهای ایجاد میشوند. این گذشته، پیچیدگی و ابعاد هر موضوع را بیان میکند.
به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، اما نکته اینجاست که با گذشت بیشتر زمان، بر پیچیدگیها نیز افزوده میشود. به عنوان مثال، در مسألهای در سطح ملی، ذی نفعان و مرتبطان متعددی وجود دارند. این ذی نفعان در طول زمان دچار تغییر میشوند و رویکرد و چشمانداز آنان نسبت به هر مسأله، براساس شرایط و مقتضیات روز تغییر میکند. ضمن اینکه بسترهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز به صورت روزانه درحال تغییرند. در شرایطی که همه چیز مربوط به یک مسأله درحال تغییر است، تعلل در تصمیمگیری دستکم به معنای افزایش هزینههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن تصمیم است. هرچند این امکان هم وجود دارد که به دلیل گذشت زمان، آن تصمیم خاص اساساً موضوعیت خود را از دست بدهد و دیگر اهمیت و معنای گذشته را نداشته باشد. به این ترتیب اگر در هر موضوعی، تصمیم یا اقدام لازم، بموقع و بهنگام نباشد، بر پیچیدگی و هزینههای آن افزوده خواهد شد. این افزودگی و پیچیدگی، نتیجه «زمان» است، همان واقعیتی که نهادگرایانی چون «داگلاس نورث» آن را دارای اهمیتی مضاعف در هر تحلیل یا تعلیل تاریخی و سیاسی میدانند. با لحاظ نکردن زمان یا دلخوش داشتن به این که «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است»؛ در این صورت یا فرصت تصمیم گرفتن از دست میرود یا تصمیم کم هزینه دیروز، امروز با هزینه چندبرابری هم ممکن نخواهد بود. البته اگر تاریخ و زمان، هنوز این بخت را فراهم آورده باشند که تصمیم دیرگرفته شده، اساساً دارای ارزش و معنای کارکردی باشد.
بی تصمیمی؛ یک علت شکست توسعه
پیش از آنکه مسعود پزشکیان بر ناکامی کشور در دستیابی به اهداف سند چشمانداز تأکید کند، صاحبنظران و کارشناسان هم بر این ناکامی اذعان کرده بودند. تقریباً اهداف هیچ یک از برنامههای توسعه پنج ساله به صورت کامل محقق نشده است. سیاستها و اسناد بالادستی دیگر مانند سیاستهای کلی اصل 44 یا اجرا نشدهاند یا در فرآیند اجرا منحرف شدهاند. شکستهایی در چنین گستره هایی تنها به این موارد خلاصه نمیشود. در سیاست خارجی، راهبردها غالباً از دولتی به دولت دیگر تغییر میکنند. با گذشت بیش از 30 سال از پایان جنگ تحمیلی هنوز مناقشهها بر سر تأیید یا رد قطعنامه 598 ادامه دارد. تلقیها از «برجام» همچنان میان دو قطب مخالف که یکی خدمت میداند و دیگری خیانت در نوسان است. فرآیندها یا به عبارت دقیقتر، مناقشات مورد اشاره بیانگر یک واقعیت است: سیاستگذار یا سیاستمدار، یا نتوانسته است بدرستی و بموقع تصمیم بگیرد یا اینکه نتوانسته است حول تصمیمات خود اجماع نسبی ملی ایجاد کند. گویی سیاستگذاران یا سیاستمدارانی که باید در زمان و مکان مقتضی، براساس شرایط روز و اقتضائات ملی، تصمیمات لازم را اتخاذ میکردند، تصمیم را به فردا موکول کردند. آن فردا از راه رسیده است، اما همه آن مسألههای حل نشده نیز همزمان و با هم از راه رسیدهاند. آن هم در شرایطی که همه چیز یک مسأله، اعم از شرایط و بستر و توانایی دولت و سرمایههای اجتماعی و نسلهای ایرانیان و بازیگران داخلی و بینالمللی و ظرفیتهای خارجی و اقتصادی بشدت تغییر کردهاند. چه بسا کسانی که دیروز آنطور که بایسته بوده در زمان مناسب تصمیم نگرفتهاند، بر این باور بودند که «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.» اما بروز همزمان چالشهایی چون ناترازی گاز و ناترازی برق و کمبود آب، اثبات کرد در حوزه سیاست، اگر قدری ماهی تصمیم را دیر صید کنی، قطعاً میمیرد.
سر چشمه را باید با بیل گرفت
باز هم میتوان به ضربالمثل دیگری اشاره کرد که اتفاقاً همیشه درست است. این ضربالمثل شعری از سعدی است: «سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پُر شد نشاید گذشتن به پیل.» قصه همه مسائل برشمرده شده در بالا، از همان جنس است که سعدی گفت. اگر درباره ناترازی برق در گذشته به گونهای تصمیم گرفته میشد که ابعاد مختلف آن را دربر بگیرد، امروز نیازی نبود که دولت ناچار شود خاموشی را انتخاب کند. این امر در حوزه ناترازی گاز هم صادق است.
کم کاریها، تصمیم نگرفتنها و اقدام نکردنها در گذشته، در حوزههایی چون سرمایه گذاری، مدیریت مصرف و حتی سیاست خارجی، باعث شده است که هر سال با زمستانهای سخت روبهرو شویم. به عبارت دقیقتر، بحرانهای امروز مشکلات دیروز هستند که میشد با یک تصمیم بهنگام،به قول سعدی سر چشمه را به بیل گرفت. اما امروز شاید به فیل، یعنی با هزینهها و اقدامات بزرگ هم بسختی میتوان مشکلات به بحران تبدیل شده را حل کرد. در معنایی دیگر، اصلاح ناترازیها و اساساً هر اصلاح دیگری در حوزهای دیگر، در گذشته اگر بموقع و در زمان خودش تصمیم گرفته میشد، هم دارای معنای سیاسی و اجتماعی میبود و هم از بروز سیل مشکلات جلوگیری میکرد.
فیلترینگ، بزنگاه تصمیمگیری امروز
زمانمند بودن رویدادها، به این معنی هم هست که هر تصمیم مربوط به آن در همان زمان خاص، معنا و کارکرد دارد. فیلترینگ هم امروز در زمره رویدادها، وقایع یا تصمیماتی است که در دوره بلوغ زمانی خود قرار دارد. بلوغ زمانی به این معنی که همه شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اتخاذ تصمیم در این زمینه مهیاست. هم ایرانیان در انتخابات به رویکرد مغایر فیلترینگ رأی دادند و با آرای خود به این رویکرد آری گفتهاند، هم سنجهها و گزارشهای میدانی و پیمایشهای ملی گواه دلزدگی جمعی ایرانیان از فیلترینگ غیرهمسو با زیست امروز ایرانیان است. اگر در گذشته درباره بسیاری از تصمیمهای ملی و مرتبط با منافع اکثریت ایرانیان یا تصمیم گرفته نشد یا دیر تصمیم گرفته شد، امروز این بخت وجود دارد تا آن رویکرد منتهی به چالشهای بزرگتر، اصلاح شود.
اگر نمیتوان آب رفته را به جوی بازگرداند، دستکم میتوان آبهای دیگر را به مجاری صحیح خود هدایت کرد. فیلترینگ هم سیاستی بوده است که تا امروز نتوانسته کسری از نیات و اهداف سیاستگذار و تصمیمگیرندگان آن را برآورده سازد. بنابراین، پرسش امروز ایران یا تحلیلگران ایرانی، صرفاً این نیست که چرا این سیاستناکارآمد ادامه مییابد، بلکه بالاتر از آن، پرسش این است که چرا رویکردی که اساساً نتوانسته اهداف و نیات تصمیم گیرانش را برآورده سازد، همچنان ادامه مییابد؟!
بر این اساس، همچنان که گزارشها و پیمایشهای ملی از شکست سیاست فیلترینگ و نارضایتی وسیع ایرانیان، آن هم در شرایط خطیر کشور خبر میدهند، اقتضای این وضعیت اتخاذ یک تصمیم بهنگام، بموقع و کارآمد در مسیر اصلاح است. امروز است که این تصمیم اصلاحی، خریدار دارد و برای ایرانیان دلزده از فیلترینگ بیثمر معنادار است. در آیندهای نه چندان دور که فناوریهای نو هرگونه فیلترینگ را غیرممکن میکند؛هم تصمیمگیری در این باره بلاموضوع میشود و هم نمیشود به اسم رفع فیلترینگ، همسانی و پیوستگی رویکردهای سیاستگذار با عامه مردم را نمایش داد. باید قبل از آنکه زمان از دست برود و اساساً هرنوع تصمیمسازی درباره فیلترینگ بلاموضوع شود و البته قبل از آنکه امید مردم به این تصمیم کمرنگ شده و چشم همراهی خود را از تصمیم سازان برگیرند، بایدبه نفع مردم تصمیم گرفت زیرا زمان منتظر هیچ کس نمیماند. یا آنطور که هراکلیتوس یونانی گفته است «هیچکس نمیتواند در یک رودخانه، دوبار گام بنهد.»
روزنامه نگار: مرتضی گلپور
انتهای پیام/