نگاهی کلی به سریال بازنده تا پخش قسمت دهم
فرهنگ
81147
در سریالهای پلیسی-جنایی گره انداختن به قصه یک اصل مهم و کلیدی به حساب میآید که هم به آن پیچ و تاب داده و در عین حال تماشاگر را مشتاقانه با خود همراه میکند. از طرف دیگر، هر چه به پایان نزدیک میشود، گره افکنی جای خود را به گرهگشایی داده و در نهایت معمای شکل گرفته در هسته مرکزی فیلمنامه حل میشود.
به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، سریال (بازنده) به کارگردانی امین حسینپور و محصول فیلیمو که ۱۰ قسمت از آن پخش شده نیز از همین فرمول تبعیت کرده و از قسمت هفتم به بعد و با شیب ملایم گرهگشایی را در دستور کار خود قرار داده و از آن به عنوان نقاط عطف فیلمنامه بهره گرفته است.
ربوده شدن فرزند کاوه و ارغوان و متعاقب آن دزدیده شدن چند میلیون دلار توسط مردی ناشناس، گره دیگری به قصه انداخته و شک تماشاگر را نسبت به کاوه بیشتر میکند که مشکلات مالی زیادی هم در دفتر کار خود دارد. در عین حال حسینپور بخشی از گذشته شخصیتهای مختلف را در ابتدای هر قسمت آورده و اطلاعات بیشتری نسبت به آنها میدهد. از منصور رفیعی و ونوس تا خود ارغوان که هر کدام تکههایی از پازل فیلمنامه بازنده به حساب میآیند. در عین حال داستانکی هم که با محوریت آوا حجازی شکل گرفته، پیشرفت بیشتری کرده و او را در متن ماجرای ربودن فرزند ارغوان قرار میدهد.
یکی از نقاط قوت فیلمنامه این سریال، باز کردن آرام گرهها و واگذار نکردن سرانجام شخصیتها به قسمت پایانی است. موضوعی که به کرات در سریالهای ایرانی در ژانرهای مختلف و سالهای متمادی شاهد آن بوده و مورد اعتراض مخاطبان نیز قرار گرفته است. ابتدا زن جوان معتادی که مدتی از بچه نگهداری کرده، معرفی شده و سپس به برادر او به عنوان رباینده میرسیم. دو شخصیت مکمل کار شده که تیپ-شخصیت به حساب آمده و قصه را به خوبی جلو میبرند. با حضور آنها است که کاراگاه کسری کیانی و همکارانش به تکاپو افتاده و جانی تازه به کار به عنوان اثری پلیسی میبخشند.
نقطه عطف قسمت نهم نیز در همین مسیر شکل گرفته و شوک فوق العادهای هم به آن میبخشد. جایی که مرد رباینده به ضرب گلوله پارسا امیری دستیار کیانی را به قتل رسانده و خود نیز به ضرب گلوله فردی ناشناس کشته میشود. با این حال حسینپور برای میخکوب کردن تماشاگر و ارائه اطلاعات درباره ضارب مرد جوان، کشمکش آوا و برادرش حمید را در پایان قسمت مذکور قرار داده که به قتل فجیع و البته تصادفی حمید به دست خواهرش ختم میشود.
حسینپور که از نمایش خشونت و خونریزی در قسمتهای پیشین به عمد صرف نظر کرده بود در اینجا تلافی کرده و چند سکانس خونین هولناک را خلق کرده که بخش دیگری از شخصیت آوا را به نمایش میگذارد. از قتل به ضرب گلوله تا قتل ناخواسته برادر و مثله کردن بدن اش! قسمت دهم با عطف دیگری آغاز شده و جسد بیجان آوا را روبروی تماشاگر قرار میدهد تا کیانی و گروهاش را هر چه بیشتر به سمت کشف حقیقت سوق دهد.
از طرف دیگر، ارغوان به عنوان یکی از شخصیتهای محوری که در قسمتهای پیشین در حاشیه قرار گرفته بود، بار دیگر به متن بازگشته و ذهن تماشاگر را به چالش فرا میخواند. پیدا کردن گوشی همراهای که کاوه پشت آینه مخفی کرده، یکی از نقاط عطف قسمت دهم است که ارغوان را به کنش واداشته و به تلاطم فضای ذهنی او دامن میزند. در عین حال، تم خیانت هم پررنگتر شده و بار دیگر نوک پیکان اتهام را به سمت کاوه برمیگرداند. هر چند که همچنان شخصیت دیگری همچون: منصور رفیعی مظنون بالقوه پرونده به حساب میآید که میتواند برگ برنده کارگردان بازنده در قسمتهای پایانی باشد.
یکی از نقاط قوت سریال بازنده، فضاسازی خاص و متفاوت آن است که بیش از هر چیز نشات گرفته از فضای سینمای نوآر است. از باران بیوقفهای که در حال بارش است تا فضای سرد و یخزده محل زندگی کاوه و ارغوان و زندگی خلوت و بیروح پلیس کارکشتهای که خود از زخمی بزرگ بابت از دست دادن فرزند نوجوان خود رنج میبرد. حتی فضای اداره پلیس هم شباهتی به آنچه که تا امروز در فیلمها و سریالهای مختلف داخلی دیدهایم ندارد. در پرداخت شخصیتها نیز ظرافتهای زیادی به چشم میخورد که نقشی کلیدی در موفقیت بازنده دارند. از قهرمان تا ضد قهرمان و مکملهای خاکستری که به خوبی با فضای تیره و تاریک کار جفت و جور شدهاند. در عین حال نمیتوان به بازیهای خوب و یکدست گروه بازیگران آن اشاره نکرد که نمونه آن را در بازی علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صدف اسپهبدی، محمدعلی محمدی و رویا جاویدنیا میبینیم.
برگرفته از نام فیلمی اثر فریتس لانگ
خبرنگار: محمد جلیلوند
انتهای پیام/