فرجام تفسیر سیاست خارجی با عینک جناحی سابقه مذاکراتی در دولت سیزدهم را حذف می کند
۱۴۰۲/۱/۲مبدأ مدیریت تنش با اروپا
سیاست
81273
«قرار بود این یک جلسه طوفان فکری باشد. برای اینکه معلوم شود دیپلماسی کار میکند، به پیامهای مثبت بیشتری نیاز است.» این جملهای است که دوم فروردین ماه ۱۴۰۲ خبرگزاری «ایرنا» در توصیف مذاکرات علی باقری کنی معاون سیاسی وقت وزارت امور خارجه با مدیران سیاسی وزارت خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان به کار برد.روز بعد باقری با تأیید انجام مذاکرات، دلیل آن را اینطور بیان کرد: «هیچ فرصتی را برای روشن کردن دیدگاههایمان و هشدار نسبت به برخی سوءمحاسبهها از دست نمیدهیم.
به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، در پیشبرد منافع ملی خود، از جمله از طریق دیپلماسی، مصمم هستیم.» این تأکید او که «هیچ فرصتی را برای روشن کردن دیدگاههایمان» از دست نمیدهیم، چندماه پس از فروکش کردن بحران آشوبها و اعتراضات 1401 مطرح شد؛ بحرانی که طرف اروپایی تلاش کرده بود آن را به محملی برای فشار حداکثری علیه ایران تبدیل و جنگ اوکراین و ادعاهای اثبات نشده مبنی بر کمک تسلیحاتی تهران به مسکو را نیز به آن ضمیمه کند. در کنار هم قرارگرفتن همه اینها، سبب شده بود که انجام مذاکراتی در این سطح به سورپرایزی در زمان خود تبدیل شود. اما باقری درست در همین زمان و یک روز پس از انتشار خبر انجام این مذاکرات در خبرگزاری «ایرنا» تصریح کرد که «در پیشبرد منافع ملی خود، از جمله از طریق دیپلماسی مصمم هستیم.»
امروز که نزدیک به یک سال و شش ماه از آن مذاکرات میگذرد، باز هم قرار است معاونان سیاسی وزارت خارجه ایران، انگلیس، فرانسه و آلمان در «ژنو» پشت یک میز بنشینند. آنچه در این میان تغییر کرده است، یکی تغییر دولت در ایران و به تبع آن تغییر وزیر و معاون سیاسی وزیر امور خارجه است. یعنی به جای حسین امیرعبداللهیان، سیدعباس عراقچی و به جای باقری، مجید تختروانچی نشسته است. اگر تصاعد بحران میان ایران و اروپا را که آخرین نمود آن تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده است، نادیده بگیریم، میتوان نتیجه گرفت که آنچه از دوم فروردین ماه 1402 تا نهم آذرماه 1403 اتفاق افتاده است، از یک فرآیند همسان خبر میدهد. این فرآیند همسان همان است که معاون سیاسی سابق وزارت امور خارجه گفت، یعنی «استفاده از فرصت مذاکره برای روشن کردن دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران، هشدار نسبت به برخی سوءمحاسبهها و اینکه در پیشبرد منافع ملی خود، از جمله از طریق دیپلماسی، مصمم هستیم.» اما به رغم یکسانی فرآیند کلان و درازمدت دیپلماسی در دولتهای مختلف و باوجود عزم جمهوری اسلامی برای بهرهمندی مؤثر از ابزار دیپلماسی، برخی در داخل که با عینک جناحی به این فرآیند نگاه میکنند، نشست پیش روی ایران با تروئیکای اروپایی را به گونه دیگری تفسیر و معنی میکنند. این جریان دیپلماسی را در یک دولت خوب و در دولت دیگر مذموم میدانند و نگاه خود درباره این مهم را متناسب با تغییر دولتها دستخوش تغییر میکنند. به این ترتیب تاریخ استفاده جمهوری اسلامی ایران از ابزار دیپلماسی برای تأمین منافع را در مقاطع مختلف سانسور میکنند یا وارونه جلوه میدهند.
چرا دیپلماسی
مذاکرات باقری با همتایان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی، علاوه بر اسلو، دو بار دیگر هم انجام شد. خردادماه 1402 دو طرف، یک بار در ابوظبی امارات و بار دیگر در دوحه قطر با یکدیگر گفتوگو کردند. پرسش این است که چرا در شرایطی که دیوار نگرانی میان ایران و اروپا رو به بلندتر شدن بود و فاصلهها بیشتر و بیشتر، دو طرف میبایست دور یک میز مذاکره بنشینند؟ بخشی از پاسخ، در مسألهای است که او پس از انجام مذاکرات ابوظبی به آن اشاره کرد: «با همتایان آلمانی، فرانسوی و انگلیسی خود در ابوظبی ملاقات کرده و در مورد طیفی از موضوعات و نگرانیهای متقابل گفتوگو کردیم.» آنچه معاون سیاسی سابق وزارت امور خارجه کشورمان به آن اشاره کرد، از یک حقیقت پرده برمیدارد، اینکه دیپلماسی ابزاری مؤثر برای تأمین منافع ملی است، آن هم نه فقط در شرایط صلح و در ارتباط با کشورهای دوست. اتفاقاً دیپلماسی بیش از هرجا در بزنگاههایی که مخاطرات روابط و اختلاف نظرهای متقابل به اوج میرسد، باید به کار گرفته شود. در ارتباط با کشورهایی که با یکدیگر روابطی متوازن، تعریف شده و راهبردی دارند که چالشهای مقطعی نمیتواند وقفهای در آن ایجاد کند، دیپلماسی بیش از هر چیز ابزاری برای هم افزایی و اشتراک منافع است. اما در مقابل کشورهایی که از چنین مناسباتی برخوردار نیستند و در مقابل، اختلاف نظر، مغایرتهای راهبرد و منافع ملی در میان آنان در اوج خود قرار دارد، دیپلماسی بیش از هر زمان دیگری کاربرد مییابد. در چنین روابط پرتنشی، برای حل و فصل مسائل چند راه در میان است؛ یا جنگ، یا قطع کامل روابط یا کاستن از روند تصاعد تنشها، یا حل کامل مسائل. غیر از جنگ، پیش بردن سایر اهداف تنها از طریق دیپلماسی میسر است. این امر بویژه در روابط ایران و اروپا نمود دارد. زیرا نه ایران و نه اروپا، هیچ یک نه امکان نادیده گرفتن طرف مقابل و ظرفیتهای راهبردی آن را دارند و نه در مناسبات فعلی جهان ظرفیتی برای حل کامل مسائل وجود دارد. راه باقی مانده کاستن از شدت اختلافها است، یا آنچه محمد جواد ظریف «مدیریت تنش» میخواند، و این تنها با ابزار دیپلماسی ممکن است.
دیپلماسی قدیمی در دولت جدید
بنابراین با اعلام خبر آغاز دور جدید مذاکرات ایران و اروپا در ژنو، برخی آن را ادامه مذاکرات دوره دولتهای یازدهم و دوازدهم دانستند. این درحالی است که بین دولتهای یازدهم و دوازدهم و دولت چهاردهم، یک دولت سیزدهم هم بود که در آن نه تنها مذاکرات با اروپا از سوی وزارت امور خارجه دنبال میشد، بلکه دستکم سه دور از این مذاکرات در اروپا و منطقه انجام شد. تلاش برای حذف سابقه مذاکراتی ایران و اروپا در دولت سیزدهم، گرچه با مقاصد سیاسی و جناحی انجام میشود، اما یک پیامد ضمنی ولی مهم نیز دارد. این پیامد، این است که این برخورد جناحی با سیاست خارجی باعث میشود اساساً تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تحریف و مخدوش شود. زیرا تاریخ گواه این است که دیپلماسی ابزاری مفید و کاربردی برای تأمین منافع و کاستن از مخاطرات است، خواه در مذاکره با صدام متجاوز باشد، خواه امریکا و اروپا یا با عربستان. این امر، به نوبه خود از این حقیقت نشأت میگیرد که به واقع این اقتضائات برخاسته از حوزه عمل است که دیپلماسی و کیفیت آن را تعیین میکند. نه تنها در دولت سیزدهم مذاکره با اروپا براساس همین منطق علمی دنبال شد، بلکه ملاقات و مذاکره حسین امیرعبداللهیان وزیر سابق امور خارجه با «حاجه لحبیب» وزیر خارجه بلژیک در اسفند 1401 ناشی از همین منطق واقعگرا بود. «حاجه لحبیب» همان کسی که سه ماه پیش از این دیدار، در واکنش به وقایع ایران موهای خود را بریده بود.
چرا اروپا و چرا حالا؟
روشن شد، برخلاف تلقی برخی که مذاکره با اروپا را امری جدید یا دستکم ادامه دولتهای یازدهم و دوازدهم میدانند، مذاکرات پیش رو، نه جدید است، نه دنبال کردن مذاکرات دولتهای یازدهم و دوازدهم پس از یک وقفه. واقعیت این است که ایران و اروپا اکنون پارهای از مسائل، سوءتفاهم یا چالش را روی میز دارند. این چالشها از مسائل جنگ اوکراین تا هستهای را شامل میشود. تجربه تاریخی در دولتهای مختلف نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران علاقهمند به کاهش تنش و مدیریت این مسائل است تا دستکم تصاعدی نشود. برای همین است که این مذاکرات به رغم تغییر دولتها، متوقف نمیشود، هرچند ممکن است شکل یا اولویتهای مورد مذاکره تغییر یابد.
بنابراین آنچه اکنون روی میدهد، نه جدید است، نه عجیب، بلکه صرفاً زمان، مکان و مسئول مذاکره تغییر کرده است. حالا به جای علی باقری کنی، مجید تخت روانچی با اروپاییها طرف میشود تا بتواند روی ادراکهای طرف مقابل از مسائل تأثیر بگذارد. آنچه در این میان تغییر کرده، رویکرد برخی چهرهها و جریانهای داخلی است؛ آنان که زمانی، مذاکره با اروپا را تأیید میکنند و در زمان دیگر این مذاکره را تقبیح؛ موضع آنان برحسب نوع دولت تغییر میکند.
مرتضی گل پور
روزنامه نگار
انتهای پیام/