پزشکیان در دانشگاه شریف پای حرف دانشجویان نشست

روز دیالوگ در دانشگاه

سیاست

82142
روز دیالوگ در دانشگاه

گفت‌و‌گو به مثابه راهبرد و نه امری تشریفاتی؛ توصیفی است از حضور روز گذشته رئیس جمهوری در دانشگاه صنعتی شریف. مسعود پزشکیان به مناسبت روز دانشجو به این دانشگاه رفت. اما آنچه رقم خورد صرفاً حضور تشریفاتی رئیس جمهوری در دانشگاه نبود. وقتی مسعود پزشکیان خطاب به دانشجویان تأکید کرد «باید با هم گفت‌و‌گو کنیم و بر اساس منطق به راهکار و راه‌حل برسیم» یعنی تلاش کرد این رویداد هر ساله را به امری فراتر از یک رسم مناسبتی تبدیل کند.

به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، این نشست، یک خطابه یکطرفه هم نبود؛ بلکه گفت و شنودی دو سویه بود؛ هم دانشجویان گفتند و شنیدند، هم رئیس جمهوری شنید و گفت. پیش از سخنرانی پزشکیان، 13 دانشجو با گرایش‌های مختلف سخن گفتند. پزشکیان هم عمده اظهارات خود را به پاسخ دغدغه‌های دانشجویان اختصاص داد. این اظهارات یا پاسخ‌ها، در چهارچوب رویکرد کلان دولت چهاردهم یعنی «وفاق» بود. در رویکرد وفاق طرح مسائل به معنای مچ‌گیری، بیان مشکلات به قصد فرافکنی و پیش کشیدن معضلات برای سلب مسئولیت نیست. در طرح مسأله صرفاً یک هدف دنبال می‌شود؛ ایجاد دیدگاه مشترک باهدف رسیدن به راه‌حل مشترک. زیرا در دولت چهاردهم اصل این است که یک دست صدا ندارد و راه‌حل فقط در یک جا یعنی دولت نیست. یا مسائل خود را با هم حل می‌کنیم، یا مسائل خود را باهم حل نمی‌کنیم. برمبنای این مشی است که گفت‌و‌گو جایگاهی ویژه می‌یابد. یعنی گفت‌و‌گو راهبردی است که قرار است راهبردهای حل مسائل از درون آن شکل بگیرد.

دانشگاه چگونه می‌تواند به کشور کمک کند؟
پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری گزارش خود از این مراسم را اینطور آغاز کرد: «دکتر مسعود پزشکیان پس از گوش سپردن به نظرات نمایندگان تشکل‌های دانشجویی» دیدگاه‌های خود را مطرح کرد. این عبارت از این رو اهمیت دارد که «گوش سپردن» یا «شنیدن» بخش مهمی از فرآیند گفت‌و‌گو است. گفت‌و‌گویی که در دولت وفاق ملی دنبال می‌شود، به معنای دیکته کردن حرف خود نیست، بلکه با شنیدن و درک متقابل باهدف رسیدن به دیدگاه مشترک دنبال می‌شود.
رئیس جمهوری سخنان خود را با این پرسش‌ها آغاز کرد که «چگونه می‌شود مشکلات مملکت را حل کرد، چگونه شما (یعنی دانشجویان) می‌توانید با ما تعامل و به ما کمک کنید و چگونه می‌توانیم وفاق کنیم و با هم دعوا نکنیم.»
پزشکیان سخنان خود را با نوعی گلایه از جریان دانشجویی ادامه داد که «چرا در دانشگاه‌های امریکا و اروپا نسبت به بی‌عدالتی و جنایت و کشتار  توسط صهیونیست‌ها در فلسطین و غزه فریاد بلند شد، اما در دانشگاه‌های ما آنگونه که باید، اعتراضی را شاهد نبودیم.»

چیستی سخن حق
رئیس جمهوری با اشاره به توصیه حضرت علی(ع) به تقوا در فرازی از وصیت‌اش، تقوا را براساس نگاه اعتقادی «حرکت بدون خطا و با کمترین هزینه و اشتباه» توصیف کرد.
پزشکیان پس از ارتباط دادن میان تقوا و کارآمدی برای جامعه، نسبت و ارتباط حق گویی با داشتن پست و مقام را تشریح کرد. وی با بیان اینکه «کسی می‌تواند سخن حق بگوید که وابسته به پست و مقام و قدرت نباشد» افزود: «این صفت به بهترین شکل در شما دانشجویان وجود دارد. دانشجو دلبستگی به پست و مقام ندارد و اگر بتواند این ویژگی را حفظ کند، همیشه می‌تواند حرفش را راحت بزند؛ البته بگذریم از عده‌ای که ممکن است وابستگی‌هایی داشته باشند.»
رئیس جمهوری در ادامه به مشکلات کشور، رابطه دانشگاه و این مشکلات و چگونگی پیدا کردن راه‌حل‌ها اشاره کرد. وی ابتدا خطاب به دانشجویان گفت که «شما حق دارید و ما نتوانستیم خیلی از مشکلات را حل کنیم.» اما آیا این مشکلات در کوتاه مدت یا با راه‌حل‌های ساده حل‌شدنی است؟ رئیس جمهوری این طور پاسخ داد: «حل این مشکلات در کوتاه مدت ممکن نیست و نیاز به تفکر و برنامه‌ریزی و سپس اجرای صحیح دارد.»
اما تفکر صحیح و اجرای صحیح چیست که رئیس جمهوری به آن اشاره کرد؟ پزشکیان با استناد به آیات و روایات پاسخ داد: «قرآن کریم می‌فرماید هیچ‌کس ظالم‌تر از آن فردی نیست که به خدا دروغ می‌بندد و در مقابل حرف صحیح ایستادگی کرده و آن را قبول نمی‌کند. متقی کسی است که در مقابل حرف درست و حق سر خم کند و آن را بپذیرد.»
وی ادامه داد: «امروز در عرصه علم و دانشگاه و مدیریت نیز مبنا همین پذیرش حرف حق و درست است. امروز علم و مدیریت بر اساس شواهد حکم می‌کند؛ آن حرفی قابل پذیرش است که مستند به شواهد و علم باشد.»

مستندات و شواهد علمی مبنای بحث و تصمیم
پزشکیان که سخنان خود را از تبیین ارتباط میان تقوا، کارآمدی و حق بینی و حق گویی آغاز کرده بود، در ادامه روشن کرد که این ارتباط و اساساً این مفاهیم چگونه می‌تواند نه فقط برای حل مشکلات، بلکه اساساً برای شکل‌گیری یک گفت‌و‌گوی سالم و راهبردی راهگشا باشد.
رئیس جمهوری گفت: «یکی از دلایلی که ما امروز درگیر مشکلات متعدد هستیم این است که بدون مستندات و شواهد علمی تصمیم گرفتیم و عمل کردیم، بدون شواهد علمی دعوا راه انداختیم؛ اصلاً لزومی ندارد که من و شما اینجا دعوا راه بیندازیم. باید بر اساس منطق با یکدیگر گفت‌و‌گو کنیم، منطق باید بر شواهد، مستندات و مدارک استوار باشد.»
اما چرا پزشکیان ضرورت بحث و گفت‌و‌گو بر مبنای مستندات و شواهد علمی را پیش کشید؟ پاسخ او ناظر به رویه گذشته است که به وضعیت امروز منجر شده است. وی گفت: «ما در این مملکت دعوای جناح‌ها و دسته‌ها را داشتیم که هر کدام ادعا می‌کردند بهتر می‌توانند مملکت را اداره و مشکلات را حل کنند و امروز نتیجه آن است که با مشکلات متعدد مواجه هستیم.»
رئیس جمهوری البته ماهیت دعواهای جناحی گذشته را که نه از جنس گفت‌و‌گوی راهبردی، بلکه از جنس بگومگو بود هم تشریح کرد و گفت: «یک پزشک تا به طور دقیق درد و مشکل بیمار را از او نپرسد و نشنود، نمی‌تواند نسخه صحیحی برای او تجویز کند. در عرصه حکومتداری نیز وضع همین است، تا دقیقاً متوجه نشویم که مشکل چه و ناشی از چیست، نمی‌توانیم برای آن راه‌حلی ارائه و اجرا کنیم. اینکه بیاییم وعده پوچ بدهیم، مشکلی را حل نمی‌کند.»

ناترازی‌ها محصول عملکرد ماست
پزشیکان همچون همیشه که ناترازی‌ها را مشکل همگان و محصول عملکرد همگان می‌داند و خود را از این «همگان» جدا نمی‌کند، دیروز هم در دانشگاه شریف گفت: «ایجاد چنین وضعیتی محصول عملکرد ناصحیح دولت‌هاست.»
اما حالا که این ناترازی‌ها هست، چه باید کرد؟ دولت یک توانای کامل است که با دستان پرتوان خود می‌تواند همه کاری بکند و هر مانعی را از پیش رو بردارد؟ پزشکیان گفت: «ما برای اصلاح این وضعیت به کمک شما نیاز داریم. امروز نسبت به اصلاح هر بخشی که می‌خواهیم اقدام کنیم، عده‌ای می‌گویند به آن دست نزنید؛ اما بالاخره باید این مشکل و بیماری را درمان کنیم، درمان هم سختی و درد دارد. ما امروز گروهی را مأمور تدوین راه‌حل‌های صحیح و راهکارهای اجرایی صحیح کردیم، اما به کمک همه نیاز داریم. اگر سیستم اصلاح شود، اینها نیز اصلاح خواهد شد.»
وی یک مثال زد؛ FATF. رئیس جمهوری گفت: «یکی از راهکارهای مؤثر در زمینه مقابله با فساد راه‌اندازی FATF در داخل کشور است. امروز و در شرایطی که امریکایی‌ها از آن سوی دنیا می‌دانند که ما با منابع مالی خود چه می‌کنیم، ‌در داخل کشور یک کشتی با بارش گم می‌شود و ما متوجه نمی‌شویم، لذا اگر خواهان مبارزه با رانت و فساد هستیم باید FATF داخلی راه‌اندازی کنیم.» رئیس جمهوری خطاب به دانشجویان گفت: «شما می‌توانید در حل این مسائل به ما کمک کنید، چرا که بنده معتقدم اگر دانشگاهیان و اساتید به میدان بیایند ما قادر به حل مشکلات خواهیم بود.»

سند چشم انداز، یک مبنای وفاق
پزشکیان مشکلات را گفت و به برخی از راه‌حل‌ها هم اشاره کرد. اما «وفاق» چگونه حاصل می‌شود و براساس چه مبنایی می‌توان یک وفاق، ولو حداقلی ایجاد کرد؟ رئیس جمهوری سند چشم‌انداز را پیشنهاد کرد. پزشکیان با بیان اینکه «از روز اول اعلام کردم که چشم‌انداز و سیاست‌های مقام معظم رهبری هدف ماست» اظهارکرد: «اگر چنین چشم‌اندازی مورد قبول هم است، برای چه دعوا می‌کنیم؟ این گوی و میدان، هرکه مدعی است می‌تواند برای حل مشکلات راهکار ارائه دهد و به دولت کمک کند ما آمادگی داریم بستر را برای او فراهم کنیم و نوکری‌اش را هم خواهیم کرد.»
رئیس جمهوری خطاب به دانشجویان و اساتید دانشگاه تأکید کرد: «شما باید این کشور را بسازید و با قهر کردن هم کشور اصلاح نخواهد شد، کشور مال شماست، کجا بروید؟‌ باید بمانید و دست در دست هم بدهیم چشم‌انداز را محقق کنیم و طبیعتاً در این مسیر افراد نخبه و توانمند باید به میدان بیایند و افراد بی‌عرضه و ناکارآمد کنار بروند.»

راه حل‌ها از کجا می‌آیند؟
بخش پایانی سخنان رئیس جمهوری از این رو مهم بود که بار دیگر راه‌حل مشکلات و راه‌حل سوء‌تفاهم‌ها را تبیین کرد. وی با بیان اینکه «باید با هم گفت‌و‌گو کنیم و بر اساس منطق به راهکار و راه‌حل برسیم» تأکید کرد که «شما بر اساس شواهد و مستندات علمی راهکار بدهید ما خواهیم پذیرفت و اگر ما نیز بر اساس شواهد و مستندات علمی عمل کردیم شما بپذیرید.» پزشکیان به این دلیل مسأله سخن گفتن یا تصمیم‌گیری برمبنای شواهد را مطرح کرد تا بار دیگر تأکید کند که قرار نیست دولت فعال مایشاء باشد و هرچه اراده کرد، همان بشود. رئیس جمهوری تأکید کرد: «قرار نیست چون بنده رئیس‌جمهوری هستم شب بخوابم و صبح یک چیزی به ذهنم رسید بر مبنای آن دل و روده جامعه را بیرون بریزم و بعد نتوانم آن را جمع کنم، باید مستندات علمی، ‌تجربیات بین‌المللی، عقلانیت و منطق کارشناسی پشتوانه تصمیمات باشد.»
البته همه اینها لوازم دیگری هم دارد، مانند این ملزومات که رئیس جمهوری بر آن تأکید کرد: «ما باید به همدیگر دل ببندیم، به اهل علم احترام بگذاریم، نباید با رانت و لابی به جایگاهی برسیم که شایستگی آن را نداریم و این آن چیزی است که باید برای رسیدن به آن به هم کمک کنیم.» ملزوم دیگر هم این است: «می‌توانیم با کمک شما این کشور را بسازیم و مشکلات را حل کنیم، اما شرط اول آن این است که ابتدا بپذیریم که به مشکلات متعددی گرفتاریم.» چرا که به گفته او، اکنون به گونه‌ای رفتار می‌کنیم که گویی هیچ مشکلی وجود ندارد، درحالی که، باز هم به گفته پزشکیان «اتفاقاً مشکل وجود دارد.»
البته گفت‌و‌گو بر مبنای مستندات علمی، چیزی نبود که دولت یا پزشکیان صرفاً برای خود تجویز کنند، بلکه این را برای طرف مقابل گفت‌و‌گو هم توصیه می‌کنند، مانند این سخن پزشکیان که «اگر بتوانیم با هم گفت‌و‌گو کنیم مشکلی وجود نخواهد داشت. به عنوان مثال اینکه برخی FATF را قبول ندارند باید برای آن مستندات علمی بیاورند، نباید بدون اینکه اصل و فلسفه موضوعی را نمی‌دانیم آن را رد کنیم.»

 

یادداشت یک

حامد غلامی
مسئول بسیج دانشجویی دانشکده الهیات
دانشگاه تهران

دانشجو جدای از جامعه نیست
آذرماه ۱۳۳۲، حدوداً ۴ ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد توسط امریکا‌. مجرم به محل جرم بازمی‌گردد. ریچارد نیکسون، معاون رئیس‌جمهوری امریکا قرار است به تهران بیاید. هنوز چیزی از یاد مردم نرفته است و فضای سرکوب و اختناقِ همه‌جانبه پابرجاست، کشور هنوز در سکوت پس از کودتا و سرکوب ملت به‌سر می‌برد تا با یک انفجار، ‌این سکوت شکسته می‌شود!
ظاهراً در دانشگاه تهران خبرهایی است؛ اعتصاب، تظاهرات، سخنرانی و اعتراض به آمدن یک مجرم آن هم با عزت و احترام. دانشجویان سعی می‌کنند صدای خود را از دانشگاه تهران به کوچه‌ها و خیابان‌ها برسانند اما باز هم شلیک! ۳ دانشجو دارند در خاک و خون دست و پا می‌زنند...
باید بیشتر خواند، بیشتر نوشت و آنقدر روایت کرد تا همه ۱۶ آذر و روز دانشجو را با همین مختصات بشناسند؛ رهبر معظم انقلاب فرمودند:«۱۶ آذر متعلق به دانشجوی ضدامریکاست.»
رساندن صدا از ساحت دانشگاه به کوچه‌ها و خیابان‌ها به سال ۱۳۳۲ منحصر نشد، در سال‌های بعد در تمامی حرکات مختلف و در نهضت‌های گوناگون، این دانشگاه و جنبش دانشجویی است که محوریت قرار می‌گیرد. حتی حوزه، طلاب و علما را برای رساندن صدای حق به جامعه به ساحت دانشگاه می‌کشاند و این نشان از جدایی‌ناپذیر بودن دانشجو از هر حرکت و جریان بزرگ در سطح این کشور است. همان‌طور که بهشتی عزیز فرمود:«دانشجو مؤذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا می‌شود!»
این دانشجو است که مردم را آگاه می‌کند، برایشان تبیین می‌کند، جامعه را توجیه کرده و از حوادث انذار می‌دهد؛ دانشجو می‌تواند نسخه حل مشکلات را نوشته و به دست مسئولان و دغدغه‌مندان دهد. دانشگاه نمی‌تواند محیطی جدای از جامعه و مردم باشد، دانشجو آینده‌سازِ همان جامعه‌‌ای خواهد بود که در آن زیست می‌کند.

 

یادداشت دو

حسین اشتری
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه
تربیت مدرس

دانشگاه و همبستگی جامعه
امروز کمتر کسی است که اهمیت نهاد دانشگاه بر او پوشیده باشد؛ اساساً همبستگی جامعه از رهگذر ترویج ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی توسط دانشگاه صورت می‌پذیرد.
چرا که دانشگاه می‌تواند نقش بسیار مهم و ویژه‌ای در پیشبرد جامعه به سمت حل مسائل مختلف ایفا کند؛ آموزش و تربیت نیروی انسانی، تحقیقات و نوآوری، فرهنگ‌سازی و ترویج ارزش‌ها تنها بخشی از هزاران موهبتی است که می‌توان از دانشگاه انتظار داشت.
این نهاد با انجام تحقیقات علمی و پژوهش‌های کاربردی می‌تواند راه‌حل‌های نوآورانه‌ای برای حل مسائل و مشکلات جامعه ارائه دهد. به نوعی می‌توان به این واقعیت اشاره کرد که تمام مشکلات و گره‌های جامعه انسانی بخشی از مسائلی است که در دانشگاه‌ها به عنوان پروژه‌های علمی مطرح است. چه آنکه هر زمانی به موضوعات کلان جامعه از دریچه علمی نگاه کنیم، آن وقت برای آن راه‌حل‌هایی بر اساس تجربه یافت می‌شود. راه‌حل‌هایی که اتلاف سرمایه و هدر رفت انرژی را به کمترین میزان خود کاهش می‌دهد. هر از گاهی شاهد هستیم که جامعه از مسائل و موضوعات مربوط به خود خبر چندان دقیقی ندارد. به همین دلیل نهاد دانشگاه با وظیفه ذاتی خود که آگاهی بخشی به جامعه است، اقدام به برگزاری سمینار‌ها و برنامه‌های آموزشی متعدد در راستای آگاهی بخشی به جامعه می‌کند. در چنین شرایطی، نه تنها آگاهی بخشی به جامعه اتفاق می‌افتد که حتی روحیه مطالبه گری مردم بر پایه علم نیز افزایش پیدا می‌کند.

 

یادداشت سه

مهرداد پولادی
دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه تهران

 هفت مطالبه دانشگاهیان
71 سال از بی‌پرده‌ترین هجوم‌‌ها به دانشگاه گذشته است. گلوله و تفنگ و یورش، همگی برای خاموش کردن صدایی که مطالبه‌گر بود. دانشگاه لا‌به‌لای برگ‌های تاریخ نقش احزاب و گروه‌‌های ذینفع اجتماع را بازی کرد تا خلأ جامعه مدنی را پر کند. همین نقش برای یورش به آن کافی بود.
نقشی که دانشگاه در این سال‌‌ها پذیرفت، افزون بر نقش آکادمیک خود بود. بنابراین منطقی بود که رفته رفته در هنگامه محدودیت ها، اساس دانشگاه لطمه ببیند و در نهایت نشانه رفتن به نقش‌پذیری‌‌های غیرآکادمیک چون احزاب، جامعه مدنی و محلی برای تضارب آرای خود دانشگاه را به آسیب‌پذیرترین نهاد کشور تبدیل کرد به نحوی که در هر اعتراض اجتماعی بدنه مدیران سیاسی ابتدا باید فکر مهار دانشگاه باشند.
تلاش‌‌ها برای یورش مستقیم طبعاً هزینه‌‌های سیاسی برای ارکان قدرت داشته و گزینش راهی کم‌هزینه‌تر  در دستور کار قرار گرفت. کاهش نقش‌‌های دانشگاه می‌توانست راهی برای دانشگاه‌زدایی از جامعه باشد. بنابراین با تغییر نقش‌پذیری دانشگاه و ایجاد نهادهایی چون حزب رستاخیز، کانون‌‌های پرورش فکری کودکان و نوجوانان در زمان پهلوی دوم و همچنین چندگانه‌گرایی در تأسیس دانشگاه‌‌ها و تأسیس دانشگاه‌‌های صنعتی از نمونه‌‌های مبارزه علیه دانشگاهی بود که یک تنه هم نماینده جریان دگراندیشی بود، هم نهاد علم و هم نقش جامعه مدنی و احزاب را ایفا می‌کرد. این تصاحب رفته رفته دانشگاه مرجع را موقتاً به نقش غربی خود که همان نهاد صرفاً علمی بود، سوق می‌داد اما این وضعیت در مقابله با استبداد پایدار نبود.
ورود اصحاب قدرت به دانشگاه، دریافت مدرک و تصاحب مناصب دانشگاهی، دانشگاه را بعد از یورش و تصاحب به سمت استحاله پیش برد. نقش‌پذیری دانشگاه رفته رفته همان بود که قدرت مطالبه می‌کرد و دانشگاه می‌بایست با آن خود را تنظیم می‌کرد. در هفت دهه تلاش برای نفی استقلال نهاد علم هفت اشکال همچنان پایدار است.
1. امروز دانشگاه با دستاوردسازی‌‌های کاغذی مثل تولید صدها مقاله ‌به خط تولید چاپ مقالات بدل شده و جایگاه نهادی خود را از دست داده است.
2. تحریم باعث شده دسترسی پژوهشگران به بانک‌‌های اطلاعاتی محدود شود و دانشگاه‌‌ها نتوانند حق عضویت در سایت‌‌های بین‌المللی را پرداخت کنند.
3. تشکل‌‌های دانشجویی کوچک‌تر شده‌اند و ایجاد هزینه‌‌های قضایی برای فعالان دانشجویی سبب شده استقبال از فعالیت و عضویت در آن‌ها کاهش داشته باشد.
4. نبود حس تعلق به نهاد دانشگاه ازسوی دانشجویان به واسطه مدیریت‌‌های قدرت ساخته، سبب شد مشارکت برای تشکیل شوراهای صنفی و کانون‌‌های فرهنگی و انجمن‌‌های علمی در کمترین حد باشد به نحوی که در ماه گذشته انتخابات کانون‌‌های فرهنگی دانشگاه تهران به دلیل نصاب کم شرکت کنندگان برگزار نشد.
5. مدرک‌گرایی و مقاله‌سازی سبب شد دانشگاه رسالت خود را که اداره علمی کشور است از دست بدهد و اغلب به یک اداره جهت صدور مدرک بدل شود.
6. نبود الگوی درآمدی برای دانشگاه سبب شد دانشگاه‌‌ها کرسی‌‌های پذیرش خود را در نوبت‌‌های دوم و خودگردان افزایش دهند. در حالی که مقررات بسیاری درباره واسپاری طرح‌‌های پژوهشی و مطالعاتی دولت و بخش عمومی به دانشگاه‌‌ها وجود دارد که همچنان در ابهام اجرایی است.
7. روندهای دست و پا گیر گزینش و استعلام‌های بی مورد درباره به‌کارگیری اساتید دانشگاه باعث شده حلقه ورود اساتید به دانشگاه‌‌ها بسیار محدود و زمینه برای مهاجرت دانش‌آموختگان فراهم شود.
قطعاً راهکار اشکالات آموزش عالی در دستان مدیران سیاسی و دانشگاه است و ما فقط بیان‌کننده‌ایم.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست