«ایران» هجمههای اخیر به پزشکیان را بررسی میکند
رویارویی با جمهوریت در خیابان
سیاست
83073
در هیچ کشوری از جهان سیاستهای راهبردی را در خیابان تعیین نمیکنند. اما بهتازگی یک جمع حدوداً ۵۰ نفره از جوانان زیر ۳۰ سال که خود را «مردم» مینامیدند، در یک تجمع برای جمهوری اسلامی ایران تکلیف کردند که باید «حیفا و تلآویو» را با خاک یکسان کنید.
به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، معلوم نیست که این میتینگ سیاسی، مجوز داشته یا این جوانان با تکیه بر اصل 27 قانون اساسی در گوشهای از خیابان جمع شدند، اصلی که برای همگان اجرایی نیست. اما جالب اینجاست که همهچیز را از پزشکیان مطالبه کردند؛ از انجام عملیات وعده صادق3 تا موارد دیگر. البته گفتند که «ما خواهش و تمنا نمیکنیم» بلکه به رئیسجمهوری «دستور میدهیم و امر و نهی میکنیم.» اینکه این افراد محمدجواد ظریف معاون راهبردی رئیسجمهوری را با نسبتهایی زننده خواندند، نشاندهنده قحطی اخلاق سیاسی و بضاعت اندک ادبیات فارسی در آنان است و آنچه عجیبتر مینماید، خطاب قرار دادن رئیسجمهوری است که «اگر خط خود را از این افراد نفوذی جدا نکنی، به عاقبت بنیصدر دچار خواهی شد.» از همین اندک پیداست این جوانان نورس که درحال تمرین راه رفتن در عالم سیاست هستند، سیاست در جمهوری اسلامی را با رقابتهای کفخیابانی در جاهای دیگری اشتباه گرفتهاند. اما آنچه محل سؤال است، این است که چه پشتوانه به این جوانان جرأت میدهد تا به دومین مقام کشور، که هم از ایرانیان رأی گرفته و هم رأی این مردم از سوی رهبر انقلاب تنفیذ شده، با هر واژه و ادبیاتی توهین کنند؟ اولاً در حوزه فردی و در مرحله بعد در حوزه عمومی، توهین و تهمت و فحاشی نشاندهنده بیبضاعتی سیاسی و دستان خالی در استدلال است. به نظر میرسد «نه» شنیدگان از مردم در تیرماه امسال، طاقت این دست رد ملی را نداشتهاند و عنان اختیار کلامی و متانت سیاسی را از کف نهادهاند. اما نکتهای که همه باید بهخاطر داشته باشند، این حقیقت است که فراگیر شدن این رویه، همچون آتشی است که تر و خشک را میسوزاند و ساحت سیاست را به بلایای ناعلاج مبتلا میکند، بلایایی که از دل آن جز نابودی سرمایههای ملی و شکستن پیوندهای اجتماعی حاصل دیگری نیست.
یادداشت
به اعتماد عمومی لطمه نزنیم
محمد عطریانفر
فعال سیاسی اصلاحطلب
حرکتهای افراطی اجتماعی در ایران از سابقه دیرینهای برخوردار است. این گروهها یا افراد بنا به شرایط مختلف رشد کرده و اساساً با سیاستهای معتدل و عقلانی که بر ایران حاکم میشود، همسویی ندارند. جای تأسف آنجاست که این افراد و گروهها، بعضاً با حمایتهایی در درون ساختار هم روبهرو میشوند و با همین حمایتها، هر وقت اراده کنند به خیابانها آمده و برای کشور مصیبت ساز میشوند. اگر کسی در حاکمیت دلسوز کشور است باید اینها را از چنین اقداماتی باز دارد. اینها چه کسانی هستند که به خود اجازه میدهند بد دهنی کنند؟ یا برای رئیس جمهوری که با رأی اکثریت مردم روی کار آمده، خط ونشان بکشند و برای او تعیین تکلیف کنند؟
به نظر میرسد که در این مقوله نهادهای مسئول که همواره تلاشهایشان قابل تحسین است، باید وارد شده و اولاً اجازه ندهند که این افراد از تجمعات اعتراضی خود بهرهای ببرند. دوماً تکلیف ملی ایجاب میکند که با آنان برخورد کرده تا دیگر از آزادیهای خود سوءاستفاده نکرده و فرصت رفتاری اینچنینی را نیابند. وقتی رهبری انقلاب در حین تذکر در مورد حوادث بینالمللی، به مسائل داخلی هم اشاره میکنند و میگویند که مبادا ناامیدی را به مردم القا کنیم، در این مقوله هم باید گوش به فرمان همین تذکر باشیم. هرگونه تجمعی که در آن به رئیس جمهوری منتخب توهین شود، لطمه زدن به اعتماد عمومی است.
یادداشت
پشت صحنه تحرکات احساساتی
محمد مهاجری
تحلیلگر سیاسی اصولگرا
جوانی که هنوز ۳۰ سالش نشده است، در یک تجمع خیابانی شروع به داد و بیداد میکند و خواستار به خاک و خون کشیدن تلآویو و حیفا میشود. بعد هم برای اینکه حرفهایش با مزه شود؛ چند جمله علیه دولت پزشکیان میبافد . خوشبینانهاشاین است که گمان کنیم این حرفها، حرف خود او است و به صورت خودجوش بیان شده و انتخاب زمان میتینگ هم به انتخاب او است. بعد هم هیچ کس به این حرفها واکنش نشان ندهد. سابقه این تجمعات به سالهای دور برمیگردد و خاستگاهش همیشه یک جریان خاص است که از نوعی مصونیت برخوردار است.
تعجب نباید کرد که مفاهیم این حرفها و نظرها در سخنرانیهای برخی چهرههای سیاسی مشهور هم دیده میشود. چهرههایی که حتی گاهی نامزد ریاست جمهوری هم بودهاند. یا به برخی دستگاههای سیاسی نزدیک بودهاند. در آنچه که اتفاق افتاد، همچنان ردپای جریان یاد شده محسوس است.
خشم و عصبانیت و بیمنطق بودن ویژگی این مواضع است. مواضعی که همواره هزینههایی برای نظام جمهوری اسلامی داشته است. در مقطعی از تاریخ هستیم که اگر مسئولان مراقبت نکنند و فرصت بدهند حرفهای ضدامنیتی از زبان افراد نامسئول بیان شود، هزینههای بزرگتر را نمیتوان کنترل کرد.
انتهای پیام/