ایران-مصر؛ فصل تردیدها به سر آمده است؟

سیاست

83131
ایران-مصر؛ فصل تردیدها به سر آمده است؟

سفر امروز رئیس جمهور ایران به مصر به منظور شرکت در نشست منطقه‌ای «دی ۸» اگرچه با تمرکز بر تقویت همکاری‌ها میان کشورهای در حال توسعه اسلامی طراحی شده، اما تحولات جاری منطقه که غرب آسیا را در یک پیچ تاریخی قرار داده به اندازه کافی برای ناظران مهم است که نگاه ها را به «قصر عابدین» و مهمان ایرانی آن معطوف کند.

به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، مسعود پزشکیان دومین رئیس جمهوری است که در تاریخ بیش از چهار دهه‌ای جمهوری اسلامی ایران با این ماموریت رهسپار قاهره می شود تا شانس برقراری «وفاق» را اینبار بر فضای سرد حاکم بر رابطه ایران و مصر بیازماید.

تهران و قاهره در سالهای اخیر به نظر میرسد گام های استواری را در احیای روابط دیپلماتیک برداشته اند. سررشته این عزم با حضور وزیر خارجه مصر در تهران برای ادای احترام و حضور در مراسم تشییع رئیس جمهور ایران، شهید رئیسی و وزیر خارجه فقید، حسین امیرعبداللهیان تا دیدار عبدالفتاح السیسی با رئیس جمهور پزشکیان در کازان روسیه و سفر عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان به مصر، امتداد یافته است. این حجم از ملاقات های دیپلماتیک در فاصله ای اندک در تاریخ روابط ۲ کشور کمتر سابقه داشته است.

از این منظر، قاهره شاید در این مقطع زمانی خاص یک مقصد ویژه برای دیپلماسی ایران محسوب شود، به ویژه اینکه اتفاقات پرشتاب منطقه از جمله در سوریه دریچه ای برای نزدیکی ۲ بازیگر گشوده است. با شعله ور شدن تنش در غرب آسیا که این جغرافیای خاص را در یکی از بحرانی ترین شرایط تاریخی خود قرار داده است جمهوری عربی مصر پذیرای مهمانانی ویژه از ایران است؛ در روزهایی که پس از سپری کردن فراز و فرودها در روابط، تهران و به ویژه قاهره تصمیم گرفته باشند فصل تازه ای در رابطه خود رقم بزنند.

تاریخ یک جدایی

از رابطه ایران و مصر در تاریخ معاصر جز چند اپیزود منقطع، تصویری روشن وجود نداشته است، اولین تصویر وصلت محمدرضا پهلوی با فوزیه دختر ملک فاروق پادشاه مصر است. ازدواجی ناکام که استعاره ای از این بود که شاید زندگی ناپایدار پادشاه ایران و ملکه مصر، بنیان روابط دو کشور را از ابتدا با جدایی مواجه ساخت.

ایران و مصر هر بار تلاش کردند پیوندی نو برقرار کنند اما سیر وقایع در منطقه ای که زلزله و دگرگونی ویژگی لاینفک آن بوده، آنها را در عین اشتراکات زیاد از هم دور نگه داشته است.

تمدن کهن تنها ویژگی مشترک ایران و مصر نیست. کنشگری در موضوع فلسطین وجه اشتراکی دیگر این دو کشور تاثیرگذار در منطقه و در بستری تاریخی است. سوژه فلسطین نقش بی بدیلی در فراز و نشیب رابطه تهران-قاهره داشته است.

روزی که جمال عبدالناصر با جنبش «ضباط الاحرار» (افسران آزاد) پادشاهی مصر را در سرزمین اهرام ساقط کرد و علم دفاع از فلسطین را برداشت، حکومت پادشاهی ایران روابط پیدا و پنهانی با رژیم صهیونیستی برقرار کرده بود و همین موضوع هم باعث سردی روابط میان ایران و مصر شد. تحولات بعدی در منطقه اما اتفاقی معکوس را رقم زد. اینبار جانشین ناصر یعنی محمد انور سادات، اولین رهبر عربی در تاریخ لقب گرفت که به مسیر عادی سازی لغزید و مصر را به عنوان بزرگترین حامی فلسطین، به اولین کشور عربی تبدیل کرد که رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. در مقابل با وقوع انقلاب اسلامی، پادشاهی پهلوی از میان رفته و ایران پرچمدار حمایت از فلسطین شده بود.

حالا «کمپ دیوید» پیمانی که در استراحگاه جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در ایالت مریلند به امضا رسید مانند یک دیوار بلند در برابر ۲ کشور قرار گرفت و امکان هر پویایی را برای نزدیک کردن ایران و مصر سلب می کرد.

سیاست خارجی مصر در عصر پساکمپ دیوید تا امروز کاملا متاثر از تعهدات سیاسی-امنیتی و ضمائم ۴ گانه این قرارداد که «چاچوبی برای صلح» نام گرفت، بوده و این موضوع بعنوان متغیر اصلی در جهت گیری سیاست خارجی قاهره ظاهر شده است.

در این میان موج بهار عربی و بیداری اسلامی که به حکومت «حسنی مبارک» پایان داد این امید را ایجاد کرد تا دولت برآمده از انقلاب مصر که «محمد مرسی» به عنوان نماینده جریان اخوان الامسلمین را اولین رئیس جمهور خود می دید، منجر به چرخشی آشکار در تنظیم روابط با تهران شود اما مرسی در سفرش به ایران ترجیح داد با ایرانی ها مغرورانه رفتار کند و در بحران سوریه راه خود را جدا کند.

شروعی دوباره ممکن است؟

بحران خطرناک کنونی در خاورمیانه، شاید یکی از دلایلی است که می تواند دیدگاه های منطقه ای ایران و جمهوری عربی مصر را به هم نزدیک کرده و دو کشور را کنار هم نگه دارد.

قاهره در یکسال گذشته و از آغاز جنگ خونبار غزه، مقصدی برای مذاکرات آشکار و محرمانه مقامات آمریکایی و صهیونیستی در خصوص جنگ غزه بوده است، تلاش برای توقف جنگ افروزی اسرائیل و ضرورت آتش بس در غزه یکی از مسائلی است که ایران و مصر در آن اتفاق نظر داشته اند، چرا که بحران انسانی در غزه بیش از کشوری، مصر را تحت تاثیر قرار می دهد.

طرح اسرائیلی از ابتدای نسل کشی در غزه، تغییر دموگرافی غزه و کوچاندن اجباری مردم فلسطین به صحرای سینا بوده است. در ماه های ابتدایی جنگ طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی شامل کوچاندن نیمی از ساکنان غزه به مصر می شد. جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده برای جلب موافقت مصر با این طرح، پیشنهاد تسویه بدهی قاهره را پیشنهاد به السیسی پیشنهاد داد. رئیس‌جمهور مصر اما در پاسخ گفت کشورش حل مساله غزه از طریق آواره کردن فلسطینی‌ها و اسکان در مصر را نمی‌پذیرد.

با توجه به اینکه مصر تنها کشور عربی است که با غزه مرز مشترک دارد هر چه جنگ اسرائیل در این منطقه محاصره‌شده طولانی‌تر شود، تهدیدها برای اقتصاد، امنیت ملی، و ثبات سیاسی مصر جدی‌تر خواهد شد. مقامات قاهره نگران هستند که تداوم عملیات نظامی اسرائیل در رفح می‌تواند منجر به ورود تعداد زیادی از فلسطینیان به صحرای سینا شود.

این اتفاق همچنین ممکن است به طور جدی تنش‌ها میان افکار عمومی مصر و دولت عبدالفتاح السیسی را افزایش دهد. تصور اخراج گسترده فلسطینیان از غزه به شبه‌جزیره سینا (که کارشناسان آن را «نکبت ۲» )می نامند می‌تواند به ناآرامی‌های گسترده در مصر منجر شود، به ویژه اگر دولت در افکار عمومی مصریان به عنوان تسهیل‌کننده چنین پاکسازی قومی قلمداد شود.

مصر که در شروع جنگ از تضعیف و حتی شاید نابودی حماس و جهاد اسلامی در فلسطین استقبال می کرد حالا با یک بحران بزرگتر مواجه است: اسرائیل می گوید می خواهد چهره خاورمیانه را تغییر دهد و مصر هم شاید بخشی از این تغییر است به ویژه آنکه ارتش رژیم صهیونیستی با اشغال محور کریدور «فیلادلفی» عملا مفاد کمپ دیوید را نقض کرده و با اقدامات تحریک آمیز در آنجا به تنش های مرزی با مصر دامن زده است.

در چنین بزنگاهی مصر می تواند به طور دقیق شنوای پیام ایران باشد، بازیگری نظم ساز در منطقه که کارنامه موفقی در جلوگیری از دستورکارهای ژئوپلیتیکی با هدف تغییر نقشه خاورمیانه داشته است.

سوریه؛ دوازه های بحران

سقوط دولت سوریه، درب جعبه پاندورا را گشوده است. فتح دمشق توسط هیات تحریرالشام باز هم آن اتفاقی نیست که مطلوب قاهره باشد. حاکمیت اسلام جهادی که از نحله تفکر اخوانی کشور شمال سوریه حمایت می شود برای دولت عبدالفتاح السیسی که دولت اخوانی «مرسی» را سرنگون کرده، نگران کننده است. از طرف دیگر تصرف بیشتر سرزمین های سوری در بلندی های جولان توسط تل آویو، مصری ها را دوباره یاد حضور اسرائیلی ها در محور فیلادلفی می اندازد.

اشغالگری اسرائیل با هدف تحمیل واقعیت جدید به بازیگران منطقه می تواند ارزش استراتژیک مصر در غرب آسیا را تهدید کند. چه اینکه تلاش ها برای پیوستن عربستان سعودی به روند عادی سازی با اسرائیل، سیگنالی به قاهره است که دینامیسم جدیدی در منطقه می تواند شکل بگیرد که کمپ دیوید را تحت الشعاع قرار دهد.

جنگ غزه و لبنان این مفهوم را برای دولت های عربی تولید کرد که هیچ یک از کشورهای منطقه در برابر توسعه طلبی اسرائیل مصونیت نخواهند داشت و مصر یکی از این دولت هاست. در چنین فضایی، سوریه می تواند در نقش کاتالیزوری باشد که مصر را به ایران نزدیک کند.

مصر همواره در خصوص احیای روابط با ایران تلاش کرده لرزان قدم بردارد. برای مصری ها رابطه با ایران احتمالا دروازه ای برای نفوذ فرهنگی و فکری در این کشور می شود. تفکر مقاومت در سرزمین اهرام زنده علاقه مندان زیادی دارد و رویکرد ایرانی به منطقه محبوب افکار عمومی مصر است. زمستان سال گذشته در نظرسنجی انیستستو دست راستی آمریکایی «واشنگتن برای خاور نزدیک» عملکرد ایران در جنگ غزه محبوبیت ۵۰ درصدی در مصر داشت.

علاوه بر این، تارو پود روابط خارجی این کشور با ترتیبات پیمان کمپ دیوید گره خورده است. با وجود نقض این توافق توسط اسرائیل و علیرغم اینکه فوریه امسال دو مقام مصری و یک دیپلمات غربی به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتند که قاهره ممکن است توافق‌نامه کمپ دیوید را به حالت تعلیق درآورد اما مصر همچنان بنایی برای این تصمیم ندارد.

گوردون گری، سفیر سابق ایالات متحده در تونس می گوید: «مصر نمی‌خواهد کمک نظامی ایالات متحده (۱.۳ میلیارد دلار سالانه) را که به‌طور مستقیم به دلیل پیمان کمپ دیوید اعطا شده، به خطر بیندازد.

در جغرافیایی که «عدم قطعیت ها» و «غافلگیری» سرنوشت محتوم آن است، عبدالفتاح السیسی و مصر می توانند به تردیدهای همیشگی درباره ایران پایان دهند و یک شروع متفاوت با تهران رقم بزنند. در محیط آشوبناک خاورمیانه مصر دوستی بهتر از ایران می تواند داشته باشد؟


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست