دیپلماسی صلح و دیپلماسی جنگ

حمید قنبری

حمید قنبری

یادداشت‌ها

83221
دیپلماسی صلح و دیپلماسی جنگ

حمید قنبری مشاور وزیر امور خارجه

به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین،حمید قنبری در یادداشتی نوشت: در دولت پزشکیان، وزارت امور خارجه ایران ناگزیر با دوران وزارت امور خارجه در دولت اول روحانی مقایسه می‌شود؛ دورانی که این نهاد به مهم‌ترین و پررنگ‌ترین بازیگر صحنه سیاست داخلی و خارجی تبدیل شده بود. با آغاز کار دولت روحانی، تیم مذاکره‌کننده وزارت خارجه بسرعت شکل گرفت و مذاکرات با کشورهای1+5 آغاز شد. در مدت زمانی کوتاه، توافق موقت حاصل شد؛ توافقی که توانست در کوتاه‌ترین زمان ممکن انتظارات تورمی را کاهش دهد، ثبات نسبی به اقتصاد ببخشد و امید را به بازارها بازگرداند. در ادامه، مذاکرات جامع‌تری برای دستیابی به توافق نهایی یا همان برجام آغاز شد که در بازه‌ای معقول به نتیجه رسید. برجام، با رفع تحریم‌های هسته‌ای، گشایش‌هایی در وضعیت اقتصادی کشور ایجاد کرد؛ گشایش‌هایی که اگرچه برخی آن را ناکافی و دور از ایده‌آل می‌دانستند، اما آثار مثبت آن تا خروج امریکا از برجام در دولت ترامپ همچنان احساس می‌شد.
با این پیش‌زمینه، بسیاری از دولت پزشکیان نیز انتظارات مشابهی داشتند؛ آنها گمان می‌کردند که مذاکرات بازگشت به برجام بسرعت آغاز شده و فرآیند رفع تحریم‌ها بزودی عملیاتی خواهد شد. اما این انتظار به سرانجام نرسید. چرا؟ پاسخ این پرسش در دل عوامل پیچیده‌ای نهفته است که شرایط داخلی و خارجی امروز ایران را به کلی از دوران روحانی متمایز می‌کند.
نخستین عاملی که روند مذاکرات را در آغاز دولت پزشکیان با چالش مواجه کرد شرایط پیچیده و نامشخص داخلی ایالات متحده بود. تقریباً همزمان با شروع به کار این دولت، امریکا درگیر فضای انتخاباتی شد و اولویت اصلی دولتمردان آن کشور بر سرنوشت انتخابات متمرکز گردید. تا زمانی که رئیس‌جمهوری جدید مشخص نشده و دولت تازه مستقر نمی‌شد، هیچ‌گونه تصمیم‌گیری جدی درباره ایران و تحریم‌ها امکان‌پذیر نبود. این مسأله، به دلیل نقش کلیدی و تأثیرگذار امریکا در تحریم‌ها و هرگونه فرآیند رفع آنها، یکی از مهم‌ترین عوامل تأخیر در آغاز مذاکرات بود.
عامل دوم، تغییرات بنیادین در ساختار بین‌المللی بود. گروه1+5 که در دوران روحانی به‌عنوان بستر اصلی مذاکرات عمل می‌کرد، دیگر مانند گذشته انسجام و ظرفیت عمل نداشت. روسیه، یکی از اعضای کلیدی این گروه، درگیر جنگی طولانی و پرهزینه با اوکراین شده است. در این جنگ، کشورهای اروپایی و ایالات متحده با حمایت مستقیم و غیرمستقیم از اوکراین، به‌طور کامل درگیر بحران هستند. این تغییرات، به همراه شکاف‌های سیاسی و ژئوپلیتیکی عمیق‌تر در میان بازیگران جهانی، ساختار بین‌المللی را به‌طور جدی از دوران روحانی متمایز کرده و پیچیدگی‌های جدیدی به پرونده سیاست خارجی ایران افزوده است.
سومین دلیل، وضعیت بحرانی و پرتنش در منطقه غرب آسیا است. عملیات ۷ اکتبر و حملات گسترده رژیم صهیونیستی به غزه و جنوب لبنان، به همراه پاسخ‌های نظامی حزب‌الله و دیگر بازیگران منطقه‌ای، فضای منطقه را به‌سوی یک جنگ گسترده سوق داد. به این تنش‌ها، ترور اسماعیل هنیه در تهران در همان آغاز به کار دولت پزشکیان و نیز حملات متقابل ایران و رژیم صهیونیستی را باید افزود. این شرایط، اولویت اول دستگاه سیاست خارجی ایران را از دیپلماسی رفع تحریم‌ها به دیپلماسی جنگ تغییر داد؛ چراکه دولت پزشکیان در اولین مواجهه خود با سیاست خارجی به‌جای فضای مذاکره با جنگ و مخاصمات مسلحانه روبه‌رو شد. این وضعیت بی‌تردید مسیر وزارت خارجه را از آنچه در دوران روحانی تجربه شد به کلی متفاوت ساخت.
در چنین شرایطی آنچه از دستگاه سیاست خارجی انتظار می‌رود اتخاذ دیپلماسی جنگ است؛ دیپلماسی‌ای که در ذات خود با دیپلماسی زمان صلح و رفع تحریم‌ها تفاوتی عمیق دارد. در دیپلماسی جنگ اولویت اول مدیریت تنش‌ها و جلوگیری از گسترش بحران است. این به معنای آن است که وزارت خارجه باید به‌طور فعال و هوشمندانه از ابزارهای متنوعی برای محدود کردن دامنه درگیری‌ها و حفظ ثبات نسبی در شرایط بحرانی استفاده کند. مذاکرات پشت‌پرده یکی از این ابزارهاست؛ ارتباطات غیررسمی با بازیگران مؤثر می‌تواند فضایی برای کاهش سوءتفاهم‌ها و جلوگیری از اشتباهات محاسباتی ایجاد کند. در این میان دیپلماسی عمومی و پیام‌رسانی هوشمند نیز نقش مهمی ایفا می‌کند. وزارت خارجه باید پیام‌های روشن، دقیق و حساب‌شده‌ای به طرف‌های مقابل ارسال کند تا خطوط قرمز ایران به وضوح ترسیم شود و هرگونه سوءبرداشت که ممکن است به تشدید بحران منجر شود از میان برداشته شود. در دیپلماسی جنگ، انعطاف‌پذیری و توانایی تغییر سریع رویکردها بر اساس شرایط متغیر اهمیت حیاتی دارد. دستگاه سیاست خارجی باید همواره آماده باشد تا در برابر تحولات غیرمنتظره مانند حملات نظامی ناگهانی یا تحریم‌های شدیدتر واکنش نشان دهد. علاوه بر این، هماهنگی میان نهادهای داخلی نیز ضروری است. در شرایط جنگ وزارت خارجه نمی‌تواند به‌تنهایی بار دیپلماسی را به دوش بکشد؛ هماهنگی نزدیک با نهادهای نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و حتی فرهنگی ضروری است تا بتوان یک استراتژی یکپارچه و منسجم برای مقابله با بحران‌ها تدوین کرد. همچنین نقش ائتلاف‌سازی در دیپلماسی جنگ بسیار پررنگ است. وزارت خارجه باید به‌دنبال ایجاد یا تقویت ائتلاف‌هایی باشد که بتوانند از موضع ایران در برابر فشارها حمایت کنند.
با توجه به دلایل پیش‌گفته مقایسه عملکرد وزارت خارجه در دولت پزشکیان با وزارت خارجه در دولت اول روحانی بدون در نظر گرفتن واقعیت‌های محیطی و شرایط پیرامونی، ناعادلانه و گمراه‌کننده است. شرایط داخلی و خارجی ایران در این دو مقطع زمانی کاملاً متفاوت بوده و چالش‌هایی که دولت پزشکیان با آن روبه‌روست بسیار پیچیده‌تر و متنوع‌تر از دوره پیشین است. به همین دلیل این دولت رویکردی متفاوت در پیش گرفته و تلاش کرده است که از تجربیات گذشته درس بگیرد.
دولت پزشکیان با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف وزارت خارجه در دولت‌های گوناگون تلاش کرده است تا با حفظ نقاط قوت از تکرار ضعف‌های گذشته جلوگیری کند. این رویکرد بویژه در زمینه دیپلماسی با تمرکز بر انعطاف‌پذیری، شفافیت در پیام‌ها و تقویت روابط منطقه‌ای و بین‌المللی قابل مشاهده است. دولت پزشکیان و وزارت خارجه همواره تأکید کرده‌اند که ایران آماده مذاکره برای رفع تحریم‌ها هستند و هیچ‌گاه میز مذاکره را ترک نکرده‌اند. اما این مذاکره باید شرافتمندانه باشد؛ مذاکره‌ای که در آن اصول و منافع ملی ایران نه‌تنها حفظ شود بلکه مورد احترام طرف‌های مقابل قرار گیرد. مذاکره شرافتمندانه یعنی دوری از فشارهای غیرقانونی و یک‌جانبه و ایجاد فضایی که در آن همه طرف‌ها به تعهدات خود پایبند باشند. تجربه برجام نشان داده است که ایران آماده تعامل و همکاری است اما این همکاری زمانی معنا دارد که احترام متقابل و حقوق برابر در مذاکرات رعایت شود. مذاکره‌ای که تنها به‌دنبال تحمیل خواسته‌های یک‌جانبه باشد نمی‌تواند به نتیجه پایدار برسد. ایران بارها نشان داده است که اهل گفت‌وگو و توافق است اما این گفت‌وگو باید در چهارچوب عزت و احترام انجام شود، نه تحت فشار تهدید و تحریم.
وزارت خارجه در این مسیر با حفظ رویکرد واقع‌گرایانه تلاش کرده است تا با نشان دادن انعطاف در مذاکره خطوط قرمز کشور را به‌وضوح ترسیم کند. این رویکرد نشان‌دهنده آمادگی ایران برای تعامل سازنده است، اما هم‌زمان پیام روشنی به طرف‌های مقابل ارسال می‌کند: مذاکره نباید به بهایی انجام شود که منافع ملی ایران را به خطر اندازد. به همین دلیل مذاکره شرافتمندانه نه تنها شرط ایران برای رفع تحریم‌ها بلکه راهبردی است که می‌تواند پایه‌گذار یک مسیر پایدار در تعاملات بین‌المللی باشد.


انتهای پیام/
دیدگاه ها