روایتی از یک عصر پر فراز و نشیب

عبور از دست‌اندازهای تاریخی

سیاست

83223
عبور از دست‌اندازهای تاریخی

چهار دهه پس از افتادن سایه سنگین رژیم اشغالگر اسرائیل بر روابط تهران و قاهره، دو کشور در حالی برای بیرون آمدن از این محاق طولانی تمایل دارند که بی‌گمان خود بیش از هر بازیگر دیگری می‌دانند بازسازی این رابطه تا چه اندازه می‌تواند بر معادلات منطقه مؤثر باشد؛ منطقه‌ای که یک سال پس از آغاز جنگ غزه و در تلاطم سقوط حکومت سوریه بیش از هر زمان به مفاهمه میان بازیگران اثرگذاری همچون ایران و عربستان، ترکیه و مصر نیازمند است و در این میان ایران و مصر این دو گهواره‌ تمدن برای باز تعریف رابطه دیرین خود به عبور از موانعی نیازمندند که طی ۴۵ سال گذشته به انحای مختلف خود را بر این رابطه تحمیل کرده‌اند.

به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، چهار دهه پس از افتادن سایه سنگین رژیم اشغالگر اسرائیل بر روابط تهران و قاهره، دو کشور در حالی برای بیرون آمدن از این محاق طولانی تمایل دارند که بی‌گمان خود بیش از هر بازیگر دیگری می‌دانند بازسازی این رابطه تا چه اندازه می‌تواند بر معادلات منطقه مؤثر باشد؛ منطقه‌ای که یک سال پس از آغاز جنگ غزه و در تلاطم سقوط حکومت سوریه بیش از هر زمان به مفاهمه میان بازیگران اثرگذاری همچون ایران و عربستان، ترکیه و مصر نیازمند است و در این میان ایران و مصر این دو گهواره‌ تمدن برای باز تعریف رابطه دیرین خود به عبور از موانعی نیازمندند که طی 45 سال گذشته به انحای مختلف خود را بر این رابطه تحمیل کرده‌اند.


قطع رابطه زیر سایه کمپ دیوید
 رابطه تاریخی قاهره و تهران که تا پیش از انقلاب اسلامی ایران فرازهایی از آن در پیوند هر چند کوتاه شاه ایران با خواهر ملک فاروق، قطع رابطه 10 ساله دو کشور با خواست «جمال عبدالناصر» رهبر انقلاب مصر از سال 1339 و بعدها شکل‌گیری رابطه نزدیک میان شاه پهلوی با «محمدانور سادات» سومین رئیس جمهوری مصر به نمایش گذاشته شد؛ بعد از پیروزی انقلاب ایران دولتی مستعجل بود. انقلابی که تنها چند ماه پس از توافق سادات و «مناخیم بگین» نخست‌وزیر وقت اسرائیل در کمپ دیوید به پیروزی رسیده بود و با قرار داشتن «آزادی فلسطین» در صدر فهرست آرمان‌هایش خیلی زود تکلیف رابطه تهران و قاهره را مشخص کرد.
انقلابیون ایران قرار داد کمپ‌دیوید را که به معنای به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل توسط مصر و برقراری صلح میان قاهره و تل‌آویو بود ننگین‌ترین توافق ممکن و خنجری از پشت بر پیکر ملت ستمدیده فلسطین می‌دانستند. اینچنین بود که رابطه ایران و مصر نه به دلیل میزبانی انورسادات از شاه مخلوع ایران که در واکنش به سازش‌کاری او در مقابل اشغالگران فلسطین متوقف شد. ابتدا سفارت مصر در تهران را دانشجویان عرب تصرف کردند و سپس رهبر فقید انقلاب در یکی از اولین فرمان‌های حکومتی‌اش در 6 فروردین سال 58 قطع رابطه دیپلماتیک با مصر را از وزارت امور خارجه دولت موقت خواستار شد.
جمهوری اسلامی ایران البته تنها دولت مسلمانی نبود که در واکنش به کمپ‌دیوید به رابطه دیپلماتیک با مصر پایان داد. آن توافق روابط قاهره با بسیاری از کشورهای عربی و آفریقایی را تحت‌الشعاع قرار دارد. اما ایران تنها کشوری بود که مسیر عادی‌سازی آن رابطه از دست رفته را به آسانی طی نکرد. تا آنجا که حتی تغییر نام خیابان وزرا در تهران به خیابان «خالد اسلامبولی» از اعضای گروه جهاد اسلامی مصر و متهم به ترور انورسادات تا سال‌های سال به نمادی از رابطه قطع شده ایران و مصر و در تمام 29 سالی که حسنی مبارک رئیس‌جمهوری مخلوع مصر پس از ترور سادات بر این کشور حکومت کرد به یکی از موانع عجیب در مسیر ترمیم رابطه دو کشور تبدیل شد.
 
تلاشی ناتمام پس از دو دهه گسست
از قطع رابطه تهران و قاهره نزدیک به دو دهه می‌گذشت که نشانه‌هایی از امکان تغییر در وضعیت در هر دو سوی رابطه هویدا شد. نه تنها گذر زمان اختلافات پررنگ دیرینه را محو می‌کرد که در ایران دولت اصلاحات با رویکرد تنش‌زدایی در عرصه سیاست خارجی روی کار آمد. ناگفته پیدا بود که ذیل آن دکترین که سبب شد دستگاه دیپلماسی ایران روابط تهران و بسیاری از پایتخت‌های اروپایی را به وضعیتی قابل دفاع بازگرداند، تنش‌زدایی از رابطه ایران و مصر بیش از حد بدیهی می‌نمود. ارزیابی‌ای که البته رنگ واقعیت به خود نگرفت. هجدهم آذر ماه 1376 سفر«عمروموسی» وزیر خارجه وقت مصر به تهران برای حضور در هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی اولین مراوده سیاسی دو کشور بود. اما تیر ماه 1379 وقتی اولین گفت‌و‌گوی تلفنی رؤسای‌جمهوری وقت دو کشور زمزمه احیای روابط را بلند کرد گمانه‌زنی‌های مطرح شده خیلی زود تکذیب شد.  سید محمدخاتمی با نظر مقامات عالی نظام حتی از دیدار رو در رو با حسنی مبارک در حاشیه اجلاسیه سازمان ملل در همان سال خودداری کرد و سه سال دیگر زمان گذشت تا او برای دیدار با مبارک در جریان سفرش به ژنو و در حاشیه یک اجلاس بین‌المللی سران رخصت بیابد.
با وجود همه این ملاحظات، رایزنی‌ دیپلمات‌های دو کشور برای احیای روابط جریان داشت. محمدعلی سبحانی، سفیر اسبق ایران در لبنان در روایتی از آن رایزنی‌ها به بیاینه مشترکی اشاره دارد که «روی بند بند و نقطه نقطه‌اش» توافق شده و «به تأیید رهبران دو کشور» هم رسیده بود.
اما احیای رابطه‌ای که می‌توانست معادلات منطقه را به ضرر اسرائیل و حامیانش تغییر دهد با دست اندازهایی عجیب مواجه شد. تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی خواسته مصری‌ها بود همچنان که طرف ایرانی خواسته‌های متقابلی را از قاهره مطالبه داشت و مصری‌ها پذیرفته بودند. به گفته سبحانی اگر چه دیپلمات‌های ایرانی برای پاسخ به در خواست مصر با اعضای شورای شهر مذاکره می‌کردند اما همزمان جریان مخالف دولت اصلاحات با نصب تصویری بزرگ از خالداسلامبولی رشته‌‌ها را پنبه کرد. آن سو هم نفوذی‌های اسرائیل به گفته حجت‌الله جودکی، رایزن فرهنگی سابق ایران در مصر یک سناریوی ساختگی جاسوسی را کلید زدند و پیش روی خروج این رابطه از اغما مانع تراشیدند و وضعیت به نقطه‌ای بازگشت که حتی اعلام موضع محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری وقت ایران در اردیبهشت ۱۳۸۶ مبنی بر آمادگی ایران برای بازگشایی سفارت در قاهره بلاموضوع می‌نمود. چنانکه حتی حسنی مبارک فروردین سال 1388 تنها به صرف اطلاع از دعوت احمدی‌نژاد به نشست سالانه سران اتحادیه عرب از حضور در آن اجلاس خودداری کرد.

رسیدن به فصل تغییر
یک سال بعد اما دیگر مبارکی بر اریکه قدرت نبود که درباره رابطه ایران و مصر تصمیم‌گیری کند. بهار عربی سال 1389 به قاهره رسید. «محمد المرسی» سیاستمداری که پس از انقلاب به ریاست جمهوری مصر برگزیده شد با همه پیشینه عضویتش در «اخوان المسلمین» متمایل به رابطه با ایران بود تا آنجا که در خلال ریاست جمهوری یک ساله‌اش به بهانه حضور در اجلاس غیرمتعهد‌ها به تهران آمد و در دیدار با احمدی‌نژاد ایران را دوست و برادر نامید و متقابلاً کشورش «شریک راهبردی» نامیده شد. انقلابیون مصر حتی به عنوان ارسال سیگنال مناسب به تهران در آن سال مانع از سفر سالانه فرح دیبا به مصر و حضورش در مسجد الرفاعی قاهره شدند.
اما بی‌ثباتی در مصر و عمر کوتاه دولت مرسی و شاید به نحوی تعلل دستگاه دیپلماسی دولت وقت ایران مجالی برای تعین یافتن آن تعارفات باقی نگذاشت و با روی کار آمدن دولت «عبدالفتاح سیسی» داستان به صفحه اول خود بازگشت. فرمانده نظامی‌ای که وقتی عهده دار ریاست جمهوری شد ترجیح داد به جای احیای رابطه با ایران برای سرپا نگه داشتن دولتش و عبور دادن مصر از سال‌های بحران سیاسی و اقتصادی رابطه‌اش با عربستان سعودی را تقویت کند. به همین دلیل ترمیم روابط تهران و ریاض در فروردین 1401 نقطه عطفی شد که مسیر را برای بازگشت ایران و مصر به سوی هم تا حدود زیادی هموار کرد و مذاکرات سیاستمداران ایرانی و مصری در پایتخت میانجیگران عربی را یکبار دیگر به جریان انداخت. ایران و مصر حالا در روند طولانی این تلاش‌ها به فرو ریختن فاصله 45 ساله خود بیش از هر زمان دیگری نزدیک شده‌اند. در زمانه‌ای که وارثان آن امضای خائنانه در کمپ دیوید زیر خاک خفته‌اند و آرمان فلسطین بیش از هر زمان این رجوع دوباره را ضروری ساخته است.

 

یادداشت 1

از سر‌گیری رابطه بدون اتلاف وقت

محمدعلی سبحانی
 دیپلمات پیشین

در تفسیر روابط دو کشور ایران و مصر که در پی سفر آقای پزشکیان رئیس‌جمهوری ایران به قاهره و دیدار با عبدالفتاح السیسی بر سر زبان‌ها افتاد، باید به این نکته توجه داشت که از حالا، هم در ایران و هم در منطقه، درک مشترک مبنی بر همبستگی و اتحاد کشورهای مسلمان منطقه به‌وجود آمده است. بنابراین، از نظر من، این گزاره درستی است که در شرایط کنونی منطقه، کشورها نیازمند پر کردن خلأها و از بین بردن نقاط ضعف خود باشند. خلأهایی که وجود آنها نه تنها سودی نداشته و از ضرورتی برخوردار نیست که حتی برای کلیت منطقه مضر بوده و منافع کشورها را تهدید می‌کند. روابط قطع شده ایران و مصر از جمله مهم‌ترین این خلأهای بسیار بزرگ است.
به یاد دارم زمانی که مدیرکل خاورمیانه وزارت خارجه بودم، بعد از ملاقات آقای خاتمی رئیس دولت اصلاحات با حسنی مبارک رئیس‌جمهوری اسبق مصر، اقدامات قابل توجهی برای برقراری روابط میان دو کشور آغاز شد. در همین راستا هم به آقای پزشکیان پیشنهاد می‌کنم که بر مبنای همان توافقات گذشته که تقریباً مفصل هم بود و تهیه و تنظیم آن ماه‌ها طول کشیده و بنده هم به عنوان یکی از مذاکره کنندگان بیشترین حضور را در جلسات داشتم، موضوع از سرگیری روابط تهران - قاهره را دنبال کند.
در زمان دولت اصلاحات، تیم کارشناسی و مسئول ایران و مصر به این نتیجه رسیده بودند که اساساً هیچ دلیلی وجود ندارد که روابط قطع شده این دو کشور، کماکان به قوت خود باقی مانده و منطقه را دچار تأثیر کند. بر همین مبنا مذاکره و توافقات خود با طرف مصری را پیش بردیم و در یک قدمی حصول نتیجه بودیم. اما متأسفانه در آخرین لحظات و در شرایطی که چیزی تا برقراری روابط باقی نمانده بود، تندروهایی در ایران و جاهای دیگر تلاش‌های مشکوکی را برای برهم زدن این وضعیت و جلوگیری از حصول توافق میان تهران و قاهره انجام دادند. نمونه بارز آن ماجراهایی بود که پیرامون تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی اتفاق افتاد.  چه آنکه در راستای توافقات انجام شده با طرف مصری و برای نشان دادن حسن نیت تصمیم بر این شد که نام خیابان را تغییر دهیم، اما جریان تندرویی در ایران مانع از این اقدام شد و حتی تصویری از خالد اسلامبولی را هم در آن خیابان نصب کردند. خبر این اقدام‌های مشکوک به قاهره هم رسیده بود و در ادامه نماینده وزارت خارجه مصر با من تماس گرفت و تغییر مجدد نام خیابان مورد اشاره به خالد اسلامبولی را مانعی جدی برای از سرگیری روابط دو کشور دانست. آن‌هم در شرایطی که قرار بود در همان روز، خبر برقراری روابط تهران و قاهره به صورت رسمی اعلام شود.
در هر حال، این حرکت‌های مشکوک در آن زمان باعث شد توافقاتی که دیگر به قدم آخر رسیده بود و ما منتظر احیای روابط بودیم، برهم بخورد.
با توجه به چنین تجربه‌ای، از دولت بویژه دستگاه دیپلماسی کشور تقاضا دارم که بدون اتلاف وقت، احیای روابط با طرف مصری را پیگیری کند. بخصوص آنکه طرف مصری هم نسبت به احیای روابط با ایران ابراز تمایل کرده است. دولت چهاردهم باید در اسرع وقت این پروژه مهم دیپلماسی را دنبال کند تا جریانات تندرو و حتی جریاناتی که وابسته به رژیم صهیونیستی هستند، نتوانند همانند گذشته مانع از اجرای این اقدام شوند. تأکید شخص من بر این است که دولت و وزارت خارجه با در نظر گرفتن منافع کشور، تلاش ویژه‌ای را برای از سر‌گیری روابط با مصر انجام دهند. البته باید به این نکته هم توجه داشت که در شرایط کنونی هیچ شخص ایرانی در مقام مسئول مخالف این موضوع نیست و از همین رو می‌توان گفت که احیای روابط ایران و مصر، مورد تأکید کلیت نظام سیاسی خواهد بود.
همچنین باید به این نکته اشاره کرد که عدم وجود روابط میان ایران و مصر، متقابلاً به زیان مردم هر دو کشور است. نباید فراموش کنیم که تصمیم‌گیری مصر در جهان عرب و منطقه تأثیرگذار است و می‌تواند در کنار ایران و سایر بازیگران منطقه‌ای ایفای نقش کند و در راستای تأمین و حفظ ثبات منطقه‌ای قدم‌های مهمی بردارد. بخشی از ناپایداری در منطقه، به دلیل غیبت چنین کشورهای بزرگی و عدم همبستگی بین این کشورهاست. پس نباید کوتاهی کرد و سهل انگارانه از مسأله‌ای با این حد از اهمیت، گذر کرد. البته مخاطب صحبت‌های من، تنها دولت ایران نیست بلکه نظام‌های دو کشور مخصوصاً مصری‌هاست. بهتر است بدانیم فرصت‌هایی که حالا به دست می‌آید معلوم نیست که همیشه وجود داشته باشد. چه خوب که حالا که چنین گمانه زنی‌هایی درباره از سرگیری رابطه دو کشور ایران و مصر وجود دارد، ما هم از فرصت به وجود آمده نهایت استفاده را ببریم و هر چه زودتر در مسیر بهبود روابط گام برداریم.

 

یادداشت2

رابطه با مصر و مشکلی به نام افراطیون

حجت‌الله جودکی
 دیپلمات پیشین

در طول دهه‌های گذشته، بارها شاهد انجام دیدارهایی مشابه دیدار اخیر بوده‌ایم، اما هیچ یک از آنها منجر به برقراری روابط میان دو کشور ایران و مصر نشده است.
احیای قریب‌الوقوع روابط تهران-قاهره صرفاً در حد حدس و گمان رسانه‌هاست و نه بیشتر. باید به این واقعیت اشاره کنیم، تا زمانی که به اصطلاح آن ریشه‌ها و مسائلی که باعث قطع ارتباط ایران و مصر شده از بین نرود، انتظار وقوع چنین اتفاقی (احیای روابط دو کشور) به نظر من اشتباه است.
فارغ از بحث مصر، باید به این سؤال توجه کرد که در سال‌های گذشته، در ایران چه کسانی مخالف برقراری ارتباط با مصر بوده اند؟ باید مد نظر قرار داد که آیا مواضع و نگرش این مخالفان نسبت به مصر تغییر کرده است؟ همچنین باید این سؤال را مطرح کرد، آیا دیگر قدرت در اختیار مخالفان برقراری ارتباط با مصر نیست که اکنون انتظار احیای قریب‌الوقوع روابط فی‌مابین تهران-قاهره را داریم؟ اگر چنین تحولی صورت گرفته و پاسخ به این سؤالات مثبت باشد، می‌توان نسبت به عادی‌سازی روابط ایران و مصر خوشبین بود. با وجود این، به نظر من چنین اتفاقی رخ نداده و پاسخ این سؤالات منفی است. باید در نظر داشته باشیم که شاید جریان مخالف عادی‌سازی روابط ایران و مصر صرفاً سکوت کرده‌اند و ترجیح‌شان این است که حرفی نزنند. درحالی که بعید نیست در آینده و با جدی‌تر شدن از سر‌گیری روابط ایران و مصر، زبان به مخالفت باز کنند.
تاریخ فراموش نکرده که در زمان دولت اصلاحات و زمانی که آقای خاتمی به‌عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران به دیدار و ملاقات با حسنی مبارک در داووس سوئیس نشست و در نتیجه این ملاقات اعلام شد، تهران و قاهره تصمیم به از سرگیری روابط خود گرفته‌اند و حتی خبر دادند که سفارتخانه‌ها بازگشایی می‌شود، بلافاصله افراطیون که همواره مخالف ارتباط با مصر بودند، بیرون آمده، ابراز مخالفت و تأکید کردند، نه‌تنها مخالف به اصطلاح تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی در راستای احیای روابط با مصر هستند، بلکه تصویر بزرگی هم در خیابان مورد اشاره کشیدند که دیگر کسی به این راحتی نتواند قدمی برای احیای روابط قطع شده تهران و قاهره بردارد.
با نگاه به چنین تجربه‌ای، به نظر من امروز هم همان شرایط برقرار است. چه آنکه هم در مجلس و هم صداوسیما به دلیل تصمیم دولت برای احیای روابط با مصر بشدت به آقای پزشکیان حمله می‌کنند و در نتیجه به او اجازه نخواهند داد قدم عاقلانه‌ای در این مسیر پر پیچ و خم بردارد.

 

مهراوه خوارزمی
روزنامه نگار


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست