«ایران» در گفت‌و‌گو با کارشناسان مهم‌ترین چالش‌های سیاست خارجی در سال جدید میلادی را به بحث گذاشت

۲۰۲۵ هم فرصت هم تهدید

سیاست

84180
۲۰۲۵ هم فرصت هم تهدید

سال ۲۰۲۵ امروز در شرایطی آغاز شده است که موضوعات مهم و پیچیده‌ای در حوزه سیاست خارجی پیش روی ایران قرار دارد.

به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین،  پرونده‌های حل نشده قبلی در کنار مسائل جدید و شگفتی ساز که متأثر از روابط قدرت‌های بزرگ و تحولات منطقه روزهای سرنوشت‌سازی را برای ایران به همراه خواهد داشت. این مهم بهانه‌ای شد تا در گفت‌و‌گو با جمعی از اساتید دانشگاه، صاحبنظران و خبرگان سیاست خارجی و روابط بین‌الملل «مهمترین موضوع سیاست خارجی ایران در سال ۲۰۲۵» را مورد واکاوی قرار دهیم.  برآیند این گفت‌و‌گوها مؤید این مطلب است که جهانِ متأثر از دولت ترامپ که کمتر از ۳ هفته دیگر سکان امور کاخ سفید را بر عهده خواهد گرفت در کنار جنگ اوکراین، پرونده هسته‌ای، تحولات منطقه و آینده روابط با همسایگان و چین از جمله مهم‌ترین موضوعاتی است که هرکدام به نوبه خود تأثیر بسزایی بر مسیر روابط خارجی ایران خواهد داشت.
دراین بین تضارب آرا و اختلاف دیدگاه کارشناسان پیرامون ضرورت تجدیدنظر در سیاست‌های منطقه‌ای یا تداوم آن، مدل مواجهه با دولت ترامپ، موضع ایران در قبال آینده جنگ اوکراین، نحوه مدیریت رابطه با سوریه پس از اسد و نگاه به شرق بر پیچیدگی تصمیمات و اتخاذ راهبرد کلان در این عرصه افزوده است. اما آنچه به عنوان دال مرکزی مباحث ارائه شده مورد اتفاق نظر واقع شده است، سرعت چشمگیر تحولات در خاورمیانه به خصوص در ماه‌های ابتدایی سال ۲۰۲۵ است که حتی می‌تواند بر آینده بلندمدت ایران اثرگذار باشد. رخدادهایی از جنس تغییر دولت در سوریه که در مدتی کوتاه توانست روندهای کلان مناسبات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو کنشگری ایران در عرصه بین‌المللی و هشیاری نسبت به استفاده از فرصت‌هایی که در کمترین زمان امکان از دست رفتن آن وجود دارد امری بدیهی و حتی حیاتی است. کوتاه سخن اینکه حفظ منافع ملی ایران در سال ۲۰۲۵ در گرو به کارگیری مؤلفه‌های رئال پلیتیک و مقدم شمردن ژئوپلیتیک بر دیگر مفاهیم در عرصه سیاست خارجی است.

 

سال آتش افروزی بیشتر  رژیم صهیونیستی

علیرضا عنایتی

سفیر ایران در عربستان سعودی

مهم‌ترین چالش غرب آسیا در سال آتی همچون سال‌جاری همچنان رژیم صهیونیستی است؛ رژیمی که به هیچ‌یک از مبادی، قواعد و اصول بین‌الملل پایبند نبوده و با خوی وحشی‌گری در یک سال و نیم گذشته در فلسطین، لبنان، سوریه، یمن و ایران با حملات وحشیانه این منطقه را به چالش کشیده و به درخواست‌های جامعه جهانی، سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی برای پایان تجاوز اعتنایی نداشته است. آغاز جنگ منطقه پس از عملیات طوفان‌الاقصی به ایجاد موجی گسترده از ویرانی و نابودی غزه و شهادت بیش از ۵۰ هزار نفر و مجروح و آواره شدن اهالی غزه و امتداد آن در لبنان، سوریه و یمن انجامیده که فاجعه بسیار دردناکی برای منطقه غرب آسیا بوده است و همچنان ابعاد و دامنه‌های آن ادامه دارد. این در حالی است که تصور می‌شود با توجه به تغییرات سیاسی در ایالات متحده امریکا، رژیم صهیونیستی امکان بیشتری را برای مداومت بر رویکرد خشونت‌آمیز خود به دست آورد و کانون بحران و تنش از سوی مقام‌های این رژیم همچنان شعله‌ور باقی باشد. این چشم‌انداز تیره نباید از چشم کشورهای منطقه دور بماند. غلبه بر این آتش‌افروزی و برقراری آتش‌بس در فلسطین و سایر نقاط می‌تواند تا حدی از گسترش دامنه بحران جلوگیری کند و این ممکن نمی‌شود مگر از طریق توجه به رویکرد همگرایانه و تقویت مناسبات ذیل منافع مشترک میان این کشورها. هم کشورهای منطقه و هم جامعه جهانی باید با نگاهی مسئولانه‌تر و فعالانه‌تر در برابر خط تنشی که تل‌آویو در منطقه ایجاد کرده، بایستند و یک سازکار اجرایی در پیش گیرند که ضربه‌گیر اقدامات این رژیم باشد.

 

ضرورت کنشگری سریع ایران در منطقه

رحمن قهرمانپور

کارشناس مسائل استراتژیک

نحوه مواجهه با دونالد ترامپ و سیاست‌های او در موضوعات پرونده هسته‌ای، تحولات منطقه‌ای و پیمان ابراهیم در کنار تحولات جاری سوریه و آینده این کشور، مهم‌ترین موضوعاتی هستند که دستگاه دیپلماسی و برنامه سیاست خارجی ایران در سال ۲۰۲۵ باید برای آن وقت بگذارند. بروز تغییرات سیاسی در هیأت حاکمه امریکا و روی کار آمدن دونالد ترامپ، تحولی است که ابعاد برآمده از آن به طور ویژه از سوی جمهوری اسلامی و دیگر کشورهای جامعه بین‌الملل دنبال می‌شود؛ امری که حتی در جبهه کشورهای همسو و بعضاً متحد ایالات متحده دیده می‌شود. این وضعیت به منزله این است که ایران در جهان ۲۰۲۵ تنها نیست و به نوعی تمامی کشورها در انتظار یا در حال آماده‌سازی خود برای ایستادگی در برابر تبعات تصمیمات ترامپ هستند. به این مفهوم که جهان متوجه این امر مهم شده است که انزواگرایی امریکا در دوران ترامپ دیگر یک وضعیت استثنایی نیست.  طبیعتاً جمهوری اسلامی ایران هم در همین چهارچوب اقدامات خود را منعطف و مدیریت می‌کند. همین امر هم سبب شده تا به‌رغم پرونده‌های مهم منطقه‌ای، تلاش‌هایی در راستای موازنه روابط خارجی به جریان بیفتد. واقعیت وضعیت ایران در ۲۰۲۵ این است که دولت ترامپ خواهان مهار چین و رسیدگی به موضوعات مهم آن است، از این رو به دنبال حل سریع موضوع فلسطین و بستن پرونده خاورمیانه است. طبیعی است که در این مسیر شاهد کنش و واکنش سریع بازیگران نسبت به حوادث و تحولات منطقه خواهیم بود. شخصیت‌های مختلف در کابینه پیشنهادی ترامپ بارها این موضوع را متذکر شده‌اند که چنانچه پرونده خاورمیانه زمانبر شود، مدیریت آن در کاخ سفید بر عهده اسرائیل قرار خواهد گرفت. از این رو باید توجه داشت که اقدامات فوری و کنش‌های سریع ایران در قبال تحولات جاری منطقه و تنظیم روابط با قدرت‌های منطقه و فرامنطقه باید با سرعت در دستور کار سیاستگذاران روابط خارجی ایران باشد.

 

همسایگان و قدرت‌های نوظهور؛ کارت‌های بازی ایران در برابر ترامپ

حسین آجرلو

پژوهشگر ارشد اندیشکده هسته‌ای

طرح‌های وارداتی ترامپ به خاورمیانه احتمالاً مهم‌ترین موضوعی است که ایران در سال ۲۰۲۵ در سطح منطقه با آن مواجه خواهدشد. این طرح‌ها در قالب بحث عادی‌سازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی، پیمان ابراهیم، توافقنامه راهبردی امنیتی با عراق که در مراحل جدی است و همچنین بحث احتمالی به رسمیت شناختن بخش‌هایی از فلسطین اشغالی و تحت تأثیر قرار گرفتن گروه‌های مقاومت در برابر تشکیلات خودگردان فلسطینی است.  علاوه براین دو موضوع نحوه مواجهه با دولت جدید سوریه به نحوی که وضعیت ایران از «دیگری» برای سوریه به سمت بهبود روابط سوق پیدا خواهد کرد و ری‌برند شدن برخی گروه‌های فلسطینی در پی تحولات سوریه مهم‌ترین موضوع و اتفاقی است که سیاست خارجی ایران فارغ از روابط قدرت‌های بزرگ با آن روبه‌رو خواهد شد. با این حال باید این اصل اساسی را مدنظر داشت که سرعت تحولات در خاورمیانه بسیار بالاست و «شگفتی‌سازهای» متعددی در این منطقه و روابط دوجانبه کشورها وجود دارد. به نحوی که در عین حال که انتظار می‌رود روابط عربستان سعودی و امارات با ایران در سال آتی میلادی گشایش‌های ملموسی داشته باشد اما این انتظار نیز وجود دارد که برخی تهدیدات منطقه‌ای منجر به اتخاذ تصمیمات سرنوشت‌سازی مثل تغییر دکترین هسته‌ای در ایران شود که طبیعتاً اثرات قابل توجهی بر روابط ایران با کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی خواهد داشت. در این راستا راهبرد سیاست‌خارجی ایران در سال آینده میلادی باید تقویت روابط منطقه‌ای و همسایگی و توسعه ارتباط با قدرت‌های جهانی در حال ظهور به خصوص ذیل همکاری در قالب سازمان‌های بین‌المللی و پیمان‌های اقتصادی و امنیتی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای باشد. چرا که تجربه دولت قبل ترامپ نشان داد کشورهای منطقه در کنار رژیم صهیونیستی نقش بسزایی در شکل‌گیری رویکرد دولت او در قبال ایران دارند. با توجه به اهمیت سیاست مقابله با چین در دولت ترامپ، همسویی و نزدیکی ایران با چین و روسیه و کنشگری فعالانه در سازمان‌هایی مثل شانگهای و بریکس می‌تواند قدرت چانه زنی ایران و کارت‌های بازی آن در برابر امریکا را بیشتر کند.

 

سیاست خارجی خلاق جایگزین سیاست مشاهده گرانه

عابد اکبری

کارشناس مسائل اروپا

ایران برای پیشبرد مؤثر سیاست خارجی و دست‌یابی کم هزینه به منافع خود، نیازمند ترسیم یک تصویر مطلوب از اهداف و آرمان‌های خود است. در شرایط فعلی و پس از تحولات ماه‌های گذشته به نظر می‌رسد در چشم‌انداز پیش رو در سال جدید میلادی هر چه این تصویر با اتکا به ابزارهای اقتصاد، فرهنگ و آموزش بهتر ترسیم شود، پیگیری منافع و در نتیجه ارتقای جایگاه و پرستیژ بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران کارآمدتر خواهد بود. ایران با تصویرسازی دقیق و ارائه یک روایت ثبات آفرین و نه مخل نظم بین‌المللی از کنشگری خود می‌تواند مسیر دستیابی و تأمین منافع ملی را به شکلی حداکثری هموار کند. در مسأله هسته‌ای و مذاکراتی که در این چهارچوب پیگیری خواهد شد نیز مجموعه‌ای از اقدامات توسط دستگاه دیپلماسی، رسانه‌ها و کنشگران مدنی در همین راستا می‌بایست صورت پذیرد با آگاهی از این موضوع که امروز دولت تنها کنشگر روایت‌ساز و تصویرساز در عرصه بین‌المللی نیست، اگرچه مهم‌ترین و کلیدی‌ترین کنشگر است.
ضروری است تا سیاست مشاهده گرانه جای خود را به سیاستی دارای ایده‌های نوین و واقع گرایانه بدهد. ایده‌های نوین برای کنشگری برای تصویرسازی ضروری است و دولت‌ها باید پیش از بهره‌گیری از ابزار ارتباطات برای اجرای تصویرسازی و بازسازی جهان بر اساس آن، درباره آنچه می‌خواهند به جهان مخابره شود و با آن به افکار عمومی جهان شناسانده شوند، ایده‌پردازی کنند. ایده‌‍‌ها مهم‌ترین گام در تصویرسازی هستند. به عبارتی دیگر ایده‌ها بن مایه ساخت روایت‌های استراتژیک هستند و روایت‌های استراتژیک ابزار دولت‌ها برای ساخت معنا و تصویری مطلوب برای شکل دهی به رفتار کنشگران داخلی و بین‌المللی به شمار می‌روند. روایت استراتژیک، ابزار دولت‌ها برای گسترش نفوذ و مدیریت انتظارات بین‌المللی از خود و دیگری برای غالب کردن روایت خود از نظم و مناسبات مطلوب بین‌المللی است.

 

رفع تحریم‌ها و مدیریت تله‌های عبری

حسین قریبی

دیپلمات بلندپایه وزارت امور خارجه

با توجه به شدت گرفتن تنگناهای معیشتی و ناترازی‌های آزاردهنده و تشدید‌شونده در بخش‌هایی مانند تأمین انرژی کشور، مهم‌ترین مسأله ایران و ایرانیان در سال ۲۰۲۵‌، مسأله اقتصاد خواهد بود آن هم نه در نحوه فهم کلیات انتزاعی یا به عکس، سیاست‌های جزئی‌تر مانند کیفیت صادرات نفت به چین یا ادعای وجود ظرفیت صادرات چند میلیارد دلاری صیفی‌جات به همسایگان. بلکه مهم‌ترین موضوع که مطالبه اصلی جامعه، نظام و دولت چهاردهم هم هست، افزایش ثروت ملی و درآمد سرانه است. شاخص افزایش سریع درآمد سرانه مردم می‌تواند ارتباط مستقیم با ارتقای سطح رضایت عمومی برقرار کند. با این مقدمه، به‌صورت طبیعی مهم‌ترین مسأله خارجی دولت، رفع تحریم‌ها و محدودیت‌های تجاری کشور، جلب سرمایه و مشارکت خارجی و به همین ترتیب لاجرم مدیریت روابط با دولت دوم ترامپ برای حصول این اهداف خواهد بود. در فرآیند پویایی روابط جمهوری اسلامی ایران و امریکا، مجموعه اروپا بویژه سه دولت آلمان، فرانسه و انگلیس، چین، ژاپن و هند در کنار عربستان و امارات متغیرهای تأثیرگذار هستند. روابط با اروپا بویژه یکی از نقاط ثقل سیاست خارجی ایران در این دوره خواهد بود. در روابط با اروپا، اصلی‌ترین دستورکار و البته چالشی‌ترین آن، کیفیت روابط ما با روسیه است. سوریه، یمن و افغانستان سه دستورکار دیگر هستند که می‌توانند موجب رونق میز مذاکره و تعامل ایران و اروپا باشند. چین، ژاپن و هند در تنش‌زدایی بین امریکا و ایران منافعی دارند. منطقه غرب آسیای ناآرام، منافع هیچ کدام از این سه قدرت اقتصادی را تأمین نمی‌کند. در آخر، وضعیت ایران در پیگیری برنامه‌های بلندپروازانه توسعه‌ای عربستان و حفظ روند رشد و توسعه امارات یک فاکتور تعیین‌کننده است و همین موجبی برای تعامل بیشتر با این دو بازیگر منطقه‌ای خواهد بود.
پی‌نوشت: وضعیت رژیم صهیونیستی و اقدامات مخرب آن و تحمیلی را که می‌تواند بر هر فرآیندی داشته باشد در هیچ مرحله‌ای نمی‌توان از نظر دور داشت. مدیریت تله‌های عبری در کنار سایر مسائل پیش گفته، اهتمام و هوشمندی خاصی‌ طلب خواهد کرد.

 

سال ۲۰۲۵ آغاز دوره سرنوشت ساز ایران و اروپا

بهرام قاسمی

سخنگوی سابق وزارت امور خارجه

در آستانه سال ۲۰۲۵ میلادی گویی نگاه ما ایرانیان و بخشی از جهان، به پرونده هسته‌ای و باز آمدن قریب الوقوع دونالد ترامپ و چگونگی ارتباط ایران و سه کشور اروپایی و ایالات متحده دوخته شده است. این انتظار و نگاه در دنیای در هم تنیده و پاره پاره، بر بخشی از بازار و فعل و انفعالات ایران و جهان آثار آشکار و پنهانی دارد.
سالی که رفت و سال‌های پیش از آن روابط ایران با این سمت جهان، بویژه بعد از اولین ورود ترامپ به کاخ سفید و صدارت آکنده از بلبشوی تاریخی او شکل دیگری به خود گرفت. در مرحله بعد با هم افزایی عوامل داخلی و بیرونی متعاقب آن، روابط ایران و اروپا بویژه در دولت سیزدهم روندی نزولی و کاهنده به خود گرفت و تماس و ‌گفت‌و‌گوها و نشست و برخاست‌های سالیان دورتر به خاموشی گرایید. تبادلات اقتصادی و فرهنگی و گفت‌و‌گوهای هسته‌ای رو به سردی نهاد تا جایی که از آن روابط دیرینه که بخش عمده تجارت خارجی ایران و تأمین سرمایه و فناوری و تماس علمی را در خود داشت، چیز زیادی نماند. جای آن روابط را تنش و بیان مواضع نابایسته در تریبون‌های رسمی گرفت و تماس و گفت‌و‌گوها عمدتاً در کانال‌های ثالث و برای اقدامات انسان دوستانه‌ای مانند آزادی زندانیان طرفین دنبال شد. با زبانه کشیدن آتش جنگ اوکراین و روسیه و بهانه آوردن اروپاییان مبنی بر تجهیز ارتش روسیه از سوی ایران، در کنار ناکامی در حل و فصل پرونده هسته‌ای بدان گونه که می‌اندیشیدند، روابط با اروپا را نامطلوب‌تر کرد و بر خصومت برخی کشورهای آکنده از نخوت این قاره نسبت به ایران افزود. با آغاز به‌کار دولت جدید ایران علیرغم انتظاری که می‌رفت سران اتحادیه در اقدامی هماهنگ از بیان تبریک و استقبال از دولت جدید به همان بهانه‌های پیشین خودداری و از ارائه هرگونه نشانه‌ای برای تحرک جدید در روابط اجتناب کردند. البته که در سمت دیگر این روابط هم، ایران در پس بحران غرب آسیا و جنایات ضد بشری رژیم اشغالگر و حوادث لبنان و سوریه و غزه، در کنار سفر مقامات سیاسی به اکثر کشور‌های عربی، فرستاده‌ای حتی در نازل‌ترین سطح به اروپا نداشت. حتی برای مدت‌ها ایران از داشتن سفیر در سه کشور مطرح اروپایی هم بی‌نصیب است و به این ترتیب هیچگونه دیالوگ‌ و گفت‌و‌گویی میان دو طرف وجود ندارد. این وضع می‌تواند انجماد کامل روابط تلقی گردد. با نگاهی به روابط ایران و اروپا در سالی که گذشت ، آغاز سال ۲۰۲۵ بس سرنوشت ساز و مهم در روابط ایران و اروپا تلقی می‌شود؛ اروپایی که بعد از ناکامی خود در پرونده هسته‌ای، با ورود امریکای اوباما توانسته بود به فرجام برجام دست یابد و بعد از خروج ترامپ هم سعی داشت در حفظ برجام با ایران همراهی کند که این تکاپو در عرصه عمل مقابل طوفانی که ترامپ برپا کرده بود، ساحل و حاصلی نداشت.
ایران و اروپا فقط تا مهرماه سال آینده فرصت خواهند داشت فرجام برجام مقتول به دست ترامپ و مخالفان داخلی‌اش را به لطایف الحیلی، آن هم از سر سازش با ترامپ به گونه‌ای به حیات دوباره باز آورند. البته از نگاه یک ناظر تحولات و رویداد‌ها چندان امیدی برای چنین معجزه‌ای تا این لحظه وجود ندارد و نباید احتمال توسل جستن یکی از از اعضای برجام به «اسنپ بک» را از چشم دور داشت. در این صورت بازگشت تمامی تحریم‌ها، یعنی تحریم‌های متکی به قعطنامه‌های شورای امنیت که پیش از برجام بود، در هم افزایی با هر تحریمی که اکنون هست، شرایط اقتصادی ایران را دشوارتر از آن چیزی خواهد کرد که اکنون هست. این وضع خود عاملی خواهد بود برای تشدیدشدن ناترازی‌هایی که هنوز چاره‌ای برای آن نیافته‌ایم.
با این مقدمه، این نتیجه حاصل می‌شود که در حوزه روابط با اروپا، فعلاً چشم‌انداز چندان روشنی دیده نمی‌شود، علی الخصوص که اروپا نشان داده است که ناتوانی‌هایش در پرونده هسته‌ای بی‌حضور امریکا بیش از توانایی‌هایش بوده است. بعید است که ترامپ تازه از راه آمده بتواند یک‌باره و با سرعتی شگرف مسأله اوکراین را حل کند. این اتفاق شاید حداقل اروپای آشفته و دل آزرده در خیالات واهی نسبت به ایران را آرام کند، زیرا که دیگر جنگی نیست، پس دیگر ایرانی هم در کنار خصم آنان نایستاده است. این امر شاید تا حدی بخشی از کدورت نابجا را کاهش دهد.  اما آنچه به ما یعنی ایران باز می‌گردد، این سخن حق است که می‌بایست برای رفع تحریم‌هایی که مردم را دلزده و توسعه را در گرو گرفته است، بیشتر می‌کوشیدیم. تردید نباید روا داشت که ما در روند زندگی خود در عرصه جهانی و منطقه‌ای می‌بایست با حوزه اروپا به تفاهم متوازن و متعادل و بر اساس احترام متقابل و عدم دخالت در امور دیگری دست یابیم. البته که همکاری با همه کشورهای مشروع جهان لازمه حفظ استقلال و توسعه پایدار ایران است و در این دایره چین و روسیه و همه همسایگان نیز مدنظر هستند. اما همه آن چه گفته آمد، در شرایط امروز بیشتر به حوزه ذهن و تصور نزدیک است تا عینیت واقعیت، چرا که گسست روابط و چالش‌ها، بدان حد رسیده است که باز آفرینی و بازسازی آن بسی دشوار می‌نماید. این باز آفرینی نیازمند یک تصمیم راهبردی و قاطع است. اما هرچه هست و هرجا که هستیم و هرجا که اروپا هست، باید در این مسیر و در این راه به جد کوشید.

 

ایران و چالش‌های بین‌المللی پیش‌رو در سال ۲۰۲۵

مجید تفرشی

پژوهشگر مسائل ایران

ایران در سال ۲۰۲۵ میلادی در چند وجه با چالش‌های مختلفی در موضوعات سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی مواجه است. پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات امریکا، بن‌بست جنگ اوکراین، حملات تروریستی اسرائیل به حماس و محور مقاومت، پایان حکومت بشار اسد در سوریه، بیم و امیدهای پیش روی پیمان صلح ابراهیم و قدرت گرفتن کامل و قطعی محمد بن سلمان در پادشاهی سعودی از عناصر بسیار مؤثر بر روندهای پیش روی ایران در سیاست خارجی خود در سال ۲۰۲۵ است.
از آغاز مبارزات انتخاباتی در امریکا تا پس از انتخاب ترامپ، اطرافیانش به طور مداوم با دو چهره متفاوت از او با مسأله ایران مواجه شدند. از یک سو تأکید بر مداومت جهت اعمال فشار بیشتر، از تحریم‌ حداکثری تا حمله موردی یا حمایت از اغتشاش‌های داخلی در جهت تعطیلی یا محدودسازی همه جانبه ایران و از سوی دیگر رسیدن به یک تفاهم فراگیر با آن که همه نشانه‌ها در مواضع ترامپ و اطرافیانش دیده و شنیده شده است.
برای ترامپ در موارد بسیاری و بویژه ایران، دستیابی به دستاوردهای نافرجام باراک اوباما همچنان یک دغدغه جدی است. اما ترکیب یاران کنونی او و حذف مربع ضدایرانی (جان بولتون، مایک پنس، مایک پومپئو و نیکی هیلی) از کنار ترامپ و افزودن عناصر بعضاً متعادل و بعضاً تندروتر، راه را برای هر دو وجه تندروی و مصالحه با ایران باز نگه داشته است. در این مسیر عناصری چون اروپا، اوکراین، چین، روسیه و سعودی در کنار مصالح امریکا تأثیرگذار خواهند بود.
در موضوع اوکراین و روسیه، دو طرف مدعی پیشروی و پیروزی‌هایی بوده و هستند. اما اکنون این جنگ بیش از هر زمانی با بن‌بست مواجه است و بدون تأثیرگذاری متفاوت عناصر منطقه‌ای و خارجی، دورنمایی برای پایان آن با پیروزی یکی از طرفین وجود ندارد. هر چه در این معرکه رخ دهد، یعنی آینده روابط ایران با اروپا، امریکا و همچنین کشورهای منطقه، بویژه در آسیای مرکزی و جنوب قفقاز یا چگونگی تداوم یا تغییر روابط تهران و مسکو به آینده آن جنگ گره خورده است. ایران در یک سال اخیر تلاش کرد منافع خود را جدای از سرنوشت جنگ اوکراین نشان دهد. اما روسیه تعمداً ایران را شریک و همکار خود معرفی می‌کند.
در سوی دیگر جهان و مناسبات بین‌المللی، ایران همچنان بر تعامل راهبردی و ناگسستنی خود با چین تأکید دارد. ایران به تدریج دریافته که؛ اولاً کاهش مناسبات راهبردی با چین به مصلحت ایران نیست، ثانیاً انتخاب چین به عنوان تنها گزینه و انتخاب یگانه ناگزیر در اقتصاد و دیپلماسی صحیح نبود و هرگز نباید در تعاملات اقتصادی، روابط دیپلماتیک منطقه‌ای دوجانبه یا در چهارچوب سازمان‌های بین‌المللی مانند شانگهای، از چین توقع داشته باشد منافع ایران را برمنافع خود مقدم بداند. چین هم هرگز چنین توقعی از ایران نداشت، اما در ایران هنوز بسیاری چنین نقشی را برای چین تصور دارند. چین همانند ابتکار صلح تهران و ریاض نشان داد که در موقعیت منافع مشترک متقابل، می‌توان پکن را میانجی قابل اعتمادی برای حل برخی مشکلات ایران دانست.
درباره پادشاهی سعودی اگر مواضع کنونی این کشور در قبال ایران را با مواضع ریاض در جریان مذاکرات برجام مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که به دلایل مختلف، از جمله بازنگری‌ دو کشور در سیاست منطقه‌ای خود، دیگر برخلاف گذشته ریاض مانع گسترش روابط ایران با غرب نیست. در شرایط جدید، درصورت ایجاد یک پیوند مصلحتی و روش‌مندانه و اتخاذ رویکرد متفاوت دو کشور، حکومت ریاض می‌تواند در افزایش بخت‌های ایران در منطقه و در روابط با اعراب و همچنین تعامل با اروپا و امریکا، نقش مثبتی نسبت به گذشته بازی کند. ایران و سعودی می‌توانند با این موقعیت جدید به شماری از چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خود واکنش سازنده نشان دهند. حصول به این موقعیت اکنون دشوار به نظر می‌رسد، اما پالس‌های مثبت و امیدوار کننده‌ای از هر دو سو مشاهده می‌شود.
این چشم‌انداز از فرآیندهای پرتلاطم منطقه‌ای و جهانی به ما می‌گوید در موقعیت کنونی،  بازآفرینی‌های جدی در سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی ایران بیش از پیش ضروری است. به نظر می‌رسد گروه‌های تأثیرگذار بر تحولات خارجی در خارج از دولت، برخلاف دهه ۷۰ یا ۹۰ شمسی از مخالفت آشکار با راهکارهای جدید دست کشیده‌اند. اما عناصر و جریان‌های اقتصادی بهره‌‌مند از تحریم‌ها، همچنان مانع بهبود وضع ایران و پایان بن‌بست روابط ایران و غرب هستند. این گروه‌ها در رفتاری متناقض، با تأیید ظاهری سیاست خارجی دولت پزشکیان، اصرار دارند دولت با روش‌های آزموده شده و شکست خورده پیشین به موفقیت جدید دست
 یابد.
در شرایطی که معیشت و اقتصاد مطالبه اصلی مردم است، هر دولت و هر نهادی که ندای بهبود اقتصاد ایران آن هم بدون رفع موانع پولی (FATF) و لغو تحریم‌ها (حداقل تحریم‌های ثانویه) سر بدهد، یا جاهل است یا عامدانه به مردم دروغ می‌گوید.

 

رویکرد شتابان برای رفع تحریم‌ها

کوروش احمدی

کارشناس مسائل سیاست خارجی

مهم‌ترین مسأله ایران در حوزه سیاست خارجی و با آغاز سال ۲۰۲۵ این است که مذاکره با امریکا، چه سمت و سویی پیدا می‌کند و آیا امکان اینکه ایران بتواند یک رابطه کاری مثبت رو به جلو با دولت جدید امریکا پیدا کند، وجود دارد یا خیر؟ آیا مسائل خاورمیانه در سال جدید وضعیت ایستایی پیدا خواهد کرد یا تمرکز روی این خواهد بود که تحولات در سوریه به چه سمتی سوق خواهد یافت؟
بنابراین، بر مبنای وضعیت ایستایی که در خاورمیانه پیدا خواهد شد از یک‌سو و تمرکزی که امریکا روی چین، روسیه، تحریم‌ها و جنگ اوکراین خواهد داشت از دیگر سو، باید دید که ایران در این معادله چه فرصت و موقعیتی پیدا خواهد کرد.
مسأله این است، با توجه به مجموعه مسائلی که در داخل و در سطح منطقه و به طور کلی در سیاست خارجی با آن مواجه هستیم، چاره‌ای جز این وجود ندارد که برای حل و فصل مسأله تحریم‌ها رویکردی شتابان در دستورکار قرار گیرد؛ موضوعی که هیچ آلترناتیو دیگری برای آن وجود ندارد و به یک دستورکار مسلم و الزام‌آور تبدیل شده
است.
این احتمال به طور جدی وجود دارد که در خاورمیانه همسویی بین برخی کشورهای منطقه‌ای و همچنین فرامنطقه‌ای صورت گیرد و امریکا و چین و همچنین امریکا و روسیه مذاکرات جدی با یکدیگر داشته باشند. در این میان باید دید آیا کارت ایران مورد استفاده دیگران قرار خواهد گرفت یا بالعکس، از آن سوء‌استفاده خواهد شد. قطعاً برای اینکه از کارت ایران سوءاستفاده نشود، نقش‌آفرینی فعالانه ایران در فرآیند این مناسبات پیدا و پنهان الزامی است. جدای از اینکه مسأله تحریم‌ها، ناترازی‌ها و امنیت پیرامون کشورمان به‌خصوص در شمال‌غربی آن، از اهمیت دو‌چندانی برخوردار است اما مسأله اصلی این است که ایران به بازیگر حاشیه‌ای پازل‌های در حال چینش منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل نشود. برای ممانعت از تحقق چنین چشم‌اندازی باید ساز و کارهای قابل اجرایی که ایران در مسیر ایده همگرایی و ذیل دغدغه‌های خود پیرامون رویدادهای اخیر منطقه دنبال می‌کند، طراحی شود تا این ایده‌ها از روی کاغذ بیرون بیاید و در روند مناسبات مابه‌ازای عملی پیدا کند.

 

 رویکرد واقع گرایانه در بلوک بندی جدید جهانی

علی اکبر فرازی

دیپلمات پیشین ایران در اروپا

برای روشن شدن چشم‌اندازی که مناسبات و تحولات بین‌الملل در سال ۲۰۲۵ با آن روبه‌رو خواهد شد و پیش‌بینی موقعیت ایران در این روند، باید دید کشور در سالی که گذشت در کجا ایستاده و چه رویکردی را در مسیر تحولات پرتنش سیاست خارجی در پیش گرفته بود. علی رغم اینکه حوادث خارجی در سال ۲۰۲۴ سرعت بالایی داشت و بسیاری از تحولات قابل پیش‌بینی نبود اما سیاست خارجی ایران در مقابل حرکتی بدوی، کند و در چهارچوب‌های سنتی و قدیم سیر می‌کرد. این درحالی است که ناظر بر پیامدهای گام‌های آهسته ایران در بطن این تحولات، انتظار می‌رود اهمیت شتاب لحظه‌ها و استفاده از فرصت‌ها در سال جدید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و ایران متناسب با تحولات سریع جهانی حرکت کند و از همه مهم‌تر آینده نگری داشته باشد. یعنی بتواند علاوه بر تحلیل و پیش‌بینی به موقع، بلوک بندی‌ها را شناسایی کرده و متناسب با آنها اعلام موضع کرده و سیاستگذاری نماید. دستگاه سیاست خارجی باید فراتر از نقش یک نهاد اجرایی به یک دستگاه سیاستگذار هم تبدیل شود. حتی در قالب نقش نهاد اجرایی، باید برای سیاستگذاری ارگان‌های بالا دستی گزارش تهیه کرده تا آنها بتوانند بموقع تحولات را تحلیل و اقدامات لازم را در دستور کار قرار دهند. وزارت خارجه باید با رصد تحولات علاوه بر هشدارهای لازم، برای روشن کردن مسیر تصمیم‌گیری مقامات بالادستی پیش‌بینی‌های ضروری را انجام داده و پس از آن دستورات نهادهای بالادستی را اجرا کند تا به این ترتیب فقط مجری دستورات نباشد.
بنابراین ابتدا باید پذیرفت غفلت‌هایی از مبنا و روندهای شکل گرفته خارجی در سال ۲۰۲۴ صورت گرفته است تا در سال جدید تحولی جدی در نوع مواجهه با موضوعات مهم شکل گیرد. تأکیدی که آقای پزشکیان مبنی بر پیگیری سیاست خارجی فعال‌تر، منطقی‌تر و البته واقع بینانه‌تر داشته است این نوید را می‌دهد که در ماه‌های پیش رو با رویکردی مبتنی بر نتیجه در عرصه سیاست خارجی گام برداریم؛ یعنی در بلوک بندی‌های جهانی بویژه بلوک غرب واقع بینانه‌تر عمل کنیم تا بتوانیم سرعت بالایی در تصمیم‌گیری‌ها داشته باشیم.

 

شکل‌گیری اشتراک منافع میان ایران و بازیگران بزرگ

رامین مهمان پرست

سخنگوی پیشین وزارت خارجه

مهم‌ترین موضوع سیاست خارجی در سال ۲۰۲۵ به تحولاتی مربوط می‌شود که با تحولات غرب آسیا و انتخابات ریاست جمهوری امریکا در پیوند قرار دارد. دونالد ترامپ در شرایطی برای بار دوم وارد کاخ سفید می‌شود که حضور او بر سیاست خارجی خاورمیانه‌ای امریکا، جنگ اوکراین و رقابت‌های رو به افزایش اقتصادی با چین تأثیر بسزایی خواهد گذاشت. بی‌تردید سیاست‌های برآمده از حضور ترامپ در غرب آسیا و رویکردی که جمهوری اسلامی در این منطقه و در مسیر تحقق منافع ملی خود دنبال می‌کند، می‌تواند نقاط اشتراکی را به وجود آورد که مبتنی بر اهداف امنیتی ایران و امریکا باشد. دو کشور سال‌ها پیش ذیل درهم‌تنیدگی منافع منطقه‌ای شان تجربه مذاکره مستقیم درباره عراق و افغانستان را از سر گذرانده‌اند و روند تحولات جدید هم انجام چنین گفت‌و‌گوهایی را ضروری کرده است که می‌تواند از ابعاد بحران موجود در روابط دو کشور بکاهد. در حال حاضر موضوع پرونده هسته‌ای ایران نیز  از جمله مسائلی است که حل آن در گرو  کاهش بحران میان دو کشور در سایر موضوعات است. درحالی که اروپایی‌ها هم یکی از طرف‌های جدی این پرونده هستند و در اجرای اقدامات موازنه‌ای  دربرابر خروج امریکا از این توافق ناکام مانده‌اند، سعی دارند در سال جدید با فعال کردن مکانیسم ماشه نقش متفاوتی را در مواجهه با دولت ترامپ برای خود تعریف کنند. زیرا روی کار آمدن ترامپ و سیاست‌های اقتصادی جدید او در قبال اروپا احتمال پیگیری این سیاست جدید را از سوی اروپا الزامی می‌کند. درگیری اروپا در بحران اوکراین و اختلافاتی که ممکن است درباره آن با ترامپ پیدا کند، نیز فرصتی را برای بهره‌گیری ایران از این فاصله از طریق بهبود روابطش با اروپا از یک سو و کاهش دامنه‌های تنش با امریکا در خاورمیانه فراهم می‌کند. بویژه که اروپایی‌ها در مسائل مربوط به غرب آسیا و هم اوکراین بیشترین آسیب و تهدید را احساس کرده‌اند و همچنین از منظر کمبود انرژی و تهدیدات امنیتی با بحران‌های تازه‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند. بنابراین ایران در سال ۲۰۲۵ در رابطه با اروپا و امریکا باید به دنبال فرصت‌سازی باشد زیرا با طیف موضوعاتی در سیاست خارجی خود روبه‌روست که در آنها با بازیگران بزرگ دارای اشتراک منافع است و می‌تواند از این امر برای پیش راندن سیاست خود بهره ببرد.

 

 پیگیری راهبرد تازه در رابطه با اروپا و مناسبات با غرب

ابوالقاسم دلفی

سفیر سابق ایران در فرانسه

تحولات یک سال اخیر در منطقه، در کنار مجموعه رویدادهای تاریخی دو دهه گذشته سیاست خارجی ایران، مؤید این واقعیت است که مجموعه سیاست‌هایی که در این مدت تحت عنوان راهبرد منطقه‌ای، نگاه به شرق و سیاست‌ همسایگی دنبال شد آن‌طور که باید پاسخگوی تأمین منافع ملی کشور نبود. این تجربه نشان داد، تأمین منافع اقتصادی و امنیتی و در شکل کلان آن منافع ملی کشور، صرفاً با تلاش برای برقراری روابط حسنه با همسایگان حاصل نمی‌شود. به دیگر سخن، کشورهای منطقه ظرفیت، قدرت و عزم لازم به منظور کمک در راستای حل برخی مشکلات مبتلابه کشور به‌خصوص از زمان اعمال تحریم‌های هسته‌ای را ندارند. این عدم موفقیت حتی در راهبرد دولت سیزدهم که نگاه به شرق را به عنوان یکی از اولویت‌های سیاست خارجی خود معرفی کرده بود نیز مشهود است و نتوانست روابط سازنده‌ای با اروپا ایجاد کند. با این حال نباید این‌طور تصور شود که مسیر درست در سیاست خارجی نفی روابط خوب و سازنده با همسایگان یا حوزه‌ای دیگر غیر از اروپا و امریکاست. ولی آنچه مسلم است نمی‌توان با کنار گذاشتن اروپا یا در شکل کلان آن مناسبات با غرب، به دنبال تأمین منافع ملی بود. به هر ترتیب در فاصله کمتر از ۳ هفته تا حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید، می‌توان گفت که موضوع اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۲۵ نحوه مواجهه با دولت جدید امریکا و رویکردهای خاص ترامپ در موضوعات هسته‌ای و منطقه‌ای است. طبیعتاً تداوم راهبردهای قبلی نتیجه ملموس و مثبتی برای سیاست خارجی ایران نخواهد داشت لذا باید به فکر اقدامات تازه برای حل موضوعات مورد اختلاف با اروپا و بهره‌گیری از ظرفیت‌های دو طرف بود. در حال حاضر موضوعاتی نظیر جنگ اوکراین، پرونده هسته‌ای و برخی مسائل حقوق بشری از جمله مهم‌ترین مواردی است که باید به عنوان گام‌های اول بهبود روابط با اروپا مورد بررسی و اصلاح نظر واقع شود.

 

ارتقای درجه امنیتی شدن ایران
در محاسبات راهبردی غرب

بهزاد احمدی

کارشناس مسائل اروپا

مهم‌ترین تحولی که سیاست خارجی ایران در سال ۲۰۲۵ با آن روبه‌رو خواهد بود، درهم تنیدگی سیاست‌های اروپا و امریکا ذیل آغاز دوره دولت دوم دونالد ترامپ خواهد بود. اغلب کشورهای جهان بویژه کشورهای اروپایی ناظر بر نگرانی‌های برآمده از تصمیماتی که ترامپ احتمالاً بر اساس اختیارات نامحدود خود درپیش خواهد گرفت، نوعی از سیاست مواجهه‌ای را در دستورکار قرار خواهند داد. آنچه مشخص است اینکه ترامپ و دولت جدید او چالش‌های عمیقی را برای امنیت و اقتصاد اروپا ایجاد خواهد کرد و بر شمار مسائل کنونی اروپایی خواهد افزود. با این مقدمه می‌توان گفت، موضوع روابط ایران با اروپا می‌تواند به متغیری برای بازتنظیم روابط اروپا و امریکا تبدیل شود. درواقع انتظار می‌رود اروپایی‌ها در پرونده ایران از سیاست‌های ترامپ تبعیت کنند و بالاترین سطح هماهنگی با دولت امریکا را در پیش گیرند تا از این مفر بتوانند در موضوعات حیاتی و مهم‌تری که با امریکا دچار اختلاف خواهند بود، امتیازاتی را دریافت کنند.
نکته قابل توجه اینکه اگر سیاست‌های ترامپ در قبال ایران عنصر کلیدی شکل‌گیری روابط اروپا با ایران باشد، مطمئناً تنها عنصر مهم نخواهد بود. صرف نظر از اینکه رویکرد امریکا در قبال اوکراین چیست، موضوع اصلی ایران و اروپا، اوکراین است و در کنار این مسأله پرونده هسته‌ای هم بر این روابط سایه انداخته است.
در چنین فضایی واقعیت حال و حاضر روابط ایران و اروپا حاکی از این است که روابط دو طرف به واسطه مجموعه‌ای از ادعاهای متقابل، امنیتی‌تر و پیچیده‌تر شده و از منظر این کشورها تهدید امنیتی ایران شدت گرفته است. در چنین روندی است که در سال ۲۰۲۵ انتظار می‌رود رویکرد اروپا درباره ایران از سطح تاکتیکی به سطح راهبردی تغییر پیدا کند و سطح برخورد با آن را بالاتر ببرد. در واقع تغییر نوع نگاه اروپا به ایران که مبتنی بر درک یک تهدید ذاتی است، سبب ارتقای درجه امنیتی شدن موضوع ایران در محاسبات راهبردی اروپا خواهد شد. بنابراین با درک اهمیت فضای تقابلی شکل گرفته میان ایران و منظومه کشورهای اروپایی، نبض شروع مذاکره با این کشورها برای ایران بسیار حائز اهمیت خواهد بود. اما اقدامات دیپلماتیک ایران باید ذیل یک هدف روشن و بر اساس متناسب‌سازی راهبرد مذاکراتی و تاکتیک مذاکراتی باشد. در چهارچوب مدیریت بحران با اروپا، ورود به گفت‌و‌گوهای موردی و مقطعی در بازه زمانی کوتاه‌مدت و میان‌مدت در مسیر تحقق اهداف حداکثری اهمیت بسزایی دارد.

 

رضا عدالتی پور
روزنامه‌نگار


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست