مروری بر سیاست خارجی دولت جو بایدن در آستانه تحلیف ریاست جمهوری امریکا

دو اشتباه بایدن در مورد ایران

سیاست

85701
string(786) "[{"name":"a","aspect":"16:9","width_small":"480","width_medium":"720","width_large":"960","_sy":"1","_sx":"1","_r":"0","_h":"450","_w":"800","_y":"0","_x":"-7.634203347003867e-14","source":"\/news\/photo\/1403\/11\/01\/5ab93531c06b082b7824d25342852f92.jpg","_pr_css":"display: block; width: 160px; height: 92.4px; min-width: 0px !important; min-height: 0px !important; max-width: none !important; max-height: none !important; transform: translateX(1.52684e-14px);"},{"name":"b","aspect":"1:1","width_small":"480","width_medium":"720","width_large":"960","_sy":"","_sx":"","_r":"","_h":"","_w":"","_y":"","_x":"","source":""},{"name":"c","aspect":"16:6","width_small":"720","width_medium":"960","width_large":"1250","_sy":"","_sx":"","_r":"","_h":"","_w":"","_y":"","_x":"","source":""}]" دو اشتباه بایدن در مورد ایران

«آیا فکرش را می‌کردید در مورد ایران در موقعیتی که هستیم، باشیم؟» این پرسشی بود که وقتی «جو بایدن» رئیس‌ جمهوری امریکا در آستانه تحویل کلید کاخ سفید به «دونالد ترامپ» از مخاطبانش پرسید، خود پاسخی از پیش تعیین شده برایش داشت؛ این ادعا که ایران و روسیه تضعیف شده‌اند، ایالات متحده در حال برنده شدن در رقابت جهانی است و چین در اقتصاد از امریکا پیشی نخواهد گرفت‌.

به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین،  ‌او همه اینها را در چند جمله خلاصه کرد و نشان داد که گویا نیمی از ذهنش درگیر و دار دنیایی است که در آن زندگی می‌کند و نیمی دیگر دنیایی که می‌خواهد بسازد و شاید دنیایی که می‌خواست تصاحبش کند اما فرصتی برای آن نیافت.‌ حال سؤال اینجاست سیمای فاتحی که «بایدن» نسبت به ایران گرفت تا چه حد مرهون سناریونویسانی است که برای برائت او از موج انتقادها نسبت به سیاست پرفراز و نشیبش درباره ایران نوشته‌اند، نه لزوماً متحدانشان؟ آیا این سیاستمدار سالخورده از خود قهرمانی ساخته که مانع از درگرفتن جنگ با ایران شده یا چند هفته کافی است تا معلوم شود که اینطور نیست و زمین سیاست را برای بحران‌هایی تازه مین‌گذاری کرده است؟ و دیگر اینکه تصویر پیروزی «بایدن» تا چه حد مدیون واقعیت‌ها و تا چه حد مرهون نخ‌های نامرئی رسانه‌هایی است که فراتر از مرزهای خاورمیانه، در حال ترسیم نمایی موفقیت‌آمیز از او در برابر ایران است؟

 کاخ سفید تدبیر لازم را نداشت
نزاع دیپلماتیک ایران و امریکا همچنان ادامه دارد. روی نقشه، تحریم‌های امریکا همچنان پابرجاست و ایران با پیامدهای حاصل از آن دست و پا می‌زند اما بیرون از این جدال، نبردِ دومی شکل گرفته که به نظر می‌رسد خیلی به نفع ایالات متحده پیش نمی‌رود. در حالی که حرف از دست برتر این کشور در زمین نزاع هسته‌ای با ایران است اما آنچه به آشکارترین شکل ممکن در حال پرتاب شدن به فصل دیگری از تاریخ این منازعه است، قرارگرفتن ایران در مسیری از پیشرفت صنعت هسته ای‌اش است. این چیزی بود که «بایدن» و تیم او برای جلوگیری از آن، ماشین سیاست خارجی خود را به حرکت درآورد اما در عمل نشان داد که ذهنیت و نگرش خلق تدبیر لازم را برای تحقق این هدف ندارد. چه دولت او برای رفع ملاحظاتی که تهدید نشان دادن برنامه هسته‌ای ایران را برجسته می‌کرد، ترجیح داد راه درست برجام را همچون «ترامپ» نیمه‌راه بپیماید و به جای بازگشت به مذاکراتی که تهران برای آن آماده بود، باز هم به چاه ویل خطای تهدید بقای ایران بیفتد. غافل از اینکه درک کند که تهدیدِ پیوسته کشوری مثل ایران به سرنگونی، تنها انگیزه مقاومت را شعله‌ورتر و آن را برای یافتن راهکارهای مقابله با این تهدیدات تمام ناشدنی به جست‌و‌جوی بیشتر ترغیب می‌کند. اگر «بایدن» چنانکه ادعا می‌کرد و حالا هم آن را تکرار می‌کند، سعی بر بستن مسیر ایران به سمت و سوی مجراهای خطرناک‌تر در زمین هسته‌ای داشت، نمی‌بایست راه را به اجرای توافقی ببندد که در آن، امکان حل چالش با کمترین هزینه وجود داشت. اما او به رغم ادعاهایش نسخه فشار حداکثری خود را اجرا کرد تا باز هم در کوچه بن‌بستی قرار گیرد که سلف او بارها در آن ایستاده بودند. آنچه «بایدن» عملاً در قبال ایران انجام داد، پکیج خلاصه شده از رویکرد «ترامپی» با رویگردانی از پیوستن دوباره به برجام بود که چشم‌انداز هرگونه توافقی را از میان برد.

اشتباه دوم
«بایدن» درحالی برای ایران نسخه می‌پیچید که به نظر می‌رسید همزمان درحال ارتکاب اشتباه دیگری درباره روسیه است و سعی دارد یک سر آن را نیز به سمت تهران بچرخاند. در مقطعی که «ولادیمیر پوتین»، ارتش خود را  بسیج می‌کرد و روشن می‌ساخت که اگر به نگرانی‌هایش توجهی نشود، به اوکراین   حمله خواهد کرد، دولت امریکا به «زلنسکی» سیاستمدار خوش باور اوکراینی چراغ سبز حمایت همه‌جانبه نشان داد تا جوانب کار را در صورت وقوع جنگ تضمین کند. اما ماجرا از جایی به ایران گره خورد که سیاستمداران امریکایی کوشیدند «زلنسکی» را که پس از آغاز جنگ، به تدریج کشورش را در مخمصه جنگ با روسیه گرفتار دید، متقاعد کنند تا پرونده همدستی نظامی ایران با روسیه را بسازد و به روایت غالب تبدیل کند. این سیاستی بود که می‌توانست میان عملیات روانی واشنگتن علیه ایران و اهدافی که «ولودیمیر زلنسکی» در جلب کمک‌های مالی و تسلیحاتی بیشتر جست‌و‌جو می‌کرد، قرابت ایجاد کند؛ قرابتی که با تبدیل‌سازی ایران به شریک روسیه در جنگ علیه اوکراین شکل می‌گرفت و اگر ثابت می‌شد، نه تنها از سوی جامعه جهانی تحمل نمی‌شد که به «زلنسکی» کمک می‌کرد دلار و اسلحه بیشتری را به سوی «کی‌یف» روانه کند تا بلکه ناکامی‌اش برای ترغیب کشورهای غربی جهت ورود جدی‌تر به جنگ را جبران کند. این رفتار می‌توانست سرپوشی بر اشتباه محاسباتی واشنگتن هم باشد که با هموار کردن مسیر این جنگ نافرجام سبب وقوع دومینو حوادثی شد که قاعده و زمینه بازی را برای مدت زمان نامحدودی بر‌هم زد. از این منظر چندان جای تعجب باقی نمی‌ماند که رهبران امریکا و اوکراین به جای تمرکز بر راهکار کاهش پیامدهای بحرانی تصمیمات خود، به دنبال گشودن جبهه جدیدی از نوع تخاصم علیه ایران باشند. این چنین بود که نتیجه آنچه «بایدن» از قبال این سناریو دنبال کرد، در عمق بخشیدن به بحران‌های سر باز کرده میان ایران و پایتخت‌های اروپایی بازتاب یافت؛ جایی که این کشورها را نه تنها به نقطه سر خط اختلاف در زمین هسته‌ای رساند که آنها را بابت موضوعات ادعایی ناشی از اتهام شریک‌سازی ایران در جنگ اوکراین از هم دور و دورتر کرد.

دستاوردهای گام برداشتن در بیراهه
در پایان دوره چهارساله دولت «بایدن» می‌توان گفت با دولتی روبه رو بودیم که با تصور کار درست درباره ایران همزمان در چندین گمراهه گام برداشت. او این را نادیده گرفت که وجود قدرت‌های متکثر، گزینه‌های بیشتری به بازیگران می‌دهد تا توانایی چانه‌زنی‌شان را افزایش دهند یا در برابر فشارهای امریکا بایستند؛ همان‌طور که ایران نشان داد و آشکار کرد که می‌تواند در این مسیر دشوار روی آنچه متحدان منطقه‌ای‌اش از جمله روسیه و چین فراهم می‌آورند، حساب باز کند.‌ این شکست را شاید کسی بهتر از «استفان والت» سیاستمدار بنام امریکایی درباره «بایدن» و ایران پیش چشم نیاورده است. جایی که گفته است: «یکی از فجایع سیاست خارجی «بایدن» خاورمیانه است، جایی که به نظر می‌رسد رویا‌های هر رئیس ‌جمهوری در آنجا تباه می‌شود. اشتباه اساسی «بایدن» این بود که وعده‌های انتخاباتی خود را رها کرد و به سیاست‌های نادرستی که از ترامپ به ارث برده بود، ادامه داد. او آنگونه که گفته بود مجدداً به توافق هسته‌ای ایران نپیوست.»

 

مریم سالاری
روزنامه‌نگار


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست