چگونه ایران برای نابینایان سپید شد؟
فرهنگ
85861
صبح یکی از روزهای بهمن ماه دهه هفتاد فریدونوردینژاد مدیر عامل وقت مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران در نمایشگاهی که در لابی مؤسسه برگزار شده بود به درخواست یک فرد نابینا جواب مثبت میدهد و جرقه یک حرکت بزرگ فرهنگی برای نابینایان زده میشود.
به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، فرد نابینا گفته بود تلاش کنید ما به اطلاعات مختلف در زمینههایی مثل اشتغال و بهداشت دست پیدا کنیم و با نشان دادن توانمندیمان به جامعه، دنیایمان سپید شود. تأثیر این حرفها به قدری بود که در فاصلهای کوتاه، باوجود اینکه چاپخانه مخصوص یا دستگاههای چاپ بریل در اختیار روزنامه نبود، آغاز انتشار روزنامهای رقم خورد که عنوان «اولین روزنامه مخصوص نابینایان در خاورمیانه و جهان» به آن اختصاص پیدا کرد.
کاغذ سفید سوراخ سوراخ
۲۸ آبانماه ۱۳۷۵ نتیجه همه تلاشها به بار نشست و «ایرانسپید» در دورهای که هنوز روزنامهها و مجلات خاص چندان باب نبود، پا به دنیای مطبوعات گذاشت. اگرچه برای بسیاری از کهنهکاران عرصه روزنامهنگاری که در آن دوره کار خبر را تنها بر اساس اصول سنتی آموخته بودند باورپذیر نبود که کاغذی سفید و سوراخ سوراخ تأثیرات شگرفی داشته باشد، اما روزنامهای به خط بریل (خط مخصوص نابینایان) که در یک صفحه یکرو منتشر میشد خیلی زود توجهها را به خود جلب کرد.
مدیرعامل وقت مؤسسه «ایران» که همزمان مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی هم بود، در بیان خاطرات روزهایی که به انتشار «ایرانسپید» منجر شد، چنین میگوید: «خدا رحمت کند مرحوم آیتاللههاشمی رفسنجانی را که حمایتهای بیدریغی کردند و همچنین وزیر وقت ارشاد، سازمان بهزیستی و مؤسسه ارمغان بهزیست که ما را در این راه یاری کردند. فراموش نمیکنم که دوستان نابینا در خبرگزاری ایرنا مثل آقای سهیل معینی و خانم نسرین اطیابی در راهاندازی روزنامه مشاوره خوبی به ما دادند.» وردینژاد از احساس خود در اولین روز انتشار این روزنامه، میگوید: «احساس شادابی پرواز. از اینکه توانسته بودم بار بزرگی را از دوش برداشته و به سرمنزل مقصود برسانم، اشک شوق در چشمانم حلقه زده بود. خوشحال بودم که این روزنامه آوندی میان نابینایان شده تا با هم تبادل اطلاعات و افکار کنند.»
«سهیل معینی» فعال حوزه معلولان و اولین سردبیر «ایرانسپید» است. او که این روزنامه را دومین فرزند مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران میداند، از دلیل انتشار این روزنامه چنین میگوید: «دلیل انتشار «ایرانسپید» که برای اولین بار به خط بریل در ایران، خاورمیانه و جهان منتشر شد، درخواستی بود که در نمایشگاه معرفی روزنامه ایران از آقای وردینژاد صورت گرفت مبنی بر اینکه اگر شعار روزنامه ایران روزنامهای برای همه ایرانیان است، ما هم مشمول صفت ایرانیان و نیازمند استفاده از روزنامه هستیم. پیرو این تقاضا بررسی فنی انتشار «ایرانسپید» آغاز شد. مهندس مظفری معاون فنی وقت مؤسسه ایران زمان زیادی را برای ایجاد تغییرات در ماشینهای چاپ روتاتیو یا غلتکی صرف کرد تا بتواند از آن خروجی بریل بگیرد و این اتفاق افتاد که در نتیجه چاپ در قالب یک روزنامه «یکرو» بریل و آن هم سه روز در هفته آغاز شد.» حرکت «ایرانسپید» پرشتاب آغاز شد و در عرض یک سال تبدیل به یک روزنامه به معنای اخص آن شد، تعداد صفحات به ۱۲ صفحه افزایش پیدا کرد، چاپ از چاپ بریل یکرو به چاپ دو رو و از ماشینهای چاپ غیرتخصصی بریل به ماشینهای چاپ بریل منتقل شد و کیفیت آن هم ارتقا پیدا کرد. به گفته معینی «از طریق قراردادی که میان مؤسسه ایران و سازمان بهزیستی در همکاری برای چاپ این روزنامه صورت گرفت، چاپخانه رودکی -چاپخانه تخصصی سازمان بهزیستی- روزنامه را چاپ میکرد. همچنین سازمان بهزیستی هزینه آبونمان تعداد زیادی از مشترکین را به عنوان کمک به انتشار روزنامه پذیرفت. بنابراین روزنامه رایگان در اختیار این دسته از مشترکین قرار میگرفت و هزینههای روزنامه شامل هزینه تحریریه و کادر خبری و آمادهسازی روزنامه تا مرحله ارسال فایل برای چاپ و همین طور هزینههای توزیع روزنامه برعهده مؤسسه ایران بود.»
خط بریل خط حجیمی است و شش نقطهها فضای زیادی میخواست، برای همین سبک جدیدی از خبر و گزارشنویسی در «ایرانسپید» طراحی شد. تیترهای سهکلمهای و تأکید بر ایجاز مطالب از مهمترین نکات سبک خبرنویسی در این روزنامه بود که کار را برای خبرنگاران آن مشکلتر میکرد چراکه باید مهمترین خبرها و گزارشها در کوتاهترین حد ممکن با نثری روان و شیوا به مخاطب عرضه میشد.
ویترین فرهنگی روزنامه ایران
پس از آغاز انتشار روزنامه، نقشآفرینی آن هم به عنوان یک رسانه آغاز میشود. «ایرانسپید» از نظر شاخصهای عمومی تابع سیاستهای روزنامه ایران بود، اما با توجه به نیازهای جامعه هدف، روزنامه مسیر دومی از اطلاعرسانی را برعهده داشت که آن اطلاعرسانی تخصصی در حوزه نابینایان به طور خاص و پوشش اخبار حوزه افراد دارای معلولیت به طور عام بود و این نقش منحصر به فرد این روزنامه را نشان میداد که هر روز در قامت «ایرانسپید» خودنمایی میکرد. معینی در این خصوص میگوید: «در آن دوره هیچ رسانهای در کشور عملاً به شکل تخصصی اطلاعرسانی در حوزه نابینایان را برعهده نداشت و اگر نشریاتی هم بودند عموماً نامنظم و غیر خبری منتشر میشدند، اما روزنامه «ایرانسپید» خبری و روزانه بود و وظیفه اطلاعرسانی خبری در حوزه معلولان را برعهده داشت. از طرف دیگر جامعه نابینایان عموماً اسیر ادبیات شفاهی و غیرعلمی و غیردقیق و آکنده از شایعات و شائبهها هستند، در صورتی که این روزنامه اخبار ویژه نابینایان را پالایش و اخبار تخصصی و موثق را منتشر میکرد، بنابراین خبرهایش، خبرهای قابل اتکا و موثق در حوزه نابینایان بود.
همچنین قابلیت دیگر «ایرانسپید» که در سالهای بعد وزن بیشتری گرفت، رساندن صدا و نیازهای جامعه هدف به مسئولان کشوری بود که به طور دقیق تنها رسالت اختصاصی این روزنامه بود و موجب شد بسیاری از نیازهای نابینایان به مسئولان منتقل شود. از جمله تجلیات این قابلیت منحصر بهفرد، نقشی بود که «ایرانسپید» از طریق کیوان مهرگان خبرنگار پارلمانیاش در ایجاد آگاهی در نمایندگان مجلس وقت برای تدوین و تصویب «قانون جامع حمایت از حقوق معلولان» داشت و در نهایت سال ۱۳۸۳ منجر به تصویب این قانون شد. از این گذشته «ایرانسپید» اقدام به تهیه و تدوین ستونهای تخصصی حوزه نابینایان کرد که موجب شد جامعه روزافزونی از مخاطبین نابینا به جمع خوانندگان این روزنامه اضافه شوند که دستاوردهای قابل توجهی در افزایش سطح آگاهی جامعه نابینایان، شکلگیری هویت جمعی در میان آنها برای بیان مطالباتشان و افزایش سطح گفتمان مطالبهگری با مسئولان دولتی شد.»
واقعیت این است که خاص بودن «ایرانسپید» باعث شد تا مدتها در صدر اخبار و بازدیدهای مسئولان داخلی و خارجی قرار داشته باشد، موضوعی که وردینژاد هم بر آن صحه میگذارد. وی بازتابهای وسیعی را که خبر انتشار این روزنامه ایجاد کرد به دو دسته تقسیم میکند: «دو نوع نگاه وجود داشت؛ نگاهی ناباورانه و نگاهی توأم با تحسین. یادم هست که خبرگزاریهای مطرح جهان در دورانی که روابط ما با اروپا چندان مطلوب نبود، وقتی به ایران میآمدند، ما آنها را میبردیم به دفتر روزنامه «ایرانسپید» و از اینکه میدیدند بیشتر عوامل روزنامه از نابینایان هستند که در کنار افراد بینا کار میکنند، تعجبی همراه با تحسین داشتند. مثلاً یک بار آقای پیتر جاب، رئیس خبرگزاری رویترز وقتی به ایران آمد و با روزنامه «ایرانسپید» آشنا شد، فوراً با خبرگزاری خود تماس گرفت و خواست تا گزارشی از این روزنامه و روند فعالیتهایش تهیه کنند. همچنین رؤسای خبرگزاریهای فرانسه، هند و انجمنی از روزنامهنگاران مصر هم در بازدیدهایی که داشتند، حتی اعلام همکاری هم کرده بودند.»
خاص بودن «ایرانسپید» تنها به این محدود نمیشود، بلکه شکلگیری آن نهتنها باعث تحول در نابینایان شد، که این روزنامه با استفاده از فضای عمومی روزنامه ایران اقدام به انتشار صفحه تخصصی افراد دارای معلولیت هم کرد که در افزایش آگاهی جامعه در مورد توانمندی این افراد در عرصههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی و ورزشی نقش بسزایی داشت و پل ارتباطی اثرگذاری شد میان جامعه و افراد دارای معلولیت که به ارتقای توانمندیهایشان باور داشتند. همچنین حضور در سطوح بالای تصمیمگیری کشور موجب میشد تا نیازهای این گروه از افراد جامعه به صورت جدی و دقیق دنبال شود.
«ایرانسپید» توانست صدای افراد دارای معلولیت را به گوش وزرا و حتی رؤسای جمهور هم برساند. در مقطعی این روزنامه اقدام به انتشار روزنامه دوگانه چاپ توأمان خط بینایی و بریل کرد و به صورت بریل و با خطوط بینایی چاپ میشد که باز هم تحولی در اطلاعرسانی به خوانندگان بینا و خانوادههای نابینایان بود که از این طریق میتوانستند با مسائل نابینایان ارتباط برقرار کنند. این روزنامه خاص باعث شد گروهی از صاحبان قلم نابینا برای قلم زدن در این روزنامه تربیت شوند و شاهد تربیت اولین خبرنگاران به معنای اخص کلمه در جامعه نابینایان کشور بودیم. «معینی» با اشاره به حضور موفق «ایرانسپید» در عرصه بینالمللی، از درخواستهای مؤکد نابینایان کشورهای فارسیزبان مثل تاجیکستان و افغانستان برای انتشار روزنامه بریل میگوید و ادامه میدهد: «درخواستهای زیادی از نابینایان تاجیکستان و افغانستان داشتیم و گروههای مختلفی از این کشورها برای بازدید از روزنامه و تبادل تجربیات میآمدند، البته از نظر دیپلماتیک هم اقدامات خوبی انجام شد، اما متأسفانه به علت تغییر دولتها عملاً محقق نشد.»
همه این مسائل امیدبخش در حالی رقم خورد که «ایرانسپید» همانند روزنامه ایران که روزنامه مادر قلمداد میشد از تغییر دولتها مصون نماند و در دورههای مختلف، تجربیات مدیریتی متعدد و متفاوتی را پشت سر گذاشت، اما متأسفانه نگاه تخصصی به این روزنامه جای خود را رفته رفته از دست داد و از رونق آن کم شد به طوریکه با افول «ایرانسپید» استراتژی بلندمدت روزنامه از جمله تدوین نشریات تخصصی «ایرانسپید» برای بانوان، کودکان و نوجوانان نابینا و کمبینا هیچ گاه به منصه ظهور نرسید.
آخرین میخ بر تابوت رسانه نابینایان
سال ۹۸ با همهگیری ویروس کرونا و البته ضرورت لمس برای خواندن خط بریل بهانهای شد تا چاپ کاغذی روزنامه ویژه نابینایان متوقف شود و پادکست جای آن را بگیرد، اما با افول ویروس منحوس و بعد از پایان قرنطینهها، باز هم «ایرانسپید» همچنان در قرنطینه ماند و انتقادها برای بازگشت نسخه چاپی روزنامه راه به جایی نبرد.
چاپ «ایرانسپید» بعد از ۲۵ سال انتشار مداوم در سال ۱۴۰۰ به پایان رسید و روزنه اطلاعرسانی به افراد دارای معلولیت بسته شد. واقعیت تلخی که «معینی» آن را ضایعهای بزرگ تعبیر میکند و معتقد است: «ایرانسپید» منحصر به فرد بود و حذف این پدیده منحصر به فرد یک ضایعه بزرگ برای عرصه فرهنگی کشور است چرا که معتقدم توقف چاپ این روزنامه فارغ از آنکه هیچ دلیل منطقی نداشت، صرفاً ناشی از توجه نکردن مسئولان وقت به نیاز جامعه نابینایان و از بین رفتن یک دستاورد ربع قرنی در ویترین فرهنگی کشور بوده است.
«معینی» با همین صراحت ادامه میدهد: «هر چند این روزها شاهد رسانههای صوتی متفاوتی در کشور هستیم و فضای مجازی بخش زیادی از نیازهای مخاطبان نابینا را پاسخ میدهد، اما جامعه نابینایان همچنان به یک منبع موثق اطلاعرسانی احتیاج دارد زیرا وجود چنین روزنامه موفق و مؤثری، همچنان نقش منحصر به فرد خود را در دسترسی به مسئولان و اطلاعرسانی موثق بازی خواهد کرد. همچنین باعث خواهد شد تا در سطح اول تصمیمگیری و تصمیمسازیها، سطح زندگی افراد دارای معلولیت ارتقا پیدا کند و متناسب با فضای امروزی رسانهها، با استفاده از امکانات فضای مجازی و مولتیمدیایی که در اختیار خواهد داشت، به روزگار سپیدتر جامعه نابینایان و افراد دارای معلولیت کمک کند.»
خبرنگار: سمیه افشینفر
انتهای پیام/